عکس رهبر جدید

مبانی هویت

  فایلهای مرتبط
مبانی هویت

ز کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود؟

به کجا میروم آخر ننمایی وطنم

انسان همواره در برابر پرسشهایی قرار دارد که گاهی بهسادگی از کنار آنها عبور میکند و گاهی بهغایت ذهن او را به چالش میکشند. این پرسشها گاهی بدون آنکه پرسشگری در میان باشد، براساس تبادر ذهنی فرد، او را به ساعتها تأمل فرامیخوانند و گاهی در برابر پرسشگران بیرونی، محمل بحث و تبادل نظر میشوند. هرچه باشد، پاسخ به این سؤالات است که هم نمایانگر تمایز یک فرد یا گروه با سایرین است و هم بیانگر وجوه اشتراک فرد یا گروه با دیگران.

اساسیترین پرسشهایی که همواره فراروی بشر بودهاند و او گریزی از پاسخ به آنها ندارد، پرسش از «کیستی» و «چیستی» اوست. اینکه به کجا و چه چیزی تعلق دارد؟ اینکه چگونه و بر چه شالودهای فکر، زیست و حرکت میکند؟ و اینکه چه دورنمایی برای حرکت خود متصور است؟

این پرسشها و شاید پرسشهای دیگر، مؤلفههای اساسی شکلدهنده هویت یک فرد یا گروه یا یک ملت هستند. پیشینه چنین پرسشهایی و پاسخ به آنها، نه سخنی امروزین است و نه در بستر جهان متلاطم کنونی شکلگرفته است، بلکه عمری دیرپا به درازای حیات بشر دارد و آتیه آن نیز تا سرمنزل بشر خواهد پایید.

 

مفهومشناسی

کلمه «هویت»1 در لغت به معنای شخصیت، ذات و حقیقت شی است (معین، 1379). در اصطلاح، به هر آنچه فرد را از افرادی متمایز و به افرادی دیگر ملحق میکند، اطلاق میشود. بر این اساس، هویت از یکسو وجه ممیزه فرد نسبت به سایرین است و از سویی میتواند وجوه اشتراک او با دیگران را مشخص کند و موجب شناسایی فرد از دیگری و دیگران شود. هویت، نگرشها، ویژگیها و روحیاتی است (نجفی، 1392: 26) که ابعاد گوناگون دارد و عوامل متعددی از جمله جنسیت، جغرافیا، تاریخ، ملیت، دین، فرهنگ، آدابورسوم، و محیط پیرامون در شکلگیری آن نقش دارند. فرد با تکیه بر هویت خود است که میتواند بگوید چه کسی هست و چه کسی نیست و با سایر افراد و گروهها و تفکرات چه نسبتی دارد؟ در بدو تولد، این وجوه تمایز در بین انسانها بسیار کمرنگ است و به تمایزات زیستی، جغرافیایی و خانوادگی محدود میشود. با گذشت سالها، در جریان تأثیرپذیری انسان از محیط اطراف، هویت او نیز ابعاد گوناگون، گستردگی و عمق بیشتری مییابد. هویت جنسیتی، هویت قومی و خانوادگی، آدابورسوم، هویت تاریخی، هویت ملی و هویت دینی ابعاد گوناگون هویت هستند.

 

ضرورت و اهمیت

حال پرسش اساسی آن است که مقوله هویت چه اهمیتی دارد و چرا باید بدان پرداخت؟ در میان دلمشغولیها و ساحتهای گوناگون زندگی بشـر، اساسـاً موضوع هویت کجا قرار میگیرد و اگر از قلم بیفتد، بهقولمعروف به کجای انسان برمیخورد؟ آیا بحث از هویت را، آن هم در فضای تعلیموتربیت، میتوان بحثی ضروری و راهبردی دانست؟ و آیا سخن گفتن از این موضوع برای معلمان دغدغهمند و پرتلاش عرصه تعلیموتربیت راهگشا و پرتوافکن مسیر دشوار آینده خواهد بود یا خیر؟

باید به این نکته توجه کرد که انسان موجودی اجتماعی، متمدن و متکامل است. در اجتماعیبودن، بهعنوان یک ضرورت فطری برای انسان، اقتضا میکند که کشتی وجود او به ساحلی از تمایزات و اشتراکات با سایرین پهلو بزند. اگر این تمایزات و اشتراکات مشخص نباشند و به فرد هویتی مشخص ندهند، او مانند غباری در هوا سردرگم است و تحت تأثیر هر تکانهای به تکان و تلاطم میافتد. این هویت است که احساس «خودبودن» به انسان میدهد و عامل تنظیم ارتباطات انسان با «خود»، «خدا»، «جامعه» و «طبیعت» است. اگر هویت نباشد، فرد در نقشآفرینی اجتماعی خود دچار کژکارکردی و گوشهگیری میشود. به جای تحرک، در مرداب رکود گرفتار میآید و نمیتواند تصویر روشنی برای حرکت خود در آینده داشته باشد. در این باب، روایتی از امام رضا (علیهالسلام) نیز پیرامون اهمیت و ضرورت هویت شایان توجه است: «پنج ویژگی اگر در کسی نباشد، به او امیدی از دنیا و آخرت نیست: ریشهای محکم در وجود خود نشناسد که بدان اعتماد کند، کرَمی در سرشت خود نبیند، استحکامی در خوی خویش، نجابتی در ذات خود و ترسی از پروردگار [نداشته باشد]» (حَرّانی، 1391: 782).

