عکس رهبر جدید

کارخانه رویاسازی

کارخانه رویاسازی

در سال ۱۹۲۱، سال‌ها قبل از روی کار آمدن آدولف هیتلر و روشن شدن آتش جنگ جهانی دوم در اروپا، در روزهایی که هنر جدید سینما رفته‌رفته مرزهای کشورهای دنیا را به هم نزدیک می‌کرد، جمهوری وایمار درگیر یک بحران اقتصادی شدید شد؛ چیزی که امروزه از آن با عنوان «اَبَرتورم» یاد می‌کنند. بحرانی که گفته می‌شود مردم آلمان را به حدی زیر فشار گرفت که به مبادله کالا با کالا روی آوردند. از آن گذشته، ارزش پول ملی هم تا حدی پایین آمد که بسیاری ترجیح می‌دادند به جای خرید هیزم، اسکناس در آتش بریزند و خودشان را گرم کنند. در این دوره، فیلم‌سازی به اسم فریتز لانگ توانست با آثار خود به کشورش خدمتی کند که نتیجه آن در جامعه به فاصله چند سال نمود پیدا کرد. او توانست امید را در دل مردمش زنده سازد و به آن‌ها در رویاسازی کمک کند. بسیاری ظهور حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان و چهره‌هایی مثل یالمار شاخت، هیتلر و جوزف گوبلز را عامل پیشرفت اقتصادی و در سایه آن تبدیل آلمان به یکی از قدرت‌های جهان در سال های بعد می‌دانند؛ در حالی که بدون شک اگر نقش فریتز لانگ از آن‌ها بیشتر نباشد، کمتر نیست.

در کشور ما فریتز لانگ بیشتر با آثاری چون «دکتر مابوزه قمارباز»، «M» و شاهکارش «متروپلیس» شناخته می‌شود اما این کارگردان مشهور تاریخ سینما در اواخر دهه بیست فیلمی به نام «زنی در ماه» ساخت که به طور مستقیم بر تاریخ دنیا اثر‌گذار بوده است. در این فیلم علمی ـ تخیلی او داستان سفر به ماه را روایت می‌کند؛ چیزی که حداقل تاریخ سینما نشان می‌دهد که آرزوی همیشگی بشر بوده‌است  و پیش‌تر، نمونه‌های مختلف چنین رویاپردازی بزرگی را در آثار ابتدایی هنر هفتم، مثل «سفر به ماه» جورج ملیس، دیده‌ایم. در این میان، آنچه باعث تمایز ساخته لانگ از دیگر آثار می‌شود، این است که این فیلم بر جوانی ۱۷ ساله به نام ورنر فون براون تأثیر می‌گذارد و سفر به ماه را به رویای او تبدیل می‌کند؛ رویایی که او دوست دارد برای رسیدن به آن مبارزه کند و مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهد. نتیجه کارخانه رویاسازی آلمانی‌ها، رسیدن فون براون به دانش موشکی در دهه‌های بعد است؛ طوری که امروزه نام او در میان دانشمندان بزرگ هوا ـ فضای جهان دیده می‌شود و پدر علم موشکی آلمان لقب گرفته‌است. در سال ۱۹۴۴، وقتی فون براون  از موشک۲ -V  به عنوان اولین موشک بالستیک دور برد جهان رونمایی می‌کند، طرحی از فیلم «زنی در ماه» فریتز لانگ را هم روی آن می‌زند تا منبع تمامی ایده‌ها و انگیزه‌هایش را به جهان نشان دهد. بعد از جنگ جهانی و شکست آلمان نازی، فون براون به آمریکا می‌رود و عملیات آپولو تحت نظر او در ناسا شکل می‌گیرد. بسیاری از صاحب‌نظران او را پدر علم موشکی آمریکا هم دانسته‌اند. به این ترتیب، او مسیری دور و دراز را پیموده‌است؛ مسیری که احتمالاً از بعدازظهری دلگیر در یک سالن سینما آغاز شده و به تحقق یک رویا رسیده‌است.

