درختان سبزند و آسمان هم آبی آبی است! جیکجیک گنجشکها هم همهجا شنیده می شود. چه روستای قشنگی! امروز مهمان دبستان وحدت هستم.
خیلی خوشحالم که میتوانم بچّهها را ببینم. اینجا را نگاه کن! یک رودخانه در راه مدرسه هست. صدای آب چه آهنگ زیبایی دارد. چه لذّتی دارد هر روز در راه مدرسه کمی آب خنک به صورتت بزنی!
جلوتر که میروم، صدایی میآید. خدای من! چند بزغاله اینجا مشغول بازی هستند. چه لذّتی دارد هر روز در راه مدرسه بزغاله ای را بغل کنی! یاد کودکی خودم میافتم. در راه مدرسهی ما چقدر صدا بود! صدای ماشین ها. چقدر خوب که اینجا، در روستای ایگِل*، راه مدرسه پُر از نشاط و شادیهای کودکانه است.
راستی؛ یک فکر جالب! ما هم میتوانیم در راه مدرسه، مثل رودخانه، شعر بخوانیم. فرقی نمیکند روستایی باشی، عشایری یا شهری. چه لذّتی دارد هر روز در راه مدرسه شعر زیبایی بخوانی!
پای من، پای تو
من بدو، تو بدو