عکس رهبر جدید

پسرک و وروجک

  فایلهای مرتبط
پسرک و وروجک

پسر کوچولو چندین بار بادکنک زرد را انداخت بالا و دوباره گرفت. این‌دفعه محکم به بادکنک زد. بادکنک هم وروجک شد و رفت توی باغچه. پسر پرید به طرف بادکنک، امّا نوک پایش به لبه‌ی باغچه گیر کرد و تالاپ افتاد. مادر دوید توی حیاط. کوچولویش را بغل کرد و بوسید. پسرک با گریه گفت: «ای باغچه‌ی بد، چرا پایم را زخم کردی؟» مادر خنده‌ی ریزی کرد و گفت: «باغچه، بد، پا، پریدن.»

پسرک همین‌طور که کلمات مادر را می‌شنید، دوباره باغچه، لبه‌ی باغچه و بادکنک را نگاه کرد و فکر کرد. بعد هم وسط گریه‌اش خندید.

به نظر شما پسر کوچولو چه فکری کرد؟ به نظر من از خودش پرسید، واقعاً باغچه بد است؟ مگر باغچه‌ها هم خوب و بد دارند؟

پسر از فکری که کرده بود خنده‌اش گرفت. وقتی درد پایش کمتر شد، وروجک زرد را برداشت. نوک دمپایی‌اش را نگاه کرد. باغچه و لبه‌ی آن را دوباره دید. باز هم ‌فکری کرد.

به نظر تو، پسرک این بار که می‌دود تا وروجک را بگیرد، با دفعه‌ی قبلش چه فرقی کرده است؟ راستی، شما تا حالا چند بار زمین خورده‌اید؟ احتمالاً می‌گویید خیلی. دفعه‌ی بعد که زمین بخورید،

چه کار می‌کنید؟

                                 

 


۵۶۱۲۳
کلیدواژه (keyword): رشد کودک، دوست من، پسرک و وروجک،نفیسه نجفی قدسی
سید ه نازنین زینب راست بود
۱۴۰۲/۱۱/۲۱
0
7
10

من بلند میشدم و به بازی ادامه میدادم ولی این دفعه با احتیاط بیشتر

یاصاحب الزمان
۱۴۰۲/۱۰/۰۶
0
23
37

سلام قبل انجام هر کاری میبینم که چی روبه‌رومه ‌بعد قدم برمی‌دارم

آریا گنجعلی
۱۴۰۲/۱۰/۰۶
0
9
13

با سلام براش تجربه میشه و با دقت بیشتری کارهاشو انجام میده.

امیر عباس
۱۴۰۲/۱۰/۰۵
0
9
22

قدرتمند تر از قبل بلند میشم و ادامه میدم

فاطمه رضایت
۱۴۰۲/۰۹/۲۰
0
14
10

من دمپاییم را محکم تر به پایم میکردم و بادکنک را سمت باغچه پرتاب نمی کردم


نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید