عکس رهبر جدید

معلم طناز

  فایلهای مرتبط
معلم طناز

شروع شاعری از مدرسه

ابوالفضل زرویی نصرآباد در 15 اردیبهشت 1348 در تهران متولد شد. سرودن شعر را از نوجوانی، زمانی که به راهنمایی (متوسطه اول امروز) میرفت، آغاز کرد. بر اساس وزن شاهنامه، شعری با نام شاگردنامه مینویسد. این شعر فضای اول مهر را توصیف میکند که معلمان، ناظم و مدیر مدرسه خبردار میشوند که لشکر شاگرد قرار است هجوم بیاورد، که لشکر خونخواری است و میخواهد مدرسه را فتح کند. معلمان هم سنگر میبندند تا مدرسه را حفظ کنند.

 

شروع طنز و سردبیری گلآقا

اولین نوشتههای طنز زرویی در دوران دانشجوییاش در مجله طنز خورجین منتشر میشود و مورد تشویق و استقبال مرتضی فرجیان، سردبیر نشریه، قرار میگیرد. زرویی در اینباره میگوید: «وقتی کارم در خورجین چاپ شد، آرزو میکردم کاش آنقدر پول داشته باشم که بروم همه مجلات خورجین را بخرم و به همه بدهم.»

ابوالفضل زرویی نصرآباد در ابتدای جوانی سردبیر مجله گلآقا شد. زندهیاد کیومرث صابری فومنی، گلآقای مردم ایران، درباره آقای زرویی گفته بود: «... قلمی که عبید و دهخدا در دست داشتند، الان بیصاحب نیست. طنز دارد جان میگیرد. یکی از مشهورترین طنزنویسان امروز ما ملانصرالدین (ابوالفضل زرویی نصرآباد) فقط 23 سال دارد! چراغها دارند روشن میشوند. شهر چراغانی خواهد شد...»

استاد سید علی موسوی گرمارودی نیز ابوالفضل زرویی را عبید زاکانی طنز معاصر نامید.

 

کتاب و مطبوعات

استاد زرویی سالها بهعنوان شاعر و طنزپرداز با نشریاتی چون گلآقا، همشهری، جام جم، ایرانیان، انتخاب، زن، مهر و کیهان ورزشی همکاری داشت و نوشتههایش در نشریات با اسامی مستعار «ملانصرالدین، چغندر میرزا، ننه قمر، کلثوم ننه، آمیز ممتقی، میرزا یحیی و عبدُل» شناخته میشوند.

از ایشان آثار متعددی منتشر شدهاند که بخشی از آنها عبارتاند از: «تذکرةالمقامات»؛ «افسانههای امروزی»؛ «وقایعنامه طنز ایران»؛ «بامعرفتهای عالم» (کتاب گویای طنز)؛ «رفوزهها» (مجموعه شعر طنز)؛ «حدیث قند» (مجموعه مقالات طنزپژوهی)؛ «غلاغه به خونه‌‌اش نرسید» (مجموعه افسانههای طنزآمیز)؛ «ماه به روایت آه» (روایتی از زندگی و شخصیت حضرت ابوالفضل علیهالسلام)؛ «خاطرات سر پروفسور حسنعلیخان مستوفی»؛ «یک بغل کاکتوس»؛ «اصل مطلب» (مجموعه شعر طنز)؛  «خرپژوهی».

 

چهرهای تأثیرگذار بر طنز معاصر

ابوالفضل زرویی نصرآباد یکی از اثرگذارترین چهرهها در عرصه طنز معاصر کشورمان است. این موضوع چند دلیل دارد: یکی آثار ارزشمندی است که ایشان در انواع گوناگون ادبی نوشتهاند. از شعر و نظم گرفته تا قصه و نثر و تذکره و شعر نیمایی. دیگری، فعالیتهایی است که ایشان برای طنز انجام دادهاند. برای نمونه، تأسیس دفتر طنز حوزه هنری است. دفتر طنز محلی است برای جدیگرفتن طنز و طنزپردازی و در ادامه آن میتوان به برگزاری محفلها، جشنوارهها، کارگاهها، کلاسها و تربیت شاگردان بسیاری در این زمینه اشاره کرد.

«در حلقه رندان» جدیترین شب شعر طنز ایران است که ابوالفضل زرویی آن را پایهگذاری کرد. خیلیها با این محفل شناخته شدند و بعدها همین برنامه در تهران و شهرهای دیگر تکثیر و جریانساز شد.

ابوالفضل زرویی نصرآباد در دهم آذرماه 1397 در سن 49 سالگی، به دلیل عارضه قلبی، در احمدآباد مستوفی درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی باد.

 

نمونه اثر

یک سلام بلند و گرم و لطیف

به تو خواننده عزیز و شریف

تو که البته بین برنامه

مینوشتی برای من نامه

که چه خوب است این مطالب تاپ

همه در یک کتاب گردد چاپ

پس به حرف تو گوش کردم من

شعرها را رتوش کردم من

حالیا بعد مدتی تب و تاب

شده گوساله، گاب و شعر، کتاب

پس بخر این کتاب را باری

جان هر کس که دوست میداری!

...

دلتون شاد و سفرههاتون پر

تنتون بینیاز از دکتر

بچههاتون سلامت و دانا

اهل بالوالدین احسانا

خنده بادا همیشه بر لبتان

این شما این هم اصل مطلبتان!

(از کتاب «اصل مطلب»)

 

آیدا پارسپور

 

اوج عواطف

نجمه زارع در 29 آذرماه 1361 در شهرستان کازرون در استان فارس به دنیا آمد. شش ماه پس از تولد او، خانوادهاش برای ادامه تحصیلات حوزوی پدرش به قم رفتند و ساکن آنجا شدند. او در خانوادهای فرهنگی و مذهبی رشد کرد. از همان آغاز میشد نشانههای شاعرانگی را در رفتار وی با دیگران دید. نجمه زارع دوران دبستان، راهنمایی و دبیرستان را در قم گذراند و در سالهای 79 تا 81 در دانشگاه همدان در رشته عمران به تحصیل پرداخت. در بهار 1384 با عباس محمدی (شاعر) ازدواج کرد. دیری نپایید که او در تاریخ 31 شهریور 1384 دار فانی را وداع گفت. مدفن وی بهشت شهدای کازرون است.

نجمه زارع در بیست همایش (کنگره) سراسری شعر کشور بهعنوان نفر برگزیده انتخاب و معرفی شد. از وی دو عنوان کتاب با نامهای «عشق قابیل است» و «یک سرنوشت سهحرفی» به چاپ رسید. کتاب «عشق قابیل است» را به انتخاب خود شاعر، انتشارات فرهنگ مردم (اصفهان) چاپ کرده است.

غزلهای نجمه زارع ویژگیهای خاصی داشتند. برای مثال، سپیدخوانی ردیف یا چینش کلمات یا استفاده از دایره واژگانی که فضای شعر را نوینتر (مدرنتر) میکند.

یکی از غزلهای معروف وی، غزلی با مطلع «خبر به دورترین نقطه جهان برسد / نخواست او به منِ خسته بیگمان برسد» است؛ غزلی که به تعبیر محمدکاظم کاظمی، آتشفشانی از عواطف را در برگرفته است که با فورانی یکدم، پیوسته و متوالی در طول غزل امتداد مییابد و دمبهدم قویتر میشود؛ بهطوریکه شاعر با حفظ عاطفه و احساس در سرتاسر غزل خود، آهستهآهسته ماجرایی را روایت میکند که یأس و امید، هر دو را با هم دارد. این غزل را با هم بخوانیم:

 

خبر به دورترین نقطه جهان برسد

نخواست او به من خسته ـ بیگمان ـ برسد

 

شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت

کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد

 

چه میکنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر

بهراحتی کسی از راه ناگهان برسد ...

 

رها کنی، برود، از دلت جدا باشد

به آنکه دوستتَرَش داشته، به آن برسد

 

رها کنی، بروند و دو تا پرنده شوند

خبر به دورترین نقطه جهان برسد

 

گلایهای نکنی، بغض خویش را بخوری

که هقهق تو مبادا به گوششان برسد

 

خدا کند که ... نه! نفرین نمیکنم، نکند

به او، که عاشق او بودهام، زیان برسد

 

خدا کند فقط این عشق از سرم برود

خدا کند که فقط زود آن زمان برسد

 

غزل دیگری از زندهیاد نجمه زارع:

بده به دست من این بار بیستونها را

که اینچنین به تو ثابت کنم جنونها را

 

بگو به دفتر تاریخ تا سیاه کند

به نام ما همه سطرها، ستونها را

 

عبور کم کن از این کوچهها که میترسم

بسـازی از  دل مردم کلکسیونها را

 

منم که گاه به ترک تو سخت مجبورم

تویی که دوری تو شیشه کرده خونها را

 

میان جاده بدون تو خوب میفهمم

نوشتههای غمانگیز کامیونها را!

۱۹۴
کلیدواژه (keyword): رشد معلم، ادبیات و طنز، معلم طناز، ابوالفضل زرویی نصرآباد، نجمه زارع، مهدی فرج‌اللهی
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید