«کارآفرینی» همان فرایند تأسیس یک کسبوکار (شرکت) بر مبنای یک فکر و ایده نو است. اقتصاد دانشبنیان خود را مدیون همین افراد کارآفرین است. وقتی مسیر حوادث، وقایع و روند فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی جوامع را بررسی میکنیم، درمییابیم انسانها همواره به دنبال تغییر بودهاند و در این میان، افرادی بودهاند که از قوانین کلی جوامع تبعیت نکرده و خود باعث تغییر جوامع خود و بهطور کلی جوامع بشری شدهاند. جامعه پیشرفته امروزی توسعه خود را مدیون انسانهایی است که قادر به تبدیل رؤیاها و ایدههای خلاقانه خود به واقعیت بودهاند. روحیه استقلالطلبی برای کاوش موقعیتهای جدید را داشته و از جرئت کافی برای مبارزه با روشهای متداول و جاافتاده برخوردار بودهاند.
این عاملان تغییر، شخصیت و روحیهای داشتهاند که امروزه «کارآفرینی» نامیده میشوند. کارآفرینی هم بعد نظری و هم بعد عملی- کاربردی دارد. با روشهای گوناگون آموزشی میتوان به آموزش کارآفرینان همت گماشت (احمدیان راد، 12:1386). از طرف دیگر، در طول تاریخ برنامه درسی، صاحبنظران این رشته تلاشهای زیادی کردهاند که غنای هرچه بیشتر آن را در پی داشته است. از جمله مهمترین این تلاشها که از مفاهیم و مباحث به نسبت تازه و ارزشمند برنامه درسی است، برنامه درسی پنهان است که وجودش در کنار برنامه درسی رسمی یا آشکار، از ضرورت توجه به تمامیت آنچه دانشآموزان در اثر حضور در متن نظام رسمی آموزش تجربه کردهاند و میآموزند، حکایت دارد (فلاح و دیگران، 46:1391). مایکل اپل معتقد است، برنامه درسی پنهان عبارت است از تدریس ضمنی هنجارها، ارزشها و ایجاد تمایلات خاص به فراگیرندگان (کیانی، 1396). در کشور ایران هم برنامه درسی پنهان مدرسه باید عامل تأثیرگذار بر تقویت روحیه کارآفرینی دانشآموزان باشد که بیتوجهی به این موضوع، از منظر عملکردی لطمات جبرانناپذیری به دانشآموزان وارد میکند. بنابراین، محقق این پژوهش درصدد آن است که آیا برنامه درسی پنهان با روحیه کارآفرینی در دانشآموزان رابطه معناداری دارد یا خیر؟
هدف تحقیق
تعیین رابطه بین برنامه درسی پنهان و ابعاد آن با روحیه کارآفرینی در دانشآموزان
فرضیه تحقیق
بین برنامه درسی پنهان و ابعاد آن با روحیه کارآفرینی در دانشآموزان رابطه معناداری وجود دارد.
روش پژوهش
برای بررسی رابطه بین مؤلفههای برنامه درسی پنهان با میزان روحیه کارآفرینی دانشآموزان دختر دوره متوسطه اول منطقه چهار شهر تهران از روش پیمایشی استفاده شده است و در آن از پرسشنامههای استاندارد برنامه درسی پنهان، آزمون کارآفرینی روبینسون برای جمعآوری اطلاعات استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام دانشآموزان دختر دوره متوسطه اول منطقه چهار شهر تهران در سال تحصیلی 1398 است که تعداد آنان براساس آخرین اطلاعات، 1500 نفر است و بر اساس جدول تنظیمشده مورگان، تعداد حجم نمونه آن 120 نفر تعیین شده است. روش نمونهگیری نیز تصادفی ساده بوده است. برای تجزیهوتحلیل اطلاعات در این پژوهش از نرمافزار SPSS استفاده شد که در آن، در بخش آمار استنباطی نیز، با توجه به سطح سنجش متغیرها، از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. (جدول ۱)
یافتههای تحقیق
بررسی رابطه متغیرها گویای این است که بین دو متغیر همبستگی مستقیم و مثبت معناداری وجود دارد و لذا فرضیه صفر رد و فرضیه تحقیق پذیرفته یا تأیید میشود. بنابراین میتوان گفت، بین میزان برنامه درسی پنهان و ابعاد آن با میزان روحیه کارآفرینی، به احتمال اطمینان 95 درصد رابطه وجود دارد. اما این رابطه مثبت و مستقیم است. بدینصورت که هر چه میزان برنامه درسی پنهان در بین دانشآموزان بیشتر باشد، میزان روحیه کارآفرینی در بین آنان بیشتر خواهد بود.
