در «رشد آموزش زبان و ادب فارسی»
فصلنامه رشد آموزش زبان و ادب فارسی در شماره جدید خود، طی مقالهای به علل مخالفت بعضی اندیشمندان مسلمان با عرفا پرداخته و عقاید فقها، مفسران و متکلمین را در این زمینه بیان کرده است.
نادر ابراهیمیان، کارشناسارشد زبان و ادب فارسی بابل و نویسنده این مقاله در مورد ماهیت مخالفان عرفان آورده است: «متکلمین اسلامی از پارهای اظهارات علما در باب اصول عقاید راضی نبوده و آنها را کفر قلمداد میکردهاند. از جمله:
1- وحدت وجود- در مورد وحدت یا کثرت وجود اقوال زیادی است، اما قولی که عرفا اختیار کردهاند، قول به وحدت وجود و موجود است که «براساس آن تنها یک حقیقت وجود واقعی دارد و پدیدههای دیگر همه مظاهر تعینات آن حقیقتاند.»
2- شطحیات یکی دیگر از دلایل تکفیر و تفسیر عرفاست که این نوع سخنان بسیار پیچیده و به ظاهر کفرآلودند. از جمله:
ابوالحسن خرقانی میگفت:
«من به عرش صعود کردم و هزار مرتبه دور عرش طواف کردم و ملائکه را دیدم که به آرامی طواف میکنند و از سرعت من تعجب میکنند.»
عطار میگوید:
«یکی از بایزید سؤال کرد که عرش چیست؟ گفت منم. گفت کرسی چیست؟ گفت منم. گفت لوح و قلم چیست؟ گفت منم...»
3- بیاعتنایی به مسئله نبوت- یکی از اصول دین مقدس اسلام، نبوت است، در صورتی که عرفا در مسلک خویش برای بشر این توانایی را قائلاند که مستقیماً از خدا کسب فیض کند و به راهنمایی غیرمستقیم و با واسطة شرع نیازی نداشته باشد.
4- وحدت ادیان- یکی از مباحثی که در کلام جدید مطرح است، تکثرگرایی (پلورالیزم) دینی است. این نظریه بسیار نزدیک به سخنان عرفاست. باید متذکر شد پذیرش وحدت ادیان به کلی اساس علم کلام را به هم میزند، زیرا علم کلام برای دفاع از عقیده دینی و مذهبی خاصی درست شده، پس
طبیعی است که متکلمین گفتههای این چنین عرفایی را کفر قلمداد کنند.
متن کامل این مقاله در فصلنامه رشد آموزش زبان و ادب فارسی، شماره 104، زمستان 1391
منتشر شده است.