بیایید کمی فکر کنیم!
خیلی از بچهها از پدر و مادر خود پولتوجیبی میگیرند و با پول خود خوراکی میخرند. بعضیها دوستانشان را هم مهمان میکنند. اکثر بچهها از اینکه در جیبشان پول باشد و خودشان خرج کنند، لذت میبرند. بعضیها در روز یا هفته یا ماه یک مبلغ مشخصی میگیرند. بعضیها هم بدون قاعده از پدر و مادر خود پول میگیرند و خرج میکنند. تعدادی از بچهها هم شاید هیچ پولی با این عنوان از والدین خود نگیرند. شما چطور؟ آیا پولتوجیبی میگیرید؟ چقدر؟ راستی غیر از پدر و مادر، افراد دیگری هم به شما پول میدهند؟ برای مثال، پدربزرگ یا مادربزرگ؟ عمه، خاله، دایی یا عمو چطور؟
خب من در این مطلب فرض میکنم که هر دانشآموز بالاخره به گونهای از والدین خود یا اشخاص دیگر پولیهایی میگیرد. هر بچهای هم برای خودش قلکی دارد و پولهایش را در آن جمع میکند. برای مثال، شاید عیدیهایش را نگه دارد و مدتها به این فکر کند که با پولهایش چه چیزی بخرد. بعضیها آرزوهای بزرگتری دارند و باید خیلی صبر کنند و پولهایشان را جمع کنند تا شاید بتوانند آنچه را که علاقه دارند، بخرند. البته هستند کسانی که به این چیزها فکر نمیکنند و همه چیز برایشان مهیاست. هر وقت اراده کنند، از پدر و مادر پول میگیرند و آنها هم هرچه بخواهند برایشان میخرند. شما از کدام دسته از دانشآموزان هستید؟
از اینکه از چه راهی چقدر پول به دست آوردهاید، بگذریم. بیایید فکر کنیم که با این پول چه کارهایی میشود کرد. اگر همه دانشآموزان کشور با هم در یک پویش جدی شرکت کنند، چه کارهای بزرگی میتوانند انجام دهند؟ برای مثال، آیا میتوانند به خانوادههای نیازمند کمک کنند؟ آیا این کار از عهده دانشآموزان برمیآید؟ اگر همه تصمیم بگیرند، در این کار خیر شرکت کنند، چه اتفاقی میافتد؟
بیایید محاسبه کنیم!
در حال حاضر، حدود 15 میلیون دانشآموز در حال تحصیل هستند. آیا امکانپذیر است هر دانشآموز در هفته فقط 500 تومان کنار بگذارد؟ من که هرچه فکر میکنم، نمیتوانم مثالی پیدا کنم که با 500 تومان بشود چیزی خرید! یک کیک کوچک معمولی یا یک کلوچه 1500 تومان است. یعنی 500 تومان خیلی بیارزشتر از آن است که نتوان تصور کرد که پرداخت آن از عهده یک دانشآموزی که مدرسه میرود، برنیاید. یک سال شامل 52 هفته است، پس:
تومان هفته
تومان 26000 = 500 × 52
مقدار این پول در یک سال
390,000,000,000 =15,000,000×26000
باورتان میشود؟! 390 میلیارد تومان پول. به همین سادگی میشود جمعآوری کرد! اگر در شرایط فعلی بخواهیم یک وعده غذای گرم ساده تهیه کنیم، در حدود 12000 تومان باید هزینه کنیم. پس:
32,500,000 =12000 ÷ 390,000,000,000
یعنی در حدود 32 میلیون وعده غذا میشود. فرض کنیم هر شخص در هر روز فقط همین وعده غذا را دریافت کند:
نفر 89,041 = (روز) 365 ÷ 32,500,000
پس با این مقدار پول میشود غذای یک وعده حدود 89 هزار نفر را در یک سال تأمین کرد.
حالا فرض کنید در کشور 80 میلیونی ما، حدود 2 میلیون نفر نیازمند باشند بهطوری که حتی نتوانند یک وعده غذا برای خود تهیه کنند:
47/22 = 89,000 ÷ 2000,000
یعنی اگر ما همان 500 تومان را 20 برابر کنیم، میشود هفتهای (000/10=500×20) تومان. پس میتوانیم غذای تمام فقرای کشورمان در طول یک سال را تأمین کنیم.
برای خانوادههایی که فرزندانشان را به مدرسه میفرستند، هفتهای 10 هزار تومان پول زیادی نیست. گمان میکنم همه از پس آن برمیآیند. به همین راحتی میتوانیم کاری کنیم که هیچ فقیری در کشورمان گرسنه نماند.
خب این فقط یک مثال بود برای اینکه شما متوجه شوید، با همین پولهای اندک که میتوانید از پول توجیبی خود کنار بگذارید، چه کارهای بزرگ و خوبی میشود انجام داد. شاید تعجب کنید چرا کاری که به همین سادگی به نظر میرسد، انجام نمیشود؟ یکی از دلایلش این است که ما هنوز باور نکردهایم که با جمع شدن همین کارهای کوچک که در تعداد زیاد (مثل 15 میلیون نفر دانشآموز) ضرب میشود، چه عددهای بزرگی خلق میشوند. یکی دیگر از دلیلها هم این است که هرکدام از ما به انجام کارهای کوچک ولی پیوسته و دنبالهدار عادت نکردهایم. مثلاً میتوانیم عادت کنیم که بهطور روزانه یا حداقل هفتگی، بخشی از پول توجیبی خودمان را بهعنوان صدقه کنار بگذاریم تا این عادت بین دانشآموزان مدرسه به یک فرهنگ تبدیل شود. مهم نیست که در یک مدرسه چقدر پول جمع میشود و با آن پول چه کاری میشود کرد. مهم تبدیل شدن این سنت حسنه به یک فرهنگ و عادت عمومی است. مهم این است که دانشآموز ما دغدغه داشته باشد. به فکر همنوعان و همسنهای خودش باشد. راستی برای این موضوع چه فکری کردهاید؟ آیا شما حاضرید به تنهایی بخشی از پول توجیبی خودتان را کنار بگذارید و برای امور خیر صرف کنید؟
کمی بیشتر فکر کنیم!
اگر شما حاضرید از پول توجیبی خودتان حتی به یک مقدار اندک بگذرید و آن را کنار بگذارید، شروع خیلی خوبی است، اما پایان کار نیست. باید به فکر باشید و دوستان دیگر مدرسه را هم با خود همراه کنید. از کلاس خودتان شروع کنید. بچهها را جمع کنید و یک صندوق کوچک در کلاس ایجاد کنید. با هم قرار بگذارید، هر هفته هر کس هر مقداری که میخواهد (هر چند خیلی خیلی کم باشه) از پول توجیبیهای خودش به این صندوق هدیه کنید. وقتی این کار در کلاس شما جا افتاد و بیشتر بچهها مشارکت کردند، به همراه کردن بقیه کلاسهای مدرسه خودتان فکر کنید. آنها را هم تشویق کنید تا هر کلاس برای خودش یک صندوق درست کند. به کمک معلمان و مسئولان مدرسه این کار را در کل مدرسه توسعه دهید.
اکنون صندوق مدرسه شما وضع بهتری دارد. پول بیشتری جمعآوری شده است و میتوانید تصمیم بگیرید که با این صدقات جمعآوری شده، چه کارهای خیری انجام دهید. در این مورد با هم مشورت کنید و راههای ناب را بیابید. تلاش شما این باشد که گرهی هرچند کوچک از مشکلات خانوادههای نیازمند باز کنید. امیدوارم در این راه خیر موفق باشید. مطمئن هستم که اگر این حرکت را آغاز کنید، معلمان و والدین هم مشارکت میکنند و شما میتوانید کارهای بزرگی انجام دهید. به امید اینکه هر مدرسه در کشورمان یک صندوق صدقه دانشآموزی داشته باشد و همه دست به دست هم بدهند و با مشارکت هم کارهای بزرگتری انجام دهند.