در تبیین یافتههای پژوهش میتوان گفت، از آنجا که برنامه درسی پنهان بعد غیرقابلپیشبینی یادگیری است، بنابراین توجه نکردن به برنامه درسی پنهان و مؤلفههای آن در مدرسه، غفلت از بخش مهمی است که میتواند از طریق کنش متقابل و تعامل مناسب عوامل مدرسه از جمله معلمان، روشهای تدریس، برنامههای درسی، حوزه کادر آموزشی و بخشهای آموزشی و غیرآموزشی و با فراهم کردن ساختار سازمانی مناسب و جو اجتماعی باز و ساختار و امکانات فیزیکی، بر باورهای انگیزشی و کارآفرینی در دانشآموزان تأثیر داشته باشد.
مطالعه نظریات و پیشینه تحقیقاتی برنامه درسی پنهان نشان میدهد، که برنامه درسی پنهان نقش بسیار مؤثری در پیشبرد اهداف آموزشی داشته است.
نظر به پیوند میان روحیه کارآفرینی با ادراک بیشتر دانشآموزان از قلمرو و ابعاد موضوع مورد یادگیری، پیشنهاد میشود محیط فیزیکی کلاسهای درس، همراستا با محیط مناسب الگوهای نوین تدریس، از حالت مستطیلی به مربعی بودن تغییر شکل یابند و چیدمان آنها نیز به صورتی باشد که بتوان از الگوهایی همانند الگوی تفحص گروهی بهره گرفت.
با توجه به نوع رسالت نهاد آموزشوپرورش از یکسو و موارد غیرهمسوی معلمان با توسعه روحیه کارآفرینی، پیشنهاد میشود در هنگام جذب و استخدام معلمان، ملاکها و شاخصههایی از کارآفرین بودن آنان مدنظر قرار گیرد.
با عنایت به یافتههای مربوط به نوع تدریس معلمان و با هدف افزایش و توسعه مهارتهای تدریس معلمان، پیشنهاد میشود کارگاههایی آموزشی برای معلمان و با موضوع تدریس و ارزیابی آموختههای دانشآموزان تدارک دیده شوند. از طریق تغییر در نگرش و شناخت معلمان مدرسهها میتوان افزایش روحیه کارآفرینی دانشآموزان را انتظار داشت.
منابع
1. احمدیانراد، حمیده (1386). شیوههای کهنه آموزش، دشمن خلاقیت و کارآفرینی. روزنامه ایران، سال سیزدهم. شماره 36. بخش گزارش. دوشنبه بیستوپنجم تیرماه.
2. فلاح، وحید؛ نریمانی، ابوالقاسم؛ نیازآذری، کیومرث؛ موئتمنی، همایون؛ مهدوی، هیلدا (1391). تأثیر برنامه درسی پنهان بر عملکرد دینی دانشآموزان متوسطه شهر ساری. ویژهنامه.
3. کیانی، سمانه (1396). تأثیر برنامه درسی پنهان بر عملکرد دینی دانشآموزان از دیدگاه معلمان شهر شفت. مجموعه مقالات همایش از نگاه معلم. هرمزگان. میناب.