آرمان از مدرسه به خانه آمد. تُند و تُند پلاستیک خوراکیها
و بُطری پلاستیکی آب را از کیفش بیرون آورد. همه را در سطل زباله ریخت. پدربزرگ
گفت: «آرمان جان!
با این
همه زُباله محیط زندگی را حسابی خراب میکنی!»
آرمان پرسید: «چطور؟ مگر زبالهها
به محیط ما آسیب میرسانند؟»
پدربزرگ گفت: «بله پسرم. امّا با چند کار خیلی ساده، میتوان
کمتر زباله تولید کرد. اینطوری
محیط زندگی ما تمیزتر و زیباتر میماند.»
بهجای
بطری پلاستیکی، یک قُمقُمهی
فلزی را پُر از آب کن و با خودت به مدرسه ببر.
یک ظرف مخصوص غذا برای خودت داشته باش و لُقمه یا خوراکیهایت
را داخل آن بگذار.
موقع نوشتن مشق یا کشیدن نقّاشی، دقّت کن مجبور نشوی کاغذها
را خراب و خطخطی کنی.
مداد را محکم روی کاغذ فشار نده تا نوک آن را نشکنی. مداد از
چوب درخت درست میشود.