«شکاف نسلی در ایران» عنوان مقالهای است که در جدیدترین شماره فصلنامه رشد آموزش علوم اجتماعی منتشر شده است
«نسلها در ایران» عنوان بخشی از این مقاله است. در این بخش میخوانیم: «در ایران اسلامی، سه نسل و سه تجربه نسلی را باید از یکدیگر تفکیک کرد. ابتدا نسلی که فرایند جامعهپذیری آن به سالهای دهههای 1330 و 1340 بازمیگردد. این نسل در درون خود تجربههایی مانند فضای باز دهه 1320، کودتای 28 مرداد 1332 و پیامدهای آن تا قیام پانزده خرداد 1342 را دارد. دوم، نسلی که روند جامعهپذیری آن به دهه 1350 برمیگردد و وقایع مهمی مانند مبارزات دهه 50، پیروزی انقلاب اسلامی، مقابله با جداییطلبیها و مخالفان نظام اسلامی، جنگ تحمیلی و حوادث پس از آن تا دهههای 1360 و 1370 را در بر میگیرد. در آخر هم نسل سوم است، نسلی که فرایند جامعهپذیری آن به سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی برمیگردد و تجربههای عینی در پیروزی انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و حوادث پس از آن را نداشته است و درصد زیادی از جمعیت ایران را تشکیل میدهد. در میان گروه قابل توجهی از این نسل برخی از ویژگیها مانند غیرفلسفی بودن، غیر ایدئولوژیک بودن، علاقه به جهان بیرون از ایران، علاقه به زندگی غیرسیاسی، تمایل به دین اخلاقی، علاقهمندی به نهادهای هنری و فرهنگی ایرانی، متکی به تواناییها و منابع درآمد خود، توانایی بیشتر برای کار جمعی، داشتن خصلتهای دموکراتیک، توجه به ابعاد زیباشناسانه زندگی، آمادگی برای یادگیری از دیگر ملتها، تفکر واقعبینانه و کاربردی در زندگی و بسیاری دیگر مشاهده میشود.»
«مسئله شکاف نسلی در ایران» عنوان بخش دیگری از این مقاله است که در آن میخوانیم: «درباره وجود یا نبود شکاف نسلی در ایران و عوامل موثر بر آن دیدگاههای متفاوتی وجود دارند که میتوان آنها را به چهار دسته تقسیم کرد:
1. دیدگاهی که از وجود شکاف نسلی در ایران دفاع میکند و معتقد است که به تدریج شدیدتر میشود.
2. دیدگاه کسانی که به تفاوت نسلی و نه شکاف یا گسست نسلی قائلاند.
3. دیدگاهی است که مسئله اصلی را گسست فرهنگی میداند و نه گسست نسلی. در این باره گفته شده که شکاف نسلی نه یک مسئله اجتماعی، بلکه یک مسئله بیولوژیک و ناشی از اقتضای سنی است.
4. دیدگاه چهارم متعلق به عدهای از متفکران اجتماعی است که با بیم و امید به پدیده شکاف نسلی نظر دارند و معتقدند شرایط فعلی اگر درست مدیریت نشود ظرفیت گسترش تفاوت نسلی را تا سرحد شکاف نسلی دارد.
در ادامه مقاله آمده است: «فاصله نسلی تحت تاثیر الگوهای واکنشی خانواده و جامعه، میتواند به اشکال گوناگون تجلی و تحول پیدا کند. مهمترین اشکال تجلی و تحول فاصله نسلی عبارت است از: حفظ فاصله و تامین پیشرفتهای نسل جدید، شکست فاصله و تابعیت کامل نسل جدید از نسل قدیم، سرخوردگی و سرگشتگی نسل جدید و واکنشهای نامنسجم آن، تبدیل فاصله به گسست. هر یک از این حالات ممکن است تحت تاثیر راهبردهای مختلفی که توسط خانوادهها و سایر نهادهای اجتماعی در پیش گرفته میشوند تحقق پیدا کنند. برخی جامعه شناسان غربی معتقدند که اختلافهای نسلی، بیشتر معطوف به جامعه است تا خانواده. چنانکه جان گیلیس میگوید: مطالعات مربوط به «طاغیان جوان» نشان میدهد که گرچه درجهای خاص از تنش فرزند والدینی وجود دارد، اما هدف اصلی گردنکشی جوانان نه خانواده، که محیط خارج است. یعنی نهادهای اجتماعی، سیاسی و آموزشی که صرفاً به گونهای غیرمستقیم با نسل قدیمتر هم هویت تلقی میشوند.»
متن کامل این مقاله در فصلنامه رشد آموزش علوم اجتماعی، شماره 69، زمستان 1394 منتشر شده است.
کلیدواژهها: گسست نسلی، فاصله بین نسلی، الگوهای تعاملی خانواده، خانواده آزادمنش