عکس رهبر جدید
رویکرد پژوهشگران ایرانی و غربی به جغرافیای تاریخی
منبع: «رشد آموزش جغرافیا»

فصل‌نامه رشد آموزش جغرافیا در مقاله‌ای به بررسی نگرش‌های جدید پژوهشگران غربی در مبانی نظری جغرافیای تاریخی پرداخته و آن را با دیدگاه‌های برخی پژوهشگران داخلی مقایسه کرده است. سیدحسین رضوی خراسانی نویسنده این مقاله است.
در بخشی از مقاله با عنوان رابطه تاریخ و جغرافیا می‌خوانیم: «پیوند میان تاریخ و جغرافیا در گذشته به‌حدی نزدیک بود که بعضاً جا و بیجا این دو کلمه را به‌صورت مترادف و حتی به قائم‌مقامی یکدیگر می‌نوشتند یا به‌کار می‌بردند. تاریخ بررسی زندگی اجتماعی نوع بشر است. جغرافیا صحنه زندگی و حوادث انسان است و در واقع جغرافیا عرصه‌های جغرافیایی و بستر تاریخ بشریت است. به قول کارل ریتر، جغرافی‌دان برجسته آلمانی و از پایه‌گذاران جغرافیای مدرن، جغرافیا بدون تاریخ کالبد بدون روح و تاریخ بدون جغرافیا همانند انسان بی‌وطنی است که تلوتلو می‌خورد. جغرافیا صحنه تاریخ و تاریخ موضوع نمایش این صحنه است.»
نویسنده مقاله پیرامون بینش و رویکرد محققان ایرانی دربارة جغرافیای تاریخی آورده است: «امروزه پس از حدود یک سده کاربرد و بهره‌گیری تحقیقاتی از بررسی‌های جغرافیای تاریخی، هنوز تعریف مشخص که حاوی همة جوانب و قلمرو جغرافیای تاریخی باشد ارائه نشده است و قلمرو این دو دانش یعنی تاریخ و جغرافیا به‌ویژه جغرافیای تاریخی چندان روشن نیست. عموماً فیلیپ کلوور آلمانی نویسنده جغرافیای تاریخی آلمان را بنیان‌گذار جغرافیای تاریخی می‌دانند. در ایران هنوز تعریفی از جغرافیای تاریخی و بیان قواعدی از آن که راهنمای عمل محقق باشد در دسترس محقق ایرانی قرار نگرفته است. از نظر عبدالرسول خیراندیش، فقدان مبانی نظری و قواعد و اصول در رویکرد به جغرافیای تاریخی معمولاً موجب ضعف روشی این تحقیقات شده و دامنه آن را تا بدان حد گسترش داده که ارائه یک تعریف طبقه‌بندی شده از همه آن‌ها را با اشکال مواجه ساخته است.»
در ادامه مقاله آمده است: «در اینجا با ارزیابی همه تعاریف و مفاهیم موجود می‌توان به قول دکتر خیراندیش دارایی کنونی ما از جغرافیای تاریخی را به سه دسته تقسیم کرد:
1.  متون جغرافیایی قدیم که امروزه به‌صورت مواد خام جغرافیای تاریخی مورد استفاده قرار می‌گیرد نظیر آثار اصطخری، ابن‌الفقیه همدانی، ابن‌خرداد و...
2. آن دسته از جغرافیای تاریخی که جنبه تحقیقی دارند مانند آثار بارتولد و لسترنج و مینورسکی و آثار مشابهی چون آثار دکتر عزیزالله بیات، محمدجواد مشکور و...
3. آثاری که با مطالعات میدانی فراهم آمده‌اند که عموماً آمیزه‌ای از تاریخ، باستان‌شناسی و جغرافیاست. مانند آثار و تحقیقات منوچهر ستوده، تألیفات احمد اقتداری و...»
نویسنده مقاله پس از اشاره به مبانی نظری جغرافیای تاریخی در غرب چنین نتیجه‌گیری کرده است: «وفور نظریه و تئوری در موضوع جغرافیای تاریخی ناشی از رویکرد علمی محققان غربی به این مقوله است. آنچه اهمیت دارد آن است که بسیاری از این محققان، جغرافی‌دان هستند یعنی از متدهای مدرن جغرافیای نوین آگاهی دارند، از سوی دیگر بسیاری از آنان دارای بینش نظری در حوزه جغرافیای تاریخی هستند. اما در ایران فقدان مبانی نظری و دیدگاه‌های تئوریک در رویکرد به جغرافیای تاریخی و فقدان قواعد و اصول پژوهش علمی سبب ضعف و ناکارآمدی روشی اینگونه تحقیقات شده است. این امر تنها با اتحاد و همدلی نخبگان تاریخ و جغرافیا و به‌کارگیری روش‌های نوین در حوزة دانش جغرافیا و تاریخ میسر خواهد بود.»
متن کامل مقاله در فصل‌نامه رشد آموزش جغرافیا، شماره 110، بهار 1394 منتشر شده است.

تعداد بازدید : ۱,۰۶۲
کد خبر : ۱,۹۳۴
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 10000
نظر خود را وارد کنید