معیارهای ارزیابی زبانآموزان در «رشد آموزش زبان»
چگونگی ارزیابی یادگیری زبانآموزان از جمله مهمترین موضوعات در آموزش زبان دوم است. جک.سی. ریچاردز در مقالهای که ترجمه آن در فصلنامه رشد آموزش زبان منتشر شده به این موضوع پرداخته است.
محمدرسول سپاهی مترجم مقاله «سی سال آموزش زبان انگلیسی بهعنوان زبان دوم یا خارجی: بازتاب اندیشه شخصی» است. در ابتدای این مقاله میخوانیم: «در دهه هفتاد، آزمونسازی مبحثی نسبتاً جدید در زبانشناسی کاربردی بود. فنون سنجش میزان تسلط بر دستور و چهار مهارت اصلی
ارتقا یافت و همچنین معیاری برای تولید نمونه سؤالهای خوب ایجاد شد. در این دوره، هدفهای آزمونسازی را میتوانیم سنجش «توانش» یا توانایی بنیادین در نظر بگیریم.»
در ادامه آمده است: «تا دهه هشتاد، معیارهای ارزیابی برای ارزیابی آزمونها عمدتاً موارد ذیل بودند:
* روایی (آیا آزمون واقعاً چیزی را که باید، میسنجد؟)
* پایایی (آیا آزمون در موارد مختلف یکسان عمل میکند؟)
* عملی بودن (آیا برگزاری آزمون و نمرهدهی در مکانی خاص عملی است؟)
* از آن زمان تاکنون، مفهوم روایی توسعهیافته و معیارهایی به این مفهوم اضافه شده است:
* تناسب آزمون با آزموندهنده (آزمون برای چه آزموندهندهای مفید است؟)
* تأثیر آزمون بر آموزش (تأثیر مثبت یا منفی آزمون بر معلمان و دیگر دست اندر کاران امر آموزش)
* روش آزمون (چگونه روش مورد استفاده در آزمون بر نمرهها تأثیر میگذارد؟)
در قسمت دیگری از مقاله با عنوان «ارزیابی جایگزین» میخوانیم: «به معلمان توصیه میشود که برای ارزیابی تواناییهای زبانآموزان از اصولی همچون موارد زیر پیروی کنند:
* سنجش موارد آموزش داده شده به همان روشی که زبانآموزان آن را تمرین کردهاند.
* استفاده از مطالب اصیل و واقعی بهعنوان محرکهای آزمون.
* تهیه آزمونهای جامعی که نمود فعالیتهای کلاسی باشند.
* ایجاد فرصتهایی برای زبانآموزان برای بهکارگیری مهارتهای زبانی در محیط طبیعی و واقعی.
* ایجاد الگویی که بیانگر وظایف زبانآموزان باشد.
* ایجاد نظام ارزشیابی که هم دقت و هم خلاقیت زبانی را لحاظ کند.»
متن کامل این مقاله را در فصلنامه رشد آموزش زبان، شماره 111، تابستان 1393 مطالعه کنید.