دعوا
یک سیر و یک پیاز دعوایشان شد. سیر داد زد: «حِیف که سیرم!
وگرنه میخوردمت!»
اهل کجایی؟
اوّلی: ببخشید، شما اهل تهران هستید؟
دوّمی: خیر. بنده اهل مطالعه هستم.
ساعت
اوّلی: «ببخشید آقا، ساعت چند است؟»
دوّمی: «شما ببخشید. ساعتم خوابیده است.»
اوّلی: «پس بیدارش نکن. از یکی دیگر میپرسم.»