تدوین
تدوین
مهمترین بخش از مرحله پس از تولید است که اگر در آن دقت کافی نشود،
داستان ما دچار نارسایی خواهد شد. تدوین تعریفهای متعددی دارد، ولی در
کاربردیترین تعریف میتوان آن را در دو بخش فیزیکی و شیمیایی تشریح کرد.
بخش فیزیکی تدوین کاری است که با کمی آشنایی با ابزار برنامه میتوان به آن
دست یافت و منظور از آن برش قسمتهایی از نماهای(پلانها) مناسب و
انتخابشده فیلم و در کنار هم قرار دادن آنهاست. بخش مهمتر شیمیِ تدوین
است که همانطور که از اسمش مشخص است، مفهوم آن ترکیب درست برشهایی از
فیلم است تا بیشترین ارتباط معنایی را بتوان از آن استخراج کرد.
موسیقی
خیلی
از ما گاهی فیلمها را با موسیقی آنها به یاد میآوریم. موسیقی خوب وقتی
با فصلی(سکانسی) از فیلم بهخوبی آمیخته شود، تصویری به ما خواهد داد که
شاید از پیرنگ اصلی فیلم جذابتر شود! موسیقی حتی میتواند محلی برای
عوضکردن فضا باشد تا اگر برای مخاطب فیلممان خستگی پیش آید، با آن رفع
شود. موسیقی فیلم را آهنگساز میتواند انتخاب کند.
صداگذاری
با
صداگذاری صدایی که سر صحنه برداشته شده است، تقویت میشود. نوسانهای آن
گرفته و در بیشتر مواقع، با توجه به نیاز فیلم، صداهایی به آن افزوده
میشوند. این صداگذاریها از وظایف صداگذار فیلم هستند.
اصلاح رنگ و نور
فیلمی
که خروجی دوربین ماست خام است و ما باید رنگ و نور آن را تنظیم کنیم تا
تصویرهایمان درخشان شوند و جلوه بهتری به ما بدهند. این بخش آخرین بخش
خروجی از فیلم ماست. اصولاً کسی که رنگ و نور را اصلاح میکند، آخرین خروجی
فیلم را میگیرد و فیلم را برای ارائه به مخاطب نهایی میکند.
پخش فیلم
فیلم
ما چه کوتاه و چه بلند برای بیشتر و بهترشدن به پخش خوب نیاز دارد.
پخشکننده با توجه به شناخت سلیقه مخاطب و نوع و گونه فیلم، بهاصطلاح
مخاطبسنجی میکند و برای آن بازار مناسب مییابد. پخشکننده فیلم
جشنوارههای مناسب را که احتمال دیدهشدن بیشتر فیلم هست شناسایی میکند و
میتواند فیلم را به کسب درآمد نزدیک کند. امیدوارم مطالبی که در این هشت
شماره در قالب کارگاه از ایده تا اجرا با شما در میان گذاشتم کمک کند در
راه فیلمسازی قدمهای محکمی بردارید.
* * *
خودتان را آنطور که دوست دارید معرفی کنید؟ بیشتر منظورم زندگی هنریتان است.
به نام خدا. امین یونسی هستم؛ متولد تیرماه سال ۱۳۸۲ در استان مرکزی، شهر اراک. دوره متوسطه دوم تحصیلم را در هنرستان هنرهای زیبای شهید آوینی شهرمان در رشته سینما خواندم. در حال حاضر سال اول دانشگاه را سپری میکنم؛ در دوره کارشناسی پیوسته، رشته بازیگری، دانشگاه شهید باهنر، شهر کرمان. از حدود 13 سالگی به بعد هم مشغول تجربه ساخت فیلمهای کوتاه هستم.
خب، من از بچگی به رشته بازیگری علاقهمند بودم. به همین خاطر در نمایشهای متعددی در مدرسه بازی کردم و هرساله جزو اعضای نمایش مدرسه بودم. بعد از شروع پایه هفتم متوجه شدم هیچ کارگردانی در ساخت فیلمش از من استفاده نمیکند. تصمیم گرفتم خودم فیلمی بسازم و در آن بازی کنم. یک فیلم کوتاه ساختم. متوجه شدم علاقه من به کارگردانی بیشتر از بازیگری است و دوست دارم بیشتر در زمینه کارگردانی فعالیت کنم. از همان سال به بعد کارگردانی نمایشها و همچنین بازی در آنها را انجام دادم (تا پایان تحصیلات پایه یازدهم).
در پایه هفتم با معرفی یکی از استادانم با افرادی آشنا شدم که در زمینه ساخت فیلم فعالیت دارند. همین باعث شد بتوانم از همان سال به بعد فعالیتهای خودم را بهصورت حرفهایتر ادامه بدهم.
تا به امروز حدود ۱۴ فیلم کوتاه ساختهام. البته در همان فیلمها هم فعالیتهایی را در کنار کارگردانی تجربه کردهام، از قبیل «نویسندگی، بازیگری، تهیهکنندگی، تصویربرداری، بازیگری، صدابرداری و نورپردازی.»
بعضی از آثارم که با گروه فیلمسازی ساختهایم عبارتاند از: بیگانه، دلتنگی، آرامش، اتوپیا (پویانمایی)، فصل سکوت، سقوط یک فاصله و عذاب.
چرا فیلمسازی؟ چرا شاخههای دیگر هنر را نرفتید؟
بیشتر میتوان گفت به خاطر علاقهمندیام از بچگی به این رشته بود. در کل هنر را خیلی دوست دارم، چون آزادی و اجازه ساختن به آدم میدهد. دلیل دیگری که من را در عشق به سینما و فیلمسازی غرق کرد این بود که در این هنر همه هنرها نمایان هستند. در فیلم میتوان از خوشنویسی یا نقاشی استفاده کرد.
دغدغه اصلی شما برای فیلمسازی چیست؟
ایدههایی که به ذهنم میرسند، برگرفته از تمامی احساسات و اتفاقات پیرامونم هستند. دوست دارم دیدگاههای خودم را نسبت به مسائلی که به ذهنم میرسند بیان کنم.
ایده فیلم بیگانه از کجا آمد؟ برای پرورش این ایده چه کاری کردید؟ از کسی هم مشورت گرفتید؟
ایده اصلی فیلم بیگانه بعد از دیدن فردی که داشت گریم خودش را پاک میکرد به ذهنم رسید. البته آن فقط یک جرقه بود. بعد از آن تقلیدهایی را که اطرافیانم، خودم و بچهها انجام میدادیم زیر نظر میگرفتم؛ تقلیدهای اشتباه را. اینکه ما چرا خودباوری نداریم، شد چارچوب اصلی فیلم کوتاه بیگانه. بعد سعی کردم بهطور سینمایی و با دیدگاه خودم به آن بپردازم. داستانش را طی حدود سه ماه نوشتم؛ محدود، با چند نفر از استادانم مشورت کردم.
چه تجربههایی از فیلمسازی به دست آوردید؟ آیا بعد از فیلمسازی زندگیتان تغییر کرد؟
فیلمسازی دیدگاهم را نسبت به مسائل زندگی بازتر و زیباتر کرد. باعث شد به خودم جرئت بدهم که فعالیت کنم، شکست بخورم و دوباره بایستم. باعث شد ذهنم اجازه خلاقیت داشته باشد و روحم اجازه پرواز.
فیلم بیگانه باعث شد شما دنبال ساخت فیلم جدید هم باشید؟
فیلم بیگانه نگاهم را نسبت به کارگردانی و فیلمسازی گسترش داد و به من خیلی کمک کرد. همیشه دنبال ساخت فیلم هستم و جایی که ایدهای به ذهنم برسد و نظرم را جلب کند، شرایط را میسنجم و اگر مشکلی نباشد، پیشتولید را شروع میکنم.
چقدر به آموزش در فیلمسازی اعتقاد دارید؟
آموزش صحیح میتواند خیلی تأثیرگذار باشد، ولی در کل نظریه راه را به آدم نشان میدهد. خودت هستی که باید به خودت جرئت حرکت بدهی. تا وقتی حرکت نکنی، راه به دردت نمیخوره و تا وقتی راه درست را نشناسی، حرکت بیفایده است.
به فیلم خودتان از 1 تا 10 چه امتیازی میدهید؟ چرا؟
برای فیلم بیگانه تمام عوامل خیلی زحمت کشیدند. من هم سعی کردم از تمام قدرت و دانش آن موقِعَم برای ساخت کار استفاده کنم. این امتیاز را من نباید به فیلم بیگانه بدهم. زحمتش با مخاطبان است. ولی در کل از دید خودم از کار خیلی راضی بودم و از تمام عوامل محترم کار تشکر میکنم.
به نظرتان اولین امکان برای فیلمسازی چیست و چگونه باید به دستش آورد؟
همیشه باید سعی کرد از کمترین امکانات بیشترین و مفیدترین استفاده را برد. برای فیلمسازی نمیتوان چندان اولویتی مشخص کرد، چون همه حلقهها مثل زنجیر به هم وصل هستند. باید سعی کرد همه عالی باشند. داستان، نحوه پرداخت داستان، بازی بازیگران، قدرت تهیه، تصویربرداری و صدابرداری، همه مهم هستند. ولی پیشنهاد میکنم برای شروع خیلی سخت نگیریم. وجود یک داستان و یک دوربین که میتواند دوربین گوشی هم باشد، شروع ساخت فیلم را رقم میزند. مهمترین چیز به نظر من جرئت قدمبرداشتن در مسیر فیلمسازی است. جرئت شکستخوردن و دوباره ایستادن.
در آخر دوست دارم این را بگویم که در کل در همه زمینههای هنری، جدا از پشتکار، استعداد و خلاقیت، موضوع بسیار بسیار مهم، حمایت است. هنر در تمامی زندگی ما نقش بسته است. حمایت از هنرمند، مثل سوختِ مصرفی یک ماشین است. تا وقتی نباشد، هرچقدر هم آن ماشین پیشرفته باشه، شروع به حرکت نمیکند. خیلی از کودکان و نوجوانان متأسفانه به خاطر نبود همین سوخت، سوخت شدهاند و استعدادهای هنریشان را کنار گذاشتهاند.
به امید روزی که همه هنرمندان، بهخصوص هنرمندان سرزمینم دیده شوند.