 

ابعاد هویت

هویت هر انسانی را ابعاد متعددی شکل میدهند. در واقع، هویت فرد برایندی از ابعاد گوناگون هویت است. هویت جنسیتی، هویت قومی، هویت ملی، هویت دینی و هویت تاریخی اضلاع و ابعاد هویت هستند که هر فرد باید نسبت خود با این اضلاع و ابعاد را مشخص کند. برای مثال، آحاد جامعه باید در بعد دینی واجد بینش، گرایش، مجموعهای از ارزشها و هنجارها باشند و براساس آن ارزشها و هنجارها عمل کنند. سبک زندگی و فضای زیست آنها متناسب با این هویت و متأثر از آن شکل گرفته باشد و هر آینه، کنشی که از خود بروز میدهند، معرف هویتشان باشد. این موضوع آنجا جذابتر و خطیرتر میشود که فرد باید بین هویتهای دینی، ملی، جنسیتی و ... خود هماهنگی برقرار کند و برای همراستاکردن آنها با هم بکوشد. این موضوع مهم، ضرورت وجود نهادهای هویتبخش را در جامعه ایجاب میکند که در جای خود بدان خواهیم پرداخت.

 

عناصر هویتبخش

با روشنشدن اهمیت هویت، باید پرسید چه عناصری میتوانند در فرد و جامعه هویت ایجاد کنند؟ به تعبیر دیگر، هویت دینی، ملی و ... با تکیه بر چه عناصری در فرد شکل میگیرند و تقویت میشوند؟

 

1. تاریخ افتخارآمیز

تاریخ هر ملتی هم معرف هویت تاریخی آن ملت است و هم جزو عناصری است که به یک ملت هویت میبخشد. این عنصر در شکلگیری هویت ملی و دینی جامعه نقشی اساسی دارد. در این میان، نقاط عطف تاریخی میتوانند نقش پررنگتری در ساخت هویت و پرداخت آن داشته باشند. پیروزیها و عوامل آنها، شکستها و عوامل آنها و افتخارات تاریخی، ابعاد این موضوع هستند.

 

2. قهرمانها

کسی هرگز نمیتواند منکر نقش بیبدیل اسطورهها و قهرمانان در شکلدهی به هویت جامعه شود. از این روست که در جوامع گوناگون و بهخصوص جوامع غربی، برای بازآفرینی یا خلق اسطورهها در عرصه هنری تلاش زیادی میشود و سینمای غرب آکنده از قهرمانان و شبهقهرمانان است. قهرمانان به هر ملتی هویت، اعتمادبهنفس و انگیزه پیشرفت میدهند.

 

3. مظاهر تمدنی

مظاهر تمدنی از جمله معماری و سختافزارهای تمدنی، هم معرف هویت جامعه هستند و هم بخشی از هویت را شکل میدهند. قرارگرفتن در قالب تمدن، بهمثابه قرارگرفتن در یک کارخانه انسانسازی است که در روزمره زندگی، شاکله شخصیتی و هویتی افراد و جوامع را شکل میدهند.

 

4. آیینها و مناسک

آیینها و مناسک ملی و دینی و نحوه پرداختن به آنها و بزرگداشتشان، بخشی از ظرفیت عظیم هر جامعه برای پرورش افراد و ایجاد جریانهای اجتماعی هویتساز است. مثال بارز این مدعا، آیینهایی مثل عزاداری محرم، آیین نوروز و یلداست که به جامعه شاکله و هویت میدهند و ابعاد گوناگونی از شخصیت اجتماعی افراد را مهندسی میکنند.

 

5. ارزشهای مسلط بر جامعه

اینکه یک فرد چگونه بیندیشد و چگونه زندگی کند، تا حد زیادی متأثر از ارزشهای مسلط بر جامعهای است که در آن زندگی میکند. روح جمعی یا تکروی، روحیه جهادی یا تنبلی و سستی، نوعدوستی یا بیمبالاتی نسبت به جامعه و ... همه ارزشهایی هستند که وجود یا نبود آنها در جامعه به شکلگیری هویتهای متفاوت و متضاد منجر میشود.

علاوه بر این موارد، مصداقهای فراوان دیگری از جمله شغل و تحصیلات نیز میتوانند بهعنوان عناصر هویتبخش مطرح شوند که برای رعایت اختصار، از ذکر و تفصیل آنها خودداری میکنیم.

 

در شمارههای آینده درباره نقش مدرسه و معلم در هویتبخشی به دانشآموزان بیشتر سخن خواهیم گفت.

 

پینوشت

1. Identity

 

منابع

1. معین، محمد (1379). فرهنگ فارسی. ج 4. مدخل «ه». امیرکبیر. تهران.

2. نجفی، موسی (1392). هویتشناسی. آرما. تهران.

3. حَرّانی، ابومحمد الحسن (1391). تحف العقول. ترجمه حمیده مروتی. انتشارات طلیعه سبز. قم.

۴۲۹
کلیدواژه (keyword): رشد معلم، هویت‌ بخشی،هویت،مبانی هویت،مفهوم هویت،ابعاد هویت،عناصر هویت‌ بخش،سجاد کرمی
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید