عکس رهبر جدید

این قفل فقط یک کلید دارد: خودت!

این قفل فقط یک کلید دارد: خودت!

من کجای بازار کار هستم؟

بچه‌ها رؤیاهایی در ذهن دارند، ولی در بزرگی غالباً با رؤیاهای خود فاصله پیدا می‌کنند. به نوجوانی فکر کنید که در یک رشته تحصیلی درس می‌خواند، ولی مشغول کاری دیگر است. یا جوان دانشگاهی درس‌خوانده‌ای که در کاری غیرمرتبط با رشته تحصیلی خود مشغول به کار است یا کارمندی که بعد از سال‌ها کار، با جمله «ای‌کاش در جوانی سراغ کار دیگر رفته بودم تا الان موفق‌تر می‌بودم» حسرت گذشته خود را می‌خورد. همه این‌ها در تشخیص‌ندادن به‌موقعِ مسیر درست شغلی ریشه دارند.

پاسخ به این سؤال که من کجای بازار کار هستم و در این بازار چه‌کاری می‌کنم، راهی اساسی در انتخاب صحیح شغل است. غالباً افراد بنا به شرایط خانواده، محیط زندگی، دوستان و عوامل دیگر شغلی را انتخاب می‌کنند و پس از چند سال فعالیت متوجه می‌شوند جایگاهشان در آن بازار مناسب نیست یا حتی اصلاً مناسب فعالیت در این بازار کار نیستند. این مشکل در گذشته ریشه دارد. احتمالاً نتیجه تمام دوران تحصیل در مدرسه و بعد از آن در دانشگاه، رسیدن به شغل مناسب است. البته تعریف هر کس از شغل و ویژگی شغل مورد نظرش متفاوت است، اما در نهایت ذهنیت همه ما از شغل خوب و کسب‌وکار مناسب، به هم نزدیک است. به هر حال، شغل خوب باید بتواند از نظر مالی معیشت خانواده‌مان را تأمین کند، از نظر جایگاه آبرومندانه و شریف باشد و احساس مفید‌بودن به ما بدهد.

 

من چه توانایی‌هایی دارم؟

استعداد در واقع توانایی رشد مهارت افراد در مقایسه با دیگران است. در واقع استعداد می‌تواند نوعی برتری به افراد ببخشد که با آن جایگاه خود را بهبود بخشند و در مسیری قدم بردارند که درست‌ترین مسیر برای آن‌هاست. اگر استعدادیابی به‌درستی انجام شود و هرکس در جایگاهی قرار گیرد که در آن استعداد مناسبی دارد، می‌تواند به‌سرعت پیشرفت کند. یکی از مهم‌ترین نکاتی که در نظر گرفته نمی‌شود، این است که استعداد به‌خودی‌خود برتری خاصی به افراد نخواهد بخشید؛ بلکه شناسایی درست و به‌موقع استعدادها، و پرورش و تقویت آن‌ها، تلاش و پشتکار در زمینه ظرفیت‌ها و در نهایت آموزش درست است که می‌تواند به رشد ختم شود. ما با شناخت درست از خود می‌توانیم جایگاهمان را در بازار کار پیدا و مسیر رشد را راحت‌تر طی کنیم.

 

من از شغل خودم چه انتظاری دارم؟

پس از شناختن استعدادها و توانایی‌های خود باید به دنبال شناخت شغل خود باشیم و انتظارمان را از آن مشخص کنیم. هنوز بسیاری از افراد بعد از سال‌ها فعالیت در یک حیطه شغلی، شناخت دقیقی از شغل خود ندارند. شاید بتوان تعریف‌های زیادی از شناخت شغل داشت و از نگاه‌های متعددی به آن پرداخت، اما منظور ما در اینجا یعنی آنکه افراد نمی‌توانند به‌درستی شرایط کار را توضیح دهند، توانایی‌های لازم برای موفقیت در آن را نام ببرند، مشکلات و سختی‌ها را بیان کنند و از فرصت‌های درآمدزایی آن شغل اطلاع کافی ندارند. به همین دلیل، عموماً از شغل خود راضی نیستند و انتظارشان از شغلشان، چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ جایگاه شغلی، براورده نشده است.

یکی از بهترین‌ها راه‌های شناخت شغل که می‌تواند نسبت به آن شغل دید مناسبی به شما بدهد، پیداکردن افراد موفق در آن شغل و گفت‌وگو با آن‌هاست. کسانی که سال‌ها آن در زمینه فعالیت کرده‌اند و نسبت به آن شناخت کافی دارند، می‌توانند مسیرهای جذاب موفقیتی را که خودشان تجربه کرده‌اند، به شما نشان دهند.

در نظر داشته باشید، شما برای یافتن شغل مناسب خود ممکن است کارهای زیادی را تجربه کنید که در نهایت یکی از آن‌ها شما را به هدف نهایی‌تان می‌رساند. بنابراین، از تجربه شغل‌های متنوع نترسید، ولی از این تجربه‌ برای شناخت توانایی‌های خود استفاده کنید.

اگر شماره‌های گذشته مجله را دنبال کرده باشید، از تجربه‌های افراد در رشته‌های شغلی گوناگون برای شما روایت کرده‌ایم. پیگیری گفت‌وگوهایی از این دست می‌تواند در راه رسیدن به شغل مناسب به شما کمک کند.

 

من برای رسیدن به این شغل باید چه‌کار کنم؟

این بخش کامل‌کننده دغدغه شماست. در واقع شما با پاسخ به سؤالات بالا، مسیر را برای خودتان مشخص خواهید کرد و از تجربه‌های دیگران مطلع خواهید شد. حالا وقت آن است که ببینید برای رسیدن به این اهداف باید به چه ابزار، مهارت و دانشی مجهز شوید. بخشی را لازم است با دانش نظری و مطالعه در مدرسه یا با مطالعه شخصی به دست آورید. بخش دیگر را هم که به‌دست‌آوردن مهارت عملی و تجربه‌کردن است، با کار در کارگاه‌ها و شاگردی‌کردن در کنار استادان زبردست.

 

این زنجیره تمام آن راهی است که شما باید طی کنید.

 


۹۱
کلیدواژه (keyword): رشد هنرجو، بازارکار، این قفل فقط یک کلید دارد، خودت، علی مرادی
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید