خونهی کعبه زیر نور ماهه
ابرهه با لشکر فیل سوارش
چند روزه توی راهه
ابرهه دشمن خدا و نوره
اومده تا کعبه رو ویرون کنه
این خونه رو بکوبه داغون کنه
یهو هوا پر میشه از پرنده
ماه میبینه شاد میشه و میخنده
هر کدوم از پرندهها
یه دونه سنگ میآره
بارون سنگ از آسمون میباره
لشکر ابرهه تمومه کارش
خونهی کعبه مونده ماه کنارش