عکس رهبر جدید

بازنویسی

  فایلهای مرتبط
بازنویسی
چگونه ایده های خود را به نوشتار مطلوب تبدیل کنیم؟

در شماره قبل به ایده‌یابی اشاره کردیم و نوشتیم ایده‌ها در اطراف ما و درون تجربه‌های ما وجود دارند. کافی است به آن‌ها توجه کنیم و یکی را برای نوشتن انتخاب کنیم. این نکته را موریل لیلکر این‌گونه می‌نویسد: «موضوع و مطلب در اطراف شماست. زندگی روزمره‌تان سرشار از ایده است. زیاد به ذهن خود فشار نیاورید. به دنبال حوادث برجسته گذشته نگردید. اتفاقاتی که در اطراف شما رخ می‌دهند، برای اشخاص دیگر جالب‌اند. آزمایش کنید. مثلاً امروز چه چیزی باعث نارضایتی و دلخوری شما شده است؟ این‌ها را بنویسید. خواننده مطالب خود را پیدا خواهید کرد. شک نداشته باشید. کم‌کم ببینید خوانندگان به چه نوع مطالبی احساس نزدیکی بیشتر می‌کنند. به آن‌ها بپردازید.»


به زندگی خودتان فکر کنید و از آن ایده بگیرید. به‌طور مثال، آیا با تتمه حسابی که دارید، احساس آرامش می‌کنید یا نمی‌کنید؟ یا هنگامی که پیانو ‌زدن کودک همسایه را می‌شنوید، چرا از پیانو‌ زدن خودتان احساس خجالت می‌کنید؟ آن‌ها را بنویسید. با نوشتن آن‌ها، نه‌تنها عقده دل را خالی می‌کنید، بلکه افرادی را هم که مانند شما فکر می‌کنند، خوشحال خواهید کرد. اگر برای این مشکلات راه‌حل هم داشته باشید که دیگر عالی است. (رهبر،91:1396)


مرحله پیش از نوشتن و پیش‌نویس را هم شرح دادیم و گفتیم، هر اندازه وقت صرف پیش از نوشتن شود، متن ما محکم‌تر و مستدل‌تر می‌شود. همچنین، یادآور شدیم، در موقع تهیه پیش‌نویس به این بیندیشید که فعلاً کارتان نهایی نیست. بعداً کامل خواهد شد. اکنون وقت آن است که یافته‌ها و تجربه‌های خود را، بی‌توجه به قواعد درست‌نویسی، بر صفحه جاری کنید. یکی پشت دیگری جمله‌ها را بنشانید. بعداً فرصت دارید جای جمله‌ها را عوض کنید.


در این شماره به موضوع بازنویسی می‌پردازیم. به قول «اتو کروزه»، نوشتن یعنی بازنویسی و منظور از بازنویسی یعنی سازمان‌دهی جدید، حذف، اضافه، و تقسیم مطالب در طول نوشته.


فراموش نکنیم بازنگری، که به بازنویسی متن اولیه منجر می‌شود، اهمیت زیادی دارد. این مرحله جایی است که متن ورز می‌آید، شکل می‌گیرد و کم‌کم آماده انتشار می‌شود. اگر نویسنده در مرحله تهیه پیش‌نویس، با سرعت و بدون دخالت مغز شروع به نوشتن می‌کند، اینجا عقل رشته کار را در دست می‌گیرد و بدون عجله متن را کالبدشکافی می‌کند. نویسنده خود منتقدی می‌شود که گویا دارد متن فرد غریبه‌ای را می‌خواند و به او گفته‌اند تلاش کن هرچه بیشتر معایب نوشته را بیابی.


تا می‌توانید با نوشته‌تان ور بروید. با آن بازی کنید و کلمات را جابه‌جا کنید، ببینید چه می‌شود! حذف کنید. اضافه کنید. نگران نباشید چه خواهد شد. شما همیشه فرصت دارید به متن قبلی خود برگردید. اما اجازه دهید ببینید با ور رفتن با متن، چه اتفاق جدیدی می‌افتد! مثل خیاط‌ها وصله‌کاری کنید. بعداً فرصت دارید کاری کنید که وصله‌ها خود را نشان ندهند. هرگز در ارائه متن تعجیل نکنید. تعجیل مانع خلاقیت و ابتکار شما می‌شود. همه راه‌ها را می‌بندد. فراموش نکنید که بازنویسی، در نهایت به کوتاه یا افزوده‌شدن متن می‌انجامد.


در بازنویسی، ابتدا زیر قسمت‌های ابهام‌دار خط بکشید. بعد ببینید چگونه باید آن را گسترش دهید تا خواننده از ابهام بیرون بیاید. همین‌طور، زیر قسمت‌هایی را که زیاده از حد توضیح داده‌اید، خط بکشید. تلاش کنید تا حد ممکن آن‌ها را کوتاه کنید.


مرور و بازبینی هر کاری خسته‌کننده است، چون از مرحله خلاقه گذشته‌ایم و آنچه را مورد نظر بوده، عرضه کرده‌ایم. بنابراین، مرور آن عملی تکراری و کسل‌کننده است. در حالی که از قدیم گفته‌اند، کار را که کرد، آنکه تمام کرد. بازبینی کاری که انجام داده‌ایم، بخش مهمی از کارمان است. نمی‌توان آن را از سر باز کرد. مطمئن باشیم هیچ‌کس به‌اندازه ما دلش برای کاری که انجام داده‌ایم نمی‌سوزد. با پذیرش این موضوع، آن را به بازی و کاری لذت‌بخش تبدیل کنید، زیرا در این مرحله حاصل زحمات شبانه‌روزی‌تان بررسی می‌شود (رهبر (۱۳۹۶) به نقل از بابارا تراپیدو، 43).


«دوباره‌خوانی به‌طورکلی نویسنده را در جایی قرار می‌دهد که باید از آنجا آغاز کند. به عبارت دیگر، به جای درست داستان راهنمایی می‌کند. آخر جوهر کلمات یا جوهر مطلب در جایی است که باید به دستش آورد. مثلاً من آخرین صفحه «وداع با اسلحه» را سی‌ونه بار بازنویسی کردم» (میرصادقی (۱۳۸۸) به نقل از همینگوی، ص 127).


لئو تولستوی گفته‌است: نوشته مثل خاک طلاست. هرچه بیشتر شسته شود، درخشش طلا بیشتر آشکار می‌شود (میرصادقی، 1388: 127).




توجه به کاربرد کلمه‌ها و جمله‌ها

چون قرار بر این بود که در موقع نوشتن ویرایش نکنیم و این کار را به زمان بازنگری موکول کنیم، در پیش‌نویس اولیه، به هر ترتیب که خواستیم بنویسیم. اما موقع بازنویسی و بازنگری متن، به کلمه‌ها و جمله‌ها دقت کنیم. اگر در پیش‌نویس دوست داشتیم شکسته و عامیانه بنویسیم، در بازنگری آن‌ها را بیابیم و برطرف کنیم. سعی کنیم جمله‌هایمان کوتاه باشد. کمتر زیر بار جمله‌های مرکب و چندقسمتی برویم. جمله‌های طولانی، هم خواننده را خسته می‌کنند و هم‌ معنی و مفهوم در لابه‌لای عبارات گم می‌شود. فراموش نکنیم، کوتاه نوشتن ساده‌تر از بلند نوشتن است. یادمان باشد، در هر جمله فقط یک مفهوم را منتقل کنیم. وظیفه جمله‌های بعدی، حمل مفهوم‌های جدید است.


فهرست زیر کمک می‌کند بازنگری ما دقیق‌تر صورت گیرد. شاید در اول سخت بنماید، اما به‌مرور برایمان ساده می‌شود. می‌توان حتی در هر بازنویسی بخشی از این موارد را در متن جست‌وجو کرد تا کار سخت جلوه نکند:

- نوشته‌ انسجام درستی دارد؟

- در کجا این انسجام به‌هم‌ریخته است؟

- آیا متن چیز اضافه‌ای دارد؟

- آیا متن چیزی کم دارد؟

- آیا اگر مثالی اضافه کنم، مطلب روان‌تر می‌شود؟

- آیا واژه‌ها مناسب هستند؟

- آیاواژه‌ها تکراری‌اند؟ کدام واژه؟

- واژه‌ها دقیق‌اند یا مبهم؟

- واژه‌ها در جای خود استفاده شده‌اند؟

- ترکیبات تازه‌اند یا تکراری؟

- جمله‌ها پیوستگی دارند؟

- جمله‌ها کوتاه‌اند یا بلند؟

- کدام جمله زائد است؟

- در نوشته‌ام قضاوت وجود دارد یا بی‌طرفانه نوشته‌ام؟

- موضوع نوشته را خوب نشان داده‌ام؟

- آیا شعاری نوشته‌ام؟

- چگونه شعارها را رفع کنم؟

- نوشته‌ام بیشتر ذهنی است یا عینی؟

- آیا باید تغییری در این دو ایجاد کنم؟

- مقدمه متنم مرتبط است؟

- شروع ِنوشته غافلگیرکننده است؟

- شروع ِنوشته مخاطب را پای متن نگه می‌دارد؟

- پایانِ متن مناسب است؟

- بدنه به اندازه پرورده شده است؟

- چه تکیه کلام‌هایی در متن دارم؟

- چگونه آن‌ها را برطرف کنم؟

- اطلاعات در سراسر متن پخش هستند؟

- اطلاعات بیشتر در بخش اول متن آمده‌اند یا در بخش دوم؟

- آیا نوشته‌ام خواننده را متقاعد می‌کند؟

- آیا روشن است از خواننده چه انتظاری دارم؟

- کجای متن ابهام دارد؟

- چگونه می‌‌توان آن‌ها را رفع کرد؟

- کلمات عامیانه در متن وجود دارند؟

- کلمات قدیمی در متن هستند؟

- لغات و عبارات غیرضروری در متن دیده می‌شوند؟

- آیا نوشته روی موضوع اصلی متمرکز است؟

- آیا بندها به هم مرتبط هستند؟

- آیا جمله‌های بند در ارتباط هم هستند؟

- جمله‌های نوشته‌ام معلوم‌اند یا مجهول؟


- آیا بندها کوتاه هستند؟

اکنون نوبت به بازنویسی می‌رسد. همیشه به این بیندیشید که متن را برای باسوادترین فرد و نکته‌بین‌ترینشان بازنگری می‌کنید. سعی کنید همه مواردی را که فکر می‌کنید اشکال هستند، رفع کنید. هیچ عجله‌ای برای انتشار متن، قبل از بازنگری، نداشته باشید. حتی وجود یک کلمه اضافه و نامناسب، قضاوت درباره متن را تحت شعاع قرار می‌دهد. بازخورد خوب به نوشته ما موجب بیشتر و بهتر نوشتن ما می‌شود و برعکس، گاهی یک ایراد نوشتن ما را به عقب می‌اندازد. بنابراین بکوشیم بازخوردهای خوب بگیریم.


در هنر عکاسی، از قدیم نکته‌ای خردمندانه حاکم بوده‌است؛ عکس خوب از این طریق به‌دست می‌آید که عکس‌های بد را دور بریزیم. به ‌این ‌ترتیب، عکس‌های زیادی می‌گیریم و فقط موارد خوب و موفق را نگه می‌داریم. اما درباره نوشتن این‌طور نیست. فرمول نوشتن این است: متون خوب از این طریق به‌دست می‌آید که متون بد را بازنویسی کنیم. اگر یک واقعیت درباره متن وجود داشته باشد، این است که با یک بار بازنویسی، متن به شکلی باورنکردنی کامل می‌شود. به این ترتیب، همه متون نیازمند بازنویسی و پرداخت‌اند. این بسیار طبیعی است. استثنای آن هم این است: هیچ متنی بی‌نیاز از بازنویسی نیست. به قول دونالد ام مورای: «بازنویسی را مغتنم شمارید و آن را آگاهانه انجام دهید، چون این کار شانسی به نویسنده می‌دهد که از عکاس دریغ شده است.» (اتوکروزه، 1395: 262).


 

منابع

1. اتو کروزه. فن و هنر داستان‌نویسی. برگردان پیمان کی فرخی. اختران. 1395.

2. کاظم رهبر. چگونه می‌نویسم.کتاب خورشید. 1396.

3. جمال میرصادقی. عرق‌ریزان روح. نیلوفر. 1388.

۸۲۷
کلیدواژه (keyword): رشد معلم، الفبای نویسندگی، نوشتار،
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید