عکس رهبر جدید

سینما قبل از انقلاب

  فایلهای مرتبط
سینما قبل از انقلاب
تاکنون از دیدگاه‌های متفاوتی به پدیده انقلاب نگریسته شده که یکی از آن‌ها، عوامل فرهنگی بوده‌ است. تاکنون نقش وسایل ارتباط جمعی به‌عنوان یکی از پدیده‌های فرهنگی، در شکل ‌دادن به افکار مورد توجه اندکی قرار گرفته است. در میان رسانه‌های متفاوت، «سینما» از اهمیت بسیاری برخوردار است.

در میان تأثیرگذاریهای مختلف رسانهها و وسایل ارتباط جمعی، تأثیرات سیاسی آنها از اهمیت زیادی برخوردار است. این تأثیرات چه در زمان صلح و چه در مواقع بحرانی، مانند جنگ از سایر موارد بیشتر است. از بعد تاریخی، انقلابها را، بهعنوان یکی از مهمترین پدیدههای سیاسی، میتوان به دو دوره تقسیم کرد: «جنبشها و انقلابهای اجتماعی قبل از شکلگیری رسانهها»، و «جنبشها و انقلابهای اجتماعی پس از پیدایش و گسترش رسانهها».

این وسایل ارتباط جمعی مدرن در شکلدادن و هدایت افکار عمومی، به وجود آوردن هیجانات جمعی، و پیدایش و گسترش عرصه عمومی نقش مهمی ایفا میکنند که این نقش با توجه به گسترش روزافزون رسانهها هر روز بیشتر میشود.

سینما با ورود به تخیل انسانها و تقویت خیالپردازیها، به تحریک هیجانات آنها میپردازد و از طریق تأثیرگذاری، زندگی افراد را نیز دچار تغییر میسازد. در واقع، برخی از فیلمهای سینمایی به غیر از جنبه سرگرمی، تبلور احساسات، آرزوها و تخیلات افرادند. به ویژه در صورتی که یک نمایش از جنبه انسانی و اخلاقی هم برخوردار باشد، به تحریک و تقویت این بعد از ابعاد انسانی نیز میانجامد و فرد را نسبت به وضعیت موجود دچار حساسیت بیشتری میسازد. در کنار اینگونه نمایشهای احساسی، سینما با اتخاذ رویکرد سازنده نیز نسبت به مسایل اجتماعی، سبب حساسیت و کنش و واکنش افراد جامعه میشود. مهمترین عملکرد سینما نیز، ایدهپردازی از طریق تحریک احساسات، عواطف و تفکرات است که فرد را در مقایسه با واقعیتها، آرمانی و ایدهآلیست میسازد.

در  سالهای 1348 تا 1357 از دوران تاریخ سینمای ایران، ساخت و نمایش فیلمهای تجاری با محتوای مبتذل رو به گسترش نهاد.

این روند و سیاستها مورد انتقاد بسیاری در جامعه قرار گرفت. برخی نیز این سیاست فرهنگی را به استعمار نسبت دادند. با تقویت گرایشهای دینی در سالهای بعد در جامعه و دانشگاهها، بهخصوص از طریق گسترش مساجد، مراسم و سخنرانیهای مذهبی مخالفان اینگونه فیلمها نیز افزایش یافتند.

در کنار مجموعه زیادی از فیلمها و سیاستهای فوق، از اواخر دهه 1340 به بعد، موج نویی از سینماگران ایرانی، هر یک با انتخاب مضمونی که در لایههای آن میشد اشاراتی سیاسی پیدا کرد، به پرده سینمای ایران راه یافت؛ امری که در سالهای قبل سابقه بسیار اندکی داشت. در این سالها، رفتهرفته نوعی اعتراض، البته نه مستقیم، اما کاملاً آشکار نسبت به رژیم پهلوی، در سینمای ایران دیده میشود.

با گذر از اواخر دهه 1340 و ورود به دهه1350، فیلمهایی ایرانی با مضامین آشکارا انتقادی و محتوای پررنگ سیاسی و اجتماعی، همچون «گاو» و امثال آن، پدید آمدند که نوعی به چالش کشاندن اوضاع سیاسی، اجتماعی و اداره کشور توسط رژیم پهلوی محسوب میشدند. میتوان گفت که همراه با شکلگیری حرکتها و مبارزههای پنهان سیاسی در نیمه دوم دهه چهل، سینمای ایران نیز تحتتأثیر آنها از مسیر انفعالی خود فاصله میگیرد و در عمل وارد حوزه اجتماع و سیاست میشود.

در حقیقت سینمای ایران در طول پنج سال، در فاصله سالهای 1347 تا 1351، مسیری را پیمود که در طول 40 سال قبل از آن نپیموده بود. «گاو»، ساخته داریوش مهرجویی، تصویر اعوجاج یافتهای از مراوده مردم (مردم همیشه خوب قلمداد شده ایران) و رابطه آنها با محیط اطرافشان (سرشار از ناامیدی) ارائه داد.

فیلم «گاو» را میتوان نقطه عطفی در تاریخ سینمای ایران به شمار آورد. چرا که با وجود زیر پانهادن تمامی عوامل پولساز سینمای بازاری، با استقبال فراوان روبهرو شد. شمایل فقیرانه و منحطی که فیلم «گاو» در اوج شعارهای «تمدن پهلوی» از روستا ترسیم میکرد، بهویژه با توجه به زبان نمادین آن، چنان نامتناسب با اهداف حکومت بود که دستگاه سانسور پهلوی سازندگان فیلم را مجبور ساخت که در عنوانبندی تصریح کنند که وقایع این فیلم، در دوران قبل از انقلاب شاه و ملت معروف به انقلاب سفید رخ داده است.

در مجموع، با گسترش گفتمان اسلامی در دهههای 1340 و 1350 بین طبقات مختلف اجتماعی، در حالیکه فیلمهای تجاری با محتوای مبتذل بهویژه با نزدیک شدن به روزهای پایانی عمر حکومت پهلوی، نماد غربگرایی، فساد اخلاقی، دلیلی برای غیرمسلمان بودن طبقه حاکمه تلقی میشد، فیلمهای انتقادی نیز همزمان با اوجگرفتن مبارزات علنی، از این مبارزات هم تأثیر پذیرفتند و خود نیز بر گسترش این مبارزات تأثیر گذاشتند.

به اعتقاد برخی نویسندگان، بسیاری از مردم ایران در مقطع انقلاب اسلامی بر آن باور بودند که سینما رفتن، یعنی پای نهادن در مکانی فاسد بود. فاصله ورزشگاه امجدیه و سینما دیاموند، و دانشگاه تهران و سینما کاپری چند قدم بیشتر نبود. اما امجدیه و دانشگاه تهران باقی ماندند و سینماهای دیاموند و کاپری ویران شدند.

امام خمینی(ره) نیز بهعنوان رهبر انقلاب اسلامی، در سخنرانیها و مواضع مختلفی، با سینمای این دوران مخالفت میکند: «رادیو و تلویزیونى که باید مربى جوانها باشد، منحرفکننده شد. سینما و تئاتر که باید مربى جامعه باشد، منحرفکننده شد» (امام خمینی(ره)، 1385، ج 9: 80 ).

«رادیوها چه حالى داشتند؟ سینماها چه حالى داشتند؟ تلویزیونها چه حالى داشتند؟ همه اینها به واسطه این است که این رژیم و این حکومت حکومتى است که میخواهد این جوانهای ما را فاسد کند ...» (امام خمینی(ره)، 1385، ج 4: 513).

«اگر یک سینماى اخلاقى باشد و علمى باشد، چه کسى جلویش را مىگیرد؟ اما وقتى که ما مىبینیم که مملکت ما از سینمایش گرفته تا مدرسهاش استعمارى است، یعنى از خارج آوردند اینها را براى ما، تحفههایى است که از آنجا آوردند براى فاسد کردن نسل جوان ما، همه چیزش را، اگر مسجد هم یکوقت اینطور شد، ما در آن را مىبندیم ... پیغمبر اکرم(ص) خراب کرد مسجد ضِرار را، مسجدى که درست کرده بودند در مقابل پیغمبر و تبلیغات مىکردند بر ضداخلاق و... اینکه  ما با سینما مخالفیم، با این نحو سینمایى که اینها دارند مخالفیم، نه با سینما اصلش ...» (امام خمینی(ره)، 1385، ج 4: 34).

«یک سینمایى را که ممکن است مربى یک طایفهاى، مربى یک ملتى باشد، به یک صورتى درمیآورند که بچههاى ما را هرزه بار مىآورند؛ بچههاى ما را بد بار مىآورند، بچههاى ما را فاسد بار میآورند ... مخالفت ما با مفاسد و دانشگاه استعمارى است» (امام خمینی(ره)، 1385، ج 4: 5).

«سینمای ایران جای رفتن نیست. این یک ـ چیزی است که ـ مصیبتی است که بر ایران وارد است که جوانهای ما را این سینماها ضایع میکنند، خراب میکنند» (امام خمینی(ره)، 1385، ج 4: 167).

در نهایت از دیدگاه امام خمینی (ره): «حکومت اسلامی ... این فرم سینماها را تغییر مىدهد. یعنى این سینماهایى که الان جوانهاى ما را دارند به فساد مىکشند و به فحشا مىکشند ... این فرم نباید باشد. مىخواهد سینما باشد، سینماى آموزنده باشد، سینماى اخلاقى باشد» (امام خمینی(ره)، 1385، ج 4: 427).

سرانجام با آتش زدن سینما رکس آبادان توسط عوامل پهلوی بهخاطر نمایش فیلم تظاهرات مردم در انقلاب اسلامی، موج واکنش مردمی شدیدی در سراسر ایران نسبت به مرگ قربانیان حادثه به وجود آمد که جریان انقلاب اسلامی را تسریع بخشید و کشور را عملاً وارد مرحله جدیدی از انقلاب اسلامی کرد. تجمع بزرگ مردم آبادان در مراسم عزاداری قربانیان جنایت سینما رکس، به تظاهراتی عظیم تبدیل و شهر چندین روز تعطیل شد. امام خمینی(ره) نیز در این زمینه موضع سختی اتخاذ کرد:

«یک عده مردمى که رفتند در آنجا، اینجا چه کرده بودند که لایق این بودند که باید در آن را شهربانى (کلانتری) بیاید ببندد، و بخواهند مردم باز کنند، اجازه باز کردن ندهند؟ موارد معلومى که با نقشه، چیزهاى آتشسوزی را گذاشته بودند آتش بزنند؛ یک مردم بیچارهاى را در آنجا بسوزانند، خاکستر کنند» (امام خمینی(ره)، 1385، ج 4: 167).

در اولین هفته مهرماه، اربعین شهدای سینما رکس آبادان با تجمع بزرگی از مردم برای بزرگداشت کشتهشدگان این واقعه که رقم آن از 377 نفر تا 430 نفر اعلام شده بود، برگزار شد. همزمان با اربعین شهدا، در حدود 10هزار تن از کارگران صنعت نفت به اعتصاب دست زدند و فصل جدیدی در مبارزات ملت باز کردند. در واقع، حادثه آتشسوزی سینما رکس آبادان، نقطه برخورد توفان شدید انقلاب اسلامی بود که به ستونها و دیوارهای کاخ فرمانروایی رژیم پهلوی خورد و آن را از پایه لرزاند.

در مجموع، سینما چه بهصورت تأثیرات محتوایی، با مضامین اجتماعی، انتقادی و فرهنگی، و چه بهعنوان تأثیرات مکانی، سبب افزایش آگاهی، تحریکات احساسی و هیجانی، و شکلگیری واکنشهای مذهبی و سیاسی شد و در وقوع انقلاب در سال 1357 ایفای نقش کرد.

 

منبع

امام خمینی(ره)، سیدروحالله (1385). صحیفه امام (22 جلدی). مؤسسه چاپ و نشر عروج. تهران. چاپ چهارم.

۶۶۲
کلیدواژه (keyword): رشد جوان،سینما قبل از انقلاب،سینما،جنبش‌ ها و انقلاب‌ های اجتماعی قبل از شکل‌ گیری رسانه‌ ها،جنبش‌ ها و انقلاب‌ های اجتماعی پس از پیدایش رسانه‌ ها،فیلم گاو،سینما رکس آبادان،سعید محمدزاده،
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید