منبع: «رشد آموزش هنر»
در جدیدترین شماره فصلنامه رشد آموزش هنر گفتوگویی با دکتر محمد ضیمران منتشر شده است. فلسفه زیباییشناسی و کاربرد آن در تدریس هنر محور اصلی این گفتوگوست.
دکتر محمد ضیمران در پاسخ به پرسشی درباره مبانی زیباییشناسی هنر میگوید: «دامنه هنر بسیار وسیع است. از دوران قبل از افلاطون تا به حال اندیشهورزی در باب هنر وجود داشته است. آنچه که من الان درک میکنم این است که از یکسو باید به آموزش هنر چشم داشت و از سوی دیگر
به مبانی نظری و فلسفی هنر. بنابراین باید ببینیم چه نوع ارتباطی بین این دو حوزه وجود دارد. در حقیقت یک باب محتوایی و روششناختی است.»
وی در ادامه میگوید: «تا قبل از قرن هجدهم چیزی به نام «فلسفه هنر» و «زیباییشناسی» وجود نداشت. بهطور کلی فلسفههای مضاف، مثل «فلسفه ذهن»، «فلسفه جامعه و سیاست» در قالب فلسفه نمیگنجیدند. بنابراین، اگر بخواهیم درباره فلسفه هنر بحث کنیم باید در قرن هجدهم در
چارچوب فلسفه روشنگری به دنبال خاستگاه آن بگردیم که بخشی از آن در فرانسه و بخشی در انگلستان بود. البته در نهایت آلمان به رشته منظمی تبدیل شد. یعنی بن گارتن اولین کسی بود که واژه «استتیک» را بهکار برد.»
در بخش دیگری از این گفتوگو میخوانیم: «متأسفانه در هنر، تقلید یکی از دغدغههای اصلی است. تا قبل از قرن هجدهم، وقتی که میپرسیدند هنر چیست، میگفتند هنر عبارت است از تقلید از واقعیت. این کار ذهن هنرجو را مومیایی میکند. او نتیجه میگیرد نزدیکترین کسی که میتوانم
از او تقلید کنم استادم است. این نگاه سنتی به هنر است. اما نگاه خلاق این است که هنرآموز به هنرجو خلاقیت بیاموزد. هنر جمعی نیست و بنابراین نمیتواند تقلیدی باشد.»
متن کامل این گفتوگو را میتوانید در فصلنامه رشد هنر، شماره 38، تابستان 1393 مطالعه کنید.