من داشتـم اسباببازیهایم
را جمع مـیکردم کـه سحر آمـد و
گفت: «سهیل، پاککن مـن را ندیدی؟»
گفتم: «نه، توی جامدادیات
را نگاه کن.»
سحر، جامدادیاش
را نشان داد و گفت: «توی جامدادیام
بود؛ امّا زیپ آن خراب شده. فکر کنم از توی آن بیرون افتاده.»
بعد با خودم گفتم: «اصلاً زیپ چهطوری
کار مـیکند؟»
بابا که داشت نانها
را داخل کیسهی زیپ کیپ*
مـیگذاشت، گفت: «کار زیپ، خیلی
شبیه به همین کیسه است. زیپ دو لبه دارد که این لبهها
داخل هم گیر میکنند و بسته میشوند.
یک دستگیره هم دارد که وقتی آن را روی لبهها
میکشیم، آنها
به هم فشرده و بسته میشوند.
مثل زمانی که ما روی لبههای
زیپ کیپ دست میکشیم.»
بعـد بابا به سحـر گفت: «دخترم، جامدادیات
درست مـیشود. دهانـهی
دستگیرهی زیپ آن کمـی باز
شده. فقط کافـی است با انبردست دو طرف آن را کمـی فشار بدهیم.»
* کیسههایی
که سر آنها شیارهایی وجود
دارند و مانند زیپ عمل میکنند.
با فشار دادنِ دوسر این کیسهها،
شیارها در هم گیر میکنند
و درِ کیسه بسته میشود.