عکس رهبر جدید

أ سیر نهردی، سیرسیرک نگو

  فایلهای مرتبط
أ سیر نهردی، سیرسیرک نگو
جستار در فرهنگ مردم استان‌های مختلف کشور عزیزمان ایران، ما را با ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات مختلفی آشنا می‌کند که پیام‌های جالبی را در بر دارند. در این شماره برخی از ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات مردمان عزیز لُر زبان کشورمان را بخوانید.

بالنه گوشت حر نوکش چفته؛ پرنده گوشت‌خوار، منقارش خمیده است؛
کنایه از این‌که شغل و پیشه هرکسی در ظاهرش هویداست.

ایقه اسب نییه و اسب مووه یال مرا: این‌قدر اسب ندیده به اسب می‌گوید یال مراد؛
کنایه از کسی که با کار بزرگی روبرو نشده و هر موضوع کوچکی را بزرگ می‌پندارد.

بارونیا دوشی، ترکیان پوشنی: بارون دیروز ترک‌ها و درزها را پوشاند؛
در جایی استفاده می‌شود که کسی گذشته آلوده و پر از ضعف دیگری را بپوشاند و همه‌چیز را فراموش کند.

پشخه خوش چیه نی، دل شوونکش بد بلاییه: مگس خودش چیزی نیست، دل به هم زدنش بد چیزی است؛
درباره افراد کوچکی که موجب آشوب می‌شوند، استفاده می‌شود.

خدا گنمی نیایه، دوزی دمینش: خدا گندمی گذاشته، خطی در وسطش؛
اشاره به نسبت مساوی اشیا در خلقت و نظم مخلوقات.

خر اونه که د کاروان سرا بزارنه: خر آن است که در کاروانسرا عرعر کند؛
اشاره به کسانی که فقط لاف می‌زنند و در روز عمل بی‌خاصیت‌اند.

داس که تیز بی، درونی زله: داس که تیز شد، فرد درو کننده زرنگ می‌شود؛
اگر وسیله کار فراهم باشد، اهل کار کوشا هستند.

دسه کی وگپ کی میره: دست کسی به دهان فرد دیگر نمی‌رود؛
یعنی هرکس باید خودش کار بکند.

زورت وگرده نرووه، دویی سی پپله: زورت به نان بزرگ نمی‌رسد، به ‌سوی نان کوچک و نازک می‌دوی؛
اشاره به کسانی‌که زورشان به افراد قوی نمی‌رسد و به افراد ضعیف حمله می‌کنند.

قال دما گرگ فایده ناره: فریاد پس از گرگ فایده ندارد؛
اشاره به کسانی که پس از واقعه، به فکر علاج می‌افتند.

کلو بو‌‌ن و سر دا مینه: کلاه پدر را سر مادر خود می‌گذارد؛
اشاره به تربیت بد است که اثر آن به خانواده می‌رسد.

گپه دگپی خوش نمووه، د روزگار گذشتش مووه: آدم پیر از کهن‌سالی خودش نمی‌گوید، از روزگار گذشته‌اش می‌گوید؛
اشاره به کسانی که سعی در فریب خود دارند.

لقمه زیادی میره دتشنی: لقمه زیادی در گلو گیر می‌کند؛
حرص و ولع، شخص را خفه می‌کند.

و بادی میا و بادی میره: با بادی می‌آید با بادی می‌رود؛
کنایه از انسان نان به نرخ روز خور. کسی‌که نظر واحدی ندارد و هرکجا که منافعش تأمین شود، به همان طرف می‌رود.

وشو نیسش، روز چی چراغ می‌سوزه: در شب نیست، روز مانند چراغی می‌سوزد؛
اشاره به کسانی که در وقت احتیاج، خود را پنهان می‌کنند و پس از انجام کار، خود را نمایان می‌کنند.

هرکه که ماهی می‌یره، پاد او سرد هم می‌ینه: هرکس که ماهی می‌گیرد، پا در آب سرد می‌گذارد؛
کنایه از تحمل سختی‌ها در راه رسیدن به هدف.

گرگ که مینه دگله، چه بووره چه نوره موون برد: گرگ وقتی به گله حمله کند، چه ببرد، چه نبرد، می‌گویند برد؛
اشاره به کسانی که در میان مردم بدنام هستند و همیشه متهم به شمار می‌روند.

دری آینه، دپشت مقراض: در روبرو مانند آینه، در پشت مانند قیچی؛
اشاره به انسان دو رو و ریاکار.

دا جیو سیش ننیایه: مادر برایش جیب نگذاشته است؛
اشاره به کسانی که خسیس و سربار هستند و از اندوخته خود خرج نمی‌کنند.

خر قافله مس نمووه: خر قافله چاق نمی‌شود؛
اشاره به کسانی که حاصل زحماتشان برای دیگران است و خود از آن بی‌بهره‌اند.

خاک د سر گاومیشو، هرکه رسس دوشیشو؛ خاک بر سر گاو میش‌ها که هرکس رسید آن‌ها را دوشید؛
اشاره به کسانی که از خود اراده‌ای ندارند و هرکس از آن‌ها بهره‌کشی می‌کنند.

خدا گیر بوویی، بنه گیر نوویی؛ خدا گیر شوی ولی گیر بنده نیفتی؛
کنایه از زیر بار منت کسی نبودن.

چی نونه تووه یی نه ری داری نه پشت؛ مانند نانی که با تابه پخته می‌شود پشت و رو نداری؛
اشاره به آدم‌های ناسپاس و بی‌حیا.

تا جو تنگه دش بپر: تا جوی آب کوچک است از آن بپر؛
کنایه از این‌که مشکلات را باید در هنگام‌ کوچکی حل کرد.

أسیر نهردی، سیرسیرک نگو: اگر سیر نخوردی، سیر سیرک نگو؛
به شخصی گفته می‌‍‌شود که کاری انجام نداده‌ و بی‌خود لاف می‌زند.

آرد بختم، آردیز فروختم: آرد را بیخته‌ام و الکم را آویخته‌ام؛
کنایه از کسی که برای همیشه از کاری دست می‌کشد و دیگر مسئولیتی را نمی‌پذیرد.

او گشته د لغروش: آب به روده‌اش افتاده؛
تازه به دوران رسیده. کسی که به ‌تازگی صاحب پول و کاری می‌شود،

ا تو دز بایی تاریکی زیاده: اگر تو دزد باشی تاریکی زیاد است؛
کنایه از این‌که برای انسان کاری، فرصت کار زیاد است.

پاپتی مه د پهلا تنگ تونه: پای برهنه من از کفش تنگ توست؛
کنایه از کسی که گناه خود را به گردن دیگری می‌اندازد.

آقا می‌گت و نوکر، نوکر می‌گت و نوکر: آقا به نوکرش می‌گفت و نوکر به نوکرش؛
درباره کارهایی که افراد از انجام آن طفره می‌روند و انجام آن را به یکدیگر محول می‌کنند.

۴۸۴
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید