عکس رهبر جدید

عبور از هاله پندار

عبور از هاله پندار

دی ماه که می شود و فصل امتحانات فرا می‌رسد، ادوارد ثوراندایک، روان‌شناس آمریکایی و کاشف «اثر شاخ» را با خاطره‌ای شیرین یاد می‌کنم: سال‌های اول تدریسم بود. فهرست دانش‌آموزان پایه‌ی سوم را که تحویل گرفتم، بعد از نگاه مختصری به اسامی، رفتم پیش همکار پایه‌ی دوم و از او خواستم درباره‌ی شاگردان سال گذشته‌اش که امسال دانش‌آموزان من هستند، برایم مختصری بگوید و معرفی‌شان کند. او نداشتن وقت را بهانه کرد و خواست که پیش مدیر مدرسه بروم.

مدیر که شاید منتظر من بود، شروع کرد به تعریف از آن‌ها که چنین هستند و چنان. احساس‌کردم بهترین کلاس ممکن را تحویل گرفته‌ام. خرم و خشنود، شروع‌ کردم به برنامه‌ریزی کلاسی. از آنجا که مطمئن شده‌بودم دانش‌آموزان درس‌خوانی دارم، برنامه‌ای منعطف چیدم و ساعت‌هایی را هم برای استراحت و فعالیت‌های بازی‌گونه در نظر گرفتم.

به حق، دانش‌آموزان و کلاس خوبی داشتم. کلاسی تمیز و مرتب و دخترانی خوش‌خنده و خوش‌رو، اما شیطان و پرانرژی. هرچند گاهی فکر می‌کردم شاید به‌خوبی نتوانسته‌ام با کلاس همراهشان کنم.

چهار ماه از آغاز سال گذشته بود که در فرصت استراحت زنگ تفریح، همکار پایه‌ی دومم درباره‌ی کلاسم از من پرسید. به او گفتم کلاس خوبی داریم، اما شاید نه به آن خوبی که انتظارش را داشتم. او اما اظهار لطف کرد و گفت خانم مدیر از کلاست تعریف کرده و از کار شما راضی است. 

مشتاق شدم با مدیر در این باره صحبت کنم. مدیر متوجهم کرد یکی از سخت‌ترین کلاس‌های مدرسه را به من داده و با بهره‌گیری از «اثر هاله‌ای»، در واقع خواسته است مرا به کلاسم دلگرم کند. به دانش‌آموزانم هم گفته بود یکی از بهترین و سازگارترین معلمان منطقه را برایشان انتخاب کرده. به آن‌ها گفته بود اگر حداقل یک هفته‌ی اول را با من همراه باشند، باقی مسیر به‌خوبی طی می‌شود.

هر بار که دانش‌آموزانم کمی سستی یا بی‌نظمی می‌کردند، با این فرض قبلی که این بچه‌ها، بهترین‌های مدرسه هستند، خودم را با روحیاتشان سازگارتر می‌کردم. وقتی هم در دی‌ماه، امتحان پایان فصل را با نتایج به‌نسبت خوب پشت سر گذاشتیم، هم دانش‌آموزان 9 ساله‌ام از عملکرد خودشان راضی بودند و هم من از اینکه با آن‌ها کنار آمده بودم، حس موفقیت داشتم.

اثر هاله‌ای (تعمیم خوش‌بینی)، که تحت تأثیر ذهنیت قبلی قضاوت‌کننده شکل می‌گیرد و می‌تواند از واقعیت و انصاف به دور باشد، در مورد من و کلاسم مثبت بود. شاید اگر مدیرمان «اثر شاخ» یا همان «تعمیم بدبینی» را نیز درباره‌ی ما می‌آزمود، درستی آن را مشاهده می‌کرد. هرچند از کار او راضی نیستم، اما دست‌کم خوش‌حالم که او این اثر را روی من امتحان کرد، نه «اثر شاخ» را.

در پی این آگاهی، همیشه از همکارانم خواسته‌ام، هنگام تصحیح ورقه‌های امتحانی، به اسامی دانش‌آموزان نگاه نکنند تا ذهنیت‌های قبلی بر نحوه‌ی قضاوت آن‌ها تأثیر نگذارد. امسال که بخش زیادی از درس‌ها غیرحضوری تدریس شدند و امتحانات تا حدودی مجازی هستند، دانش‌آموزانی را که شاید هنوز ندیده‌ایم و در اثر غیرحضوری‌بودن مدرسه‌ها، ناخوداگاه به نظر می‌رسد مدت‌ها در خانه به استراحت و تنبلی مشغول بود‌ه‌اند، بیشتر همراهی کنیم. درک کنیم آن‌ها هم از این شرایط نه تنها راضی نبوده‌اند، بلکه شاید بیش از ما نگران درس‌ها و امتحان‌ها بوده‌اند و اکنون نیز امتحان برایشان چندان خوشایند نیست!  




۴۶۱
کلیدواژه (keyword): رشد آموزش ابتدایی،یادداشت سردبیر
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید