عکس رهبر جدید

هدیه

هدیه

هدیه/ مریم اسلامی

دیروز داداش من آمد

با جعبهای سُمباده و چوب

تا یک هواپیما بسازیم

از روی طرحی ساده و خوب

 

مثل مهندس واقعیها

از روی طرح و نقشه خواندیم

تا چوبها را دانهدانه

روی هواپیما نشاندیم

 

بابا که عصر آمد به خانه

کردیم از آن رونمایی

آن را به بابا هدیه دادیم

در روز نیروی هوایی

 

همسایه و دوست/ مژگان بقایی پور

یک ابر کوچک

غمگین و تنها

دنبال خانه

میگشت هر جا

 

یکدفعه کوهی

روی زمین دید

بعد از سلامی

از کوه پرسید:

 

همسایهای نرم

آرام و کمحرف

لازم ندارید

ای کوه پربرف؟

 

آن کوه خندید

او را بغل کرد

جایی به او داد

در قلّهی سرد

 

اخم کوچولو/ محبوبه صمصام شریعت

بابای من امروز

یک ذرّه اخمو بود

با شربتی خوشطعم

رفتم کنارش زود

 

بوسیدمش، دیدم

اخمش کمی وا شد

روی لبش فوری

لبخند پیدا شد

 

مثل مُسکّن بود

بوسم برای او

از صورتش در رفت

آن اخم کوچولو

 

جشن/ سمیه بابایی

من اینجا رو پشت بوم

نزدیک آسمونم

الله اکبر میگم

همراه باباجونم

 

به آسمون میرسه

الله اکبر من

ستارهها میفهمن

رسیده جشن بهمن

۱۵۰
کلیدواژه (keyword): رشد کودک، شعر، هدیه، مریم اسلامی، همسایه و دوست، مژگان بقایی‌پور، اخم کوچولو، محبوبه صمصام شریعت، جشن، سمیه بابایی
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید