عکس رهبر جدید

تاریخ نگری و تاریخ نگاری اسماعیلیان

  فایلهای مرتبط
تاریخ نگری و تاریخ نگاری اسماعیلیان

اکثر شیعیان بر اساس سنت رایج معتقد بودند که بعد از امام جعفر صادق(ع) فرزند ارشد ایشان یعنی اسماعیل امام خواهد شد اما اسماعیل در زمان امام صادق(ع) از دنیا رفت. مرگ اسماعیل به رغم همه تمهیداتی که امام صادق(ع) برای جلوگیری از تفرقه میان شیعیان و شکل‌گیری افکار نادرست به کار بست، باعث به وجود آمدن نظرات گوناگونی در تعیین امام بعدی شد. درحالی که جمعیت اصلی شیعیان با هدایت امام صادق(ع) به امامت موسی بن جعفر(ع) قائل شدند و شیعیان امامیه را تشکیل دادند برخی از این رو که اعتقاد داشتند این سنت نباید تغییر کند گفتند اسماعیل هنوز زنده است و روزی به عنوان قائم(عج) ظهور خواهد کرد. برخی هم از این بابت که معتقد بودند امامت به استثنای حسن و حسین(ع) از طریق برادری منتقل نمی‌شود، به انتقال امامت از اسماعیل به فرزندش محمد روی آوردند. از این دو گروه به تدریج در میان فرق شیعی جریانی شکل گرفت که ذیل عنوان اسماعیلیه شناخته می‌شدند. اسماعیلیان خود به فرقه‌های گوناگونی تقسیم شدند که یکی از مهم‌ترین شاخه‌های آن، امپراتوری فاطمیان در شمال آفریقا را شکل دادند که چندی بعد از درون آن اسماعیلیان نزاری انشعاب پیدا کردند که به رهبری حسن صباح موفق به برپایی دولت خود در الموت شدند. فاطمیان به مدت تقریبی دو قرن بر بخش بزرگی از شمال آفریقا و غرب آسیا و دریای مدیترانه حکومت کردند و حتی چند سالی در بغداد خطبه به نام خلیفه فاطمی خوانده شد. اسماعیلیان نزاری هم با اینکه طرفداران نزار مدتی در خود مصر باقی ماندند اما با هدایت حسن صباح مرکز مذهب نزاری به ایران و قلعه الموت واقع در قزوین انتقال یافت. این قلعه محل زندگی حسن صباح و جانشینانش بود. بعد از مدتی نزاریان در شام نیز پایگاه‌هایی به دست آورده و به قدرت مهمی در این منطقه تبدیل شدند. عمده فعالیت نزاریان در دوران سلجوقیان بود و بین این حکومت با نزاریان که در مناطق مختلف ایران سر به شورش برداشته و قلعه‌های نظامی را به تصرف خود در می‌آوردند جنگ و نزاعی دائم برقرار بود. با وجود مبارزه سرسختانه سلجوقیان با نزاریان، آنان قدرت پراکنده خود را حفظ کردند و بعدها با یورش مغول به ایران و به دست هلاکوخان از میان رفتند. اسماعیلیان پس از درخششی که در عصر امپراتوری فاطمی و دوره حسن صباح داشتند به تدریج رو به افول رفتند و سپس به صورت پراکنده در بخش‌های مختلف جهان اسلام از جمله در یمن و شبه‌قاره هند تا به امروز به حیات خود ادامه داده‌اند.

به رغم نقش و اهمیتی که جریان اسماعیلیه در جهان اسلام داشته است به دلیل مدل خاصی که اسماعیلیان در تبلیغ و ترویج مکتب اسماعیلیه داشتند و به علت افکار و آثاری که دستگاه خلافت عباسی علیه اسماعیلیان در جهان اسلام می‌پراکند، تاریخ و اندیشه اسماعیلیان تا به امروز در هاله‌ای از ابهام باقی مانده و تحقیق درباره تاریخ‌نگاری اسماعیلیان به دلیل از میان رفتن حجم قابل‌توجهی از آثار آنان، در میان پژوهشگران این حوزه از اقبال کمتری برخوردار بوده است. با بررسی معدود آثارِ باقی مانده از مورخان اسماعیلی‌مذهب و بازسازی تصویری کلی از آثار مفقودشده آنان براساس منابع دیگر، پژوهش در تاریخ‌نگاری این فرقه تا حدودی امکان‌پذیر می‌شود. با این وجود در چند دهه گذشته آثار علمی قابل توجهی درباره اسماعیلیه منتشر شده که مبتنی بر برخی منابع جدید و مدل بازسازی کلی بوده است. یکی از آثاری که در کنار این اتفاق و به عنوان مکملی بر آن به تازگی منتشر شده کتاب «تاریخ‌نگری و تاریخ‌نگاری اسماعیلیان (۱۴۸-۶۵۴ق)» است که حاصل تلاش علمی «علی بابایی سیاب» دانش آموخته دکترای تاریخ اسلام دانشگاه تربیت مدرس بوده و در مرداد سال جاری روانه بازار نشر شده است.این پژوهش تلاش کرده است تاریخ‌نگاری اسماعیلیان از منظر فاعلیّتِ پیروان این فرقه در ثبت گزارش‌های تاریخی را  که تا حدود زیادی از دید محققان این حوزه مغفول مانده است، مورد تحقیق و بررسی قرار دهد. بابایی سیاب مدعی است در این پژوهش نشان داده است که تاریخ‌نگاری فاطمیان به عنوان بخش اصلی جریان اسماعیلیه در گفتمان مسلط تاریخ‌نگاری اسلامی از چه شاخصه‌هایی برخوردار بوده است. به زعم مولف تاریخ‌نگاری فاطمیان علی‌رغم ظهور در گفتمان مسلط تاریخ‌نگاری اسلامی و اثرپذیری از آن، با ویژگی‌هایی چون تلاقی آشکار کلام با تاریخ و قرار گرفتن امام-خلیفه اسماعیلی در محور رویدادها، که حاکی از تلاش در جهت نوعی تاریخ‌نگاری مقدس است، تا حدودی از سنت تاریخ‌نگاری اسلامی متمایز شده و از آن فاصله گرفته است.

از سوی دیگر تاریخ‌نگاری، وصف مکتوب احوال و اعمال انسان‌ها از طریق ثبت حوادث و تحولاتی است که در اندیشه و حیات آدمی رخ می‌دهند. این ثبت تاریخی، بسته به هر دستگاه نظری و نگرش تاریخی حاکم بر هر مکتب تاریخ‌نگاری، به گونه‌های مختلفی انجام می‌پذیرد؛ از این رو، موضوع اصلی تاریخ، انسان و جنبه‌های مختلف حیات فردی و اجتماعی اوست. رابطه میان نگرش تاریخی در یک مکتب تاریخ‌نگارانه با نگارش تاریخی مورخان آن مکتب، از موضوعات بسیار اساسی در این حوزه است که بررسی آن در بافت تاریخ‌نگاری اسماعیلیان قرون نخست هجری (۱۴۸ تا ۶۵۴ قمری) موضوع اصلی در این اثر است. در این اثر تلاش شده است با بررسی جهانشناسی ارائه‌ شده در الهیات فلسفی اسماعیلیان، ضمن تحقیق در دیدگاه متفکران اسماعیلی‌مذهب نسبت به تاریخ بشر، به سؤالات مطرح شده در حوزه فلسفه نظری تاریخ از نقطه‌نظر این متفکران پاسخ داده شود و مهمترین مؤلفه‌های فلسفه‌ تاریخِ اسماعیلیان بر اساس نظام‌های متفاوت آن با تاریخ‌نگری اسلامی مورد بررسی قرار گیرد.

مطابق یافته‌های پژوهش حاضر به نظر می‌رسد که تاریخ‌نگری اسماعیلیان علی‌رغم داشتن ویژگی‌های مشترک با تاریخ‌نگری اسلامی به طور خاص و تاریخ‌نگری سنتی- دینی به طور عام، از مؤلفه‌هایی چون نقش محوری امام در تاریخ، نظام خطی- دوری تاریخ، و پیوستگی میان تاریخ و فراتاریخ برخوردار است. این مؤلفه‌ها در معدود آثار تاریخ‌نگارانه باقی مانده از مورخان این فرقه نیز انعکاس یافته است. معرفت‌شناسی اسماعیلیان و جایگاه تاریخ در طبقه‌بندی علوم از منظر حکمای اسماعیلی، از دیگر مسائلی است که در این پژوهش بدان پرداخته شده است. رسائل اخوان الصفا تنها اثر منسوب به اسماعیلیه است که در آن بحث طبقه‌بندی علوم مطرح شده است. در این رسائل و نیز از نقطه‌نظر قاضی نعمان مورخ بزرگ اسماعیلی- فاطمی، تاریخ بعنوان دانشی ذیل علوم شرعی وضعی و در خدمت مکتب اسماعیلی قرار دارد. جالب این جاست که جایگاه تاریخ به منزله علم، نخستین بار در رسائل اخوان الصفا با صراحت بیان شده است. در رساله هفتم این مجموعه، «علم السِیَر و الاخبار» از انواع نه‌گانه علوم عملی به شمار آمده است.

در بخشی از این اثر چنین آمده است:
«اسماعیلیان نخستین، به دلیل تأثیرپذیری از فلسفه‌ نوافلاطونی و امتزاج آن با مبانی اسلامی- شیعی خود  به درکی نو از خدا، هستی و مفهوم زمان دست یافتند. آنان بر اساس جهان‌ شناسی خاص خود و با تکیه بر اصل اساسی امامت در نظام عقیدتی اسماعیلی، دیدگاهی مشیت‌انگارانه به تاریخ داشتند که برخلاف دیگر مکاتب تاریخ‌‌نگری سنتی، نایبان اراده‌ خدا را به سلسله‌‌هایی هفتگانه از ناطقان و امامان محدود می‌نمود که وظیفه‌ هدایت بشر در تاریخ را بر عهده داشتند.

بـر همین اساس، برای مورخ اسماعیلی تنها حوادث مرتبط با امام و تشکیلات دینی- سیاسی پیرامون او معنادار بوده و قابلیت ثبت در تاریخ را داشت. این در حالی است که در چارچوب تاریخ‌‌نگری سنتی، نخبگان اعم از سیاسی و دینی به عنوان نایبان اراده‌ خدا در زمین بودند و تاریخ عبارت بود از ثبت زندگی، اعمال، رفتار و کردار این گروه‌‌ها. الگوی دوری- خطی و تکامل‌ گرایانه از حرکت تاریخی در مقابل نگاه خطی مبتنی بر نظریه‌ انحطاط در تاریخ‌نگری سنتی و نیز رابطه‌ ناگسستنی تاریخ با فراتاریخ، در مقابل تحدید معنای تاریخ به بُعد جسمانی آن در سایر مکاتب تاریخ‌ نگری سنتی، از دیگر مؤلفه‌ های تاریخی‌ نگری اسماعیلی است که به جنبه‌ های تاریخ‌ نگارانه‌ آن شکل داده است».

جهان‌شناسی اسماعیلیان و مبانی فلسفه نظری تاریخ، دیدگاه اسماعیلیان: نگاه مشیت انگارانه و نقش محوری امام در تاریخ، دیدگاه اسماعیلیان: سیر دوری ـ خطی تاریخ، دیدگاه اسماعیلیان: تاریخ به عنوان دانشی در خدمت مکتب، موضوع و هدف در تاریخ‌نگاری اسماعیلی، اسماعیلیان پیشافاطمی و مبانی نظری تاریخ، حاکمیت سیاسی و تاریخ‌نگاری فاطمیان، استتار امام و تاریخ‌نگاری نزاری، رویکرد و روش در تاریخ‌نگاری اسماعیلی، عنصر زمان و انواع تاریخ‌نگاری اسماعیلی از مهم‌ترین فصول و بخش‌های این اثر است.


این پژوهش تلاش کرده است که تاریخ‌نگاری اسماعیلیان از منظر فاعلیّتِ پیروان این فرقه در ثبت گزارش‌های تاریخی را که تا حدود زیادی از دید محققان این حوزه مغفول مانده است، مورد تحقیق و بررسی قرار دهد.

کتاب «تاریخ‌نگری و تاریخ‌نگاری اسماعیلیان (۱۴۸-۶۵۴ق)» تألیف علی بابایی سیاب به همت انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در  ۳۱۴ صفحه به بهای ۳۱۰۰۰۰ ریال منتشر شده است.

 

۱۳۵۸
کلیدواژه (keyword): مجله خبری
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید