درسپژوهی چه چیز نیست؟
مسابقه یا جشنواره تدریس نیست...
یکی از آسیبهای طرحهای تربیتی در نظام آموزشی ایران، تبدیل آنها به جشنواره و مسابقه، صورتگرایی و تهی کردن محتوا و اصول اصلی آن است. اینکه معتقد باشیم درسپژوهی صرفاً منحصر و منجر به شرکت در مسابقهها و جشنوارهها شود، و برای حضور در صحنه رقابت با دیگران انجام گیرد، جفا به درسپژوهی و نبود رفاقت با آن و غور در رقابت با آن است و توجه نکردن به فرایند عادی آن را در بر خواهد داشت. درسپژوهی صرفاً یک مسابقه یا رقابت جشنوارهای نیست و بیشتر از اینکه مبتنی بر رقابت باشد، متکی بر تعامل سازنده است.
برای ارزشیابی و رتبهبندی معلمان نیست...
اینکه درسپژوهی نشاندهنده علم و دانش معلم و علاقه او به تدریس و یادگیری نحوه تدریس باشد، به معنی این نیست که صرفاً برای شرکت معلم در رتبهبندی معلمان، اخذ امتیاز و مانند آن باشد. اگر هدف از انجام آن در این جهت باشد، حالت مکانیکی، تکراری بودن، کپیکاری و بازاری بودن آن ظهور خواهد کرد. در نتیجه، راه راستش بیراههای بیش نخواهد بود. بنابراین، درسپژوهی بیشتر از اینکه ابزاری برای ارزشیابی معلم باشد، فضایی غیررسمی برای یادگیری اوست.
ابزار تعیین پژوهشگر نیست...
درسپژوهی شاید نشان از علم، دانش، پژوهشگری و اهل تحقیق بودن معلم داشته باشد، اما صرفاً ابزاری برای تعیین معلمان به مثابه پژوهشگر نیست؛ چرا که هدف آن برانگیختن معلم به تفکر و خودانتقادی در باب تدریس با رویکردی سازنده و رو به سوی بهبود است. گرچه پژوهیدن و پژوهش با حرفه معلمی آمیخته است، ولی آموزش درسپژوهی نباید با آموزش مهارتهای پیشرفته پژوهش در هم آمیخته شود.
کار مکانیکی نیست...
ارائه قالبی واحد برای درسپژوهی و تأکید مفرط بر آن، به آن آسیب میرساند. درسپژوهی کاری مکانیکی هم محسوب نمیشود، بلکه کاری علمی، دقیق، همکارانه، مشارکتی و حاصل همفکری و همافزایی دانشی معلمان است.
کار فردی نیست...
درسپژوهی در ماهیتش کاری گروهی و همیارانه است. لذا نمیتوان بهصورت فردی درسپژوهی انجام داد. مشارکت فعال معلمان در کار تدریس خود، درسپژوهی را معنا میکند و ماهیت درسپژوهی بهرهگیری از مشاهده و نظرات دیگر همکاران است.
برای ارائه گزارش نیست...
در درسپژوهی بیشتر از اینکه گزارش آن اهمیت داشته باشد، فرایند کار اولویت دارد. هدف از درسپژوهی ارائه گزارش نیست. تهیه و ارائه گزارش، ابزاری است برای درسپژوهی. تأکید صرف به مهارت نوشتن، شاید از دقت دیدن بکاهد و ارزش مشاهده را کم کند. بنابراین، درسپژوهی صرفاً گزارشدهی و گزارش نوشتن نیست.
برنامهای بدون آگاهی مدیر مدرسه و بدون همراهی او نیست...
معلمان نمیتوانند بدون اطلاع و همراهی مدیر مدرسه درسپژوهی انجام دهند، چرا که دو نقطه ضعف در پس خواهد داشت؛ یکی اینکه مدیر از کار علمی و عملی معلمان بیاطلاع خواهد بود و دیگر آنکه از برنامه آنها حمایت نخواهد کرد. بنابراین، بدون مدیری که درسپژوهی را درک کند و برای آن ارزش قائل باشد، پیگیری آن بسیار دشوار است. معلمان مطمئن هستند که مدیران منابع حمایتی لازم را دارند و در زمان برخورد با مشکلات درسپژوهی، از گروهها حمایت میکنند (استیپانک، ۱۳۸۹).
درسپژوهی چیست؟
درسپژوهی رویکرد توسعه حرفهای، صمیمانه و دوستانه معلمان برای بهسازی آموزش و تدریس و غنیسازی یادگیری است. معلمی که علاقهمند است و انتقادپذیر، معلمی است که دیگران را از تدریس و آموزش خود آگاه میسازد و اشتیاق و علاقه به مشاهده کلاسش توسط همکاران دارد و نظرات آنان را اخذ میکند. این معلم در زمانی که همکار یا معلمی به کلاس او میآید، به دانشآموزان میگوید فلانی آمده است کلاس ما را ببیند و پس از کلاس با هم گفتوگویی خواهیم داشت که آیا میتوانیم بهتر با هم حرف بزنیم تا مفاهیم بهتر دریافت شوند، و قطعاً آنها هم ذوق میکنند (سرکارآرانی، ۱۳۹۴). درسپژوهی آینه است؛ در آینه معلم دیگری، خود را دیدن (پیشین، ۱۳۹۴). درسپژوهی وقتی فرهنگ میشود که دوستانه و در حلقههای کوچک یادگیری شروع شود و آرام آرام گسترش یابد و ادامه داشته باشد.
درسپژوهی فرصتی غیررسمی برای یادگیری معلمان در فضای تعاملی و سازنده است. به عبارت دیگر، درسپژوهی مجموعهای از برنامهریزیها و اقدامات حرفهای برای بهبود تدریس معلمان است. در فرایند درسپژوهی، معلمان حول محور یک مسئله درسی، بهصورت جمعی، به پژوهش و مطالعه در باب تدریس روزمره میپردازند و از این طریق شرایط را برای بهبود مداوم یادگیری دانشآموزان فراهم میکنند(Rock & Wilson, ۲۰۰۵).
برخی از اهداف درسپژوهی را میتوان بهصورت زیر بیان کرد:
• ارتقای دانش حرفهای معلمان؛
• گسترش فرهنگ یادگیری در مدرسهها؛
• فراهم کردن محیط یادگیری معلمان از یکدیگر؛
• بازاندیشی در رفتار خود؛
• توسعه محیطی انعطافپذیر برای دستیابی به یادگیری سازمانی؛
• احساس مسئولیت بیشتر در اداره مدرسه؛
• ترویج تفکر انتقادی؛
• توسعه فرهنگ مشارکت حرفهای معلمان؛
• ارتقای مدیریت آموزشی و مدرسه به مثابه سازمان یادگیرنده.
مراحل درسپژوهی را نیز بهطور خلاصه میتوان چنین ترسیم کرد:
براساس این نمودار، افراد بعد از تشکیل تیم درسپژوهی و تعیین نقشها و مسئولیتها، به تعیین، تشخیص و بیان مسئله خواهند پرداخت؛ مسئلهای که در فرایند آموزش و یادگیری، ذهن معلمان را به خود مشغول ساخته است و آنها را برای بهسازی و بهبود تدریس ترغیب میکند. سپس هدف از درسپژوهی تیم مشخص میشود. در مرحله بعد، معلمان طرح مناسبی برای درس مورد نظر و تحقق هدف یا اهداف، برنامهریزی و طراحی میکنند. بعد از طراحی، تدریس اجرا میشود. به نظر میرسد مهمترین بخش در این مرحله، غیر از تدریس، یادداشتبرداری و تهیه گزارش است. چرا که راهگشای مرحله تجدیدنظر است و راهبر تدریس مجددی خواهد بود که در مرحله بعد انجام خواهد شد. بازتاب و بازخورد، مرحله پایانی و فرجام کار است. این بازخورد باید در تدریس سایر معلمان مؤثر باشد. اینکه طبق این نمودار، بعد از مرحله پایانی، دوباره به مرحله اول برگشت داده میشویم، نشان میدهد روند کار درسپژوهی و تدریس همچنان ادامه مییابد و ادامه خواهد داشت؛ چنانکه تولید نظریههای تعلیموتربیت همچنان ادامه دارند و خواهند داشت.
برای بهرهگیری از ظرفیت درسپژوهی برای بهبود گامبهگام فرایند تدریس و فرهنگ سازمانی مدرسه، نیاز است ابتدا بدفهمیهای موجود در این مسیر اصلاح شوند. نباید درسپژوهی را به مسابقه یا فرایندی برای رقابت کاست و نباید آن را جایگزین فرایند پرآسیب جشنواره سابق الگوهای برتر تدریس کرد. درسپژوهی را نباید با صورتگرایی به فرایندی پیچیده و زمانبر کاست، بلکه باید از طریق ایجاد فضای تعامل بین معلمان در فرایند شورای معلمان و گروههای حرفهای، آن را توسعه داد. برای رسیدن به این هدف لازم است در فرایند مدیریت مدرسه و سیاستگذاری آموزشی به این نکات توجه شود:
• ایجاد فرصتی برای تعامل حرفهای معلمان در مدرسه از طریق کاهش محتواهای درسی؛
• فراهم ساختن نیروهای انسانی مناسب برای راهنمایی و مشاوره معلمان در باب درسپژوهی؛
• توانمندسازی مدیران مدرسهها در باب درسپژوهی و رویکردهای نوین تدریس؛
• تدوین بانک اطلاعاتی درسپژوهیهای صورتگرفته در مدرسهها و قرار دادن آنها در دسترس معلمان؛
• تقویت گروههای آموزشی در ادارههای مناطق، برای نظارت بالینی و فرایندی بر درسپژوهی.
منابع
۱. استیپانک، جنیفر و همکاران (۱۳۸۹). هدایت درسپژوهی. ترجمه رضا ساکی و داریوش مدنی. انتشارات حکمت علوی. تهران.
۲. سرکارآرانی، محمدرضا (۱۳۹٤) رشد معلم، شماره ۲۹۱.
3. Rock, T. & Wilson, C. (2005) Improving Teaching through Lesson Study. Teacher Education Quarterly. 77- 92.