کودکی
فضایی که در آن بزرگ میشویم، بیشتر از چیزی که فکرش را میکنیم، در ایجاد تواناییها و رویاهایمان مؤثر است. گاهی وقتها حتی تأثیر فیلمی که در کودکی میبینیم آنقدر زیاد است که جرقه علاقهای باورنکردنی را در ما بهوجود میآورد. حالا تصور کنید کسی در خانوادهای هنردوست بزرگ شود و از وقتی که یادش میآید در اطرافش پر از آدمهای هنرمند باشد. این فضا شعلهای را در ذهن فرد روشن میکند که تا بزرگسالی روشن میماند. بهاره هم در خانوادهای به دنیا آمد که هرکسی در هنری تخصص داشت و احتمالاً بحثهای روزمره این خانواده سر میز شام و ناهار هم درباره هنر بوده است. در این شرایط کمتر کسی راهش در جاده شگفتانگیز هنر نمیافتد و مبهوت زیباییهای غیرقابل وصفی مثل طراحی و تئاتر نمیشود. بهاره در اسفند سال ۱۳۶۰ متولد شد. پدرش هوشنگ امینی، هنرمند، و برادرش هومن امینی، همکار پدر است. بهاره نیز از کودکی به نقاشی و طراحی علاقه نشان میداد و بزرگترین تفریحش نقاشیکردن بود؛ به قدری که در زمان موشکباران، وقتی همه به سوی پناهگاه هجوم میبردند، اولین وسیلهای که پدر و مادر بهاره برمیداشتند، دفتر نقاشی و مدادرنگیهای او بود. شوق او به نقاشی، باعث شد از 9 سالگی برایش معلم طراحی بگیرند.
هنرستان
بسیاری از عاشقان عالم هنر زمانی که میخواهند انتخاب رشته کنند با کسانی مواجه میشوند که میگویند:«هنر که برایت نان و آب نمیشود. برو دنبال کاری که از آن پول در بیاید.» بهاره هم به احتمال زیاد از این قاعده مستثنا نبوده است. او هم زمانی که برای انتخاب رشته با دیگران مشورت میکرده، از این حرفهای ناامیدکننده زیاد شنیده است. اما او در درجه اول ارادهای قوی و تصمیمی جدی و سخت داشته است و در مرحله بعد خانوادهای هنر دوست و حمایتگر همیشه پشتیبان انتخابهای او بودهاند. برای همین بدون لحظهای تردید، به جمع هنرستانیها پیوست و به یکی از گرافیستهای آینده تبدیل شد.
بهاره رشته گرافیک را انتخاب کرد. او همچنین از مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما دیپلم طراحی و نقاشی دارد. پشتیبانی مادر و پدرش در رشد و شکوفایی استعداد او در نوجوانی بسیار اثرگذار بودهاست. در سال دوم هنرستان، بهاره در مسابقه طراحی پوستر در سطح منطقه شرکت کرد. او یک شب تا صبح بیدار ماند تا کارش را به مسابقه برساند. تمام شب مادر و پدرش نیز همپای او بیدار ماندند و به بهاره کمک کردند. بهاره در این مسابقه مقام آورد و اثرش برگزیده شد. خود بهاره همیشه میگوید اگر حمایت پدر و مادرم نبود، من هرگز هنرمند نمیشدم.
دانشگاه
بهاره در زمان انتخاب رشته دانشگاه با خودش فکر میکند هر گرافیست خوب حتماً طراح خوبی هم میشود، اما هر طراح خوب نمیتواند گرافیست خوبی هم باشد. به همین خاطر، او رشته گرافیک را انتخاب میکند و در دانشگاه سوره به ادامه تحصیل میپردازد.
صدا و سیما
یکی از سرگرمیهای ثابت بسیاری از آدمها در تمام سنین دیدن برنامههای تلوزیونی است و ته دلمان بدمان نمیآید به یکی از اعضای آن قاب جادویی بپیوندیم و در جایی کار کنیم که بسیاری از خاطرات خوبمان در صفحه جادویی آن ساخته شدهاند. بهاره که عاشق هنر و رسانه بود، از موقعیتی که برایش به وجود آمده بود استفاده کرد؛ موقعیتی که به او اجازه میداد خلاقیتش در قاب تلویزیون نقش ببندد و طراحیهایش را میلیونها نفر تماشا کنند.
بهاره در سال ۱۳۷۹ وارد صدا و سیما شد و به هدفش در کودکی رسید. او فعالیت خود را با پخش زنده برنامه کودک و نوجوان شبکه دو سیما آغاز کرد. او در زمینه تصویرگری کتاب کودک، طراحی پوستر و انیمیشن تیزرهای تبلیغاتی نیز طبعآزمایی کردهاست، اما حرفه اصلیاش طراحی صحنه و لباس است.
شاید برایتان جالب باشد بدانید که طراحی صحنه و دکور برنامه «فیتیله جمعه تعطیله» برعهده بهاره امینی بودهاست. زمانی او در کودکی عاشق برنامههای گروه فیتیله بود و بعدها در جوانی با آنها همکار شد. همچنین، یکی از مهمترین آثار سینمایی که او طراحی صحنهاش را به عهده داشتهاست، فیلم سینمایی «حراج» است که منتخب جشنواره مونترال کانادا شد. او طراح صحنه و لباس سریالهای «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» و «کیفر» نیز بوده است. برنامه «خانه نو مبارک است» از منحصربهفردترین برنامههایی است که بهاره امینی در آنها حضور داشته است. این برنامه نخستین برنامه طراحی داخلی ساختمان بود که از شبکه دو سیما پخش میشد و بهاره طراح آن بود. او برای اینکه بتواند هر پروژه را به بهترین شکل اجرا کند، همواره و در طول اوقات فراغتش، به رفتار آدمها و اجزای خانهها دقت میکند. همچنین، برای اینکه طراحی لباس بینقصی داشته باشد، با دقت خصوصیات هر فرد را درنظر میگیرد تا پوشش شخصیتها را نزدیک به واقعیت بازسازی کند. بهاره عضو تیم ملی فوتسال هنرمندان است و در کنار طراحی صحنه و دکور، بهصورت جدی این رشته ورزشی را نیز دنبال میکند. یکی از کارهای موردعلاقه او تلهفیلم «داستان ناتمام» است که در پالایشگاه و بخشهایی از آن هم روی عرشه نفتکش فیلمبرداری شدهاست. زمانی که بهاره وارد نفتکش میشود، به او میگویند: «نزدیک صدسال است هیچ خانمی وارد نفتکش نشده است.» این تلهفیلم تجربه جدید و تازهای برای بهاره بود و بههمین خاطر برایش خیلی عزیز است.