در این مقاله کارآمدی هنر در دستیابی به برخی اهداف و چشماندازهای سند تحول بنیادین مورد بررسی قرار گرفته است
نویسنده در این مقاله به واکاوی ارتباط برخی گزارههای سند تحول بنیادین و برنامه درسی هنر در نظام آموزشوپرورش ایران پرداخته است. از جمله خلاقیت؛ زیباییشناسی؛ میراث فرهنگی و تمدنی؛ مهارتهای ارتباطی و کلامی؛ نقد هنری؛ تولید محصول هنری و...
در توضیح «مهارتهای ارتباطی و کلامی» آمده است: «تربیت هنری میتواند موجب تحرک و افزایش هوشهای چندگانه گردد. از آن میان، هوش کلامی (زبانی) و هوش میان فردی (اجتماعی) خاستگاه مهارتهای کلامی و ارتباطی همه انسانهاست. توسعه این مهارتها از جمله اهداف برنامه تربیت هنری در حوزه مهارت میباشد.
دانشآموزان در دوره دبستان میآموزند که خوب و درست گوش دهند و خوب صحبت کنند؛ به شیوهای که حرف دیگران را بفهمند و دیگران نیز حرف آنها را بفهمند. برای دستیابی به این هدف باید دایره لغات کودک وسعت یابد. همچنین او باید سعی کند که بشنود و هنگام صحبت کردن، حروف و واژگان و جملهها را به درستی ادا کند. همچنین از زبان بدن به شکل مناسبی بهره گیرد تا نظر مخاطب را جلب کند و بر افکار و عواطف او تأثیر گذارد. مهمتر آنکه بتواند بهراحتی و بدون فشار روانی در مقابل جمع صحبت کند.»
در ادامه میخوانیم: «برنامه تربیت هنری با انواع فعالیتهایی که بهصورت بحث و گفتوگو و کار در گروه برای دانشآموزان در دستور کار دارد میتواند به این هدف نایل آید. از جمله گفتوگو درباره کارهای هنری خود و دیگران، پرسش و پاسخ و بحث در گروههای کوچک و بزرگ، انجام دادن فعالیتهای گروهی در برنامههای نقاشی، کاردستی، سرودها و نغمهها، قصهگویی، همچنین تکمیل کردن نقاشیهای نیمهتمام و کامل کردن قصه یا خاطره با نقاشی.»
نویسنده: رضا ابوزید، کارشناس ارشد هنر اسلامی و مدرس دانشگاه فرهنگیان
کلیدواژهها: هنر، سند تحول بنیادین، آموزشوپرورش، تربیت هنری، خلاقیت