نمونه‌هایی مثل زندگی ورنر فون براون - که اتفاقاً در تاریخ کم هم نیستند- نشان می‌دهد که رویاسازی، به‌ویژه برای نسل جوان را می‌توان مهم‌ترین کارکرد هنر هفتم دانست؛ جایی که به‌راحتی می‌توان به مخاطب برای آینده‌ای بزرگ انگیزه داد. کودکی دوره ای است که در آن هنوز نظام فکری فرد شکل نگرفته‌است و احساسات حرف اول را می‌زند. پیشینه سینما نشان می دهد که تأثیرگذاری بر احساسات مخاطب و همراهی او از این بُعد، آموزش و اقناع را به مراتب ساده‌تر می‌کند و این ظرفیتی بزرگ است که متأسفانه به دلایل گوناگون در سینمای ایران از آن به‌درستی استفاده نشده‌است. اولین و مهم‌ترین نکته در این زمینه این است که سینمای کودک با محرومیت قابل توجهی روبه‌روست.

بسیاری از تهیه‌کنندگان و شرکت‌های فیلم‌سازی ما اساساً انگیزه و علاقه‌ای به رفتن به سراغ این‌گونه (ژانر) مهم و راهبردی ندارند. برای نمونه، از ۷۹ فیلم اکران‌شده در سال شمسی گذشته، فقط ۱۲ فیلم به طور اسمی به گروه کودک و نوجوان اختصاص داشته‌اند و به تعبیری، ۱۳ درصد از کل فیلم‌های نمایش داده شده به بچه‌ها می رسد. برخی از کارشناسان این موضوع را ناشی از انگیزه‌های مالی می‌دانند اما مطالعات بازار در ایران و جهان نشان می‌دهد که اتفاقاً بازار فیلم‌های کودک بسیار خوب است. برای مثال، مدیران شرکت دیزنی معتقدند که فیلم‌های کودک می‌توانند حداقل دو برابر مخاطب جذب کنند؛ چرا که هیچ کودکی تنها به سینما نمی‌رود. آمار فروش فیلم های کودک ایرانی نشان می‌دهد که این موضوع کم‌وبیش در کشور ما هم صادق است. پنج فیلم اول کودک و نوجوان از نظر گیشه، در سال گذشته حدود ۱۸ میلیارد فروش داشته‌اند. در این میان، سهم «فیل‌شاه» با ۸ میلیارد تومان فروش درخور توجه بسیار است.

نکته بعدی که چه بسا مهم‌تر هم باشد، به طور مستقیم به محتوای آثار بر می‌گردد. اگرچه مضمون قریب به اتفاق فیلم‌های کودک و نوجوان جهان «امید به آینده» است، در کشور ما برخی از فیلم‌های داعیه‌دار این قشر، با تراژدی به پایان می‌رسند که تأثیری بسیار مخرب بر روحیه بچه‌ها دارد و کاملاً ضد انگیزش عمل می‌کند. سهم فیلم‌هایی که به رویاسازی می‌پردازند، فقط کسری از همان عدد ۱۳ درصد کل اکران کودک و نوجوان است؛ هر چند اخیراً با ظهور نسلی از فیلم‌سازان جوان می‌توانیم  امیدوار باشیم که از این پس انگیزش و رویاسازی برای بچه‌های سرزمینمان را بیش از پیش روی پرده  سینما می‌بینیم. حداقل خوشحالیم که این روزها می‌توانیم بچه‌هایمان را به دیدن فیلم‌هایی مثل «۲۳ نفر» و «منطقه پرواز ممنوع» ببریم تا ضمن ساخت رویاهایشان، مهم‌ترین حمایت از تولید ملی را داشته باشیم. یادمان باشد اگر کارخانه رویاسازی‌ ما کار نکند، هالیوود کارخانه رویاسازی فعالی برای بچه‌های جهان دارد و مطمئناً رویای آمریکایی برای هیچ وطن‌پرستی یک محصول باکیفیت به حساب نمی‌آید.

 

 

۸۵۱
کلیدواژه (keyword): فیلم تخیلی
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید