عکس رهبر جدید

چیستی پداگوژی تربیت بدنی

  فایلهای مرتبط
چیستی پداگوژی تربیت بدنی

مقدمه مترجم
مدت‌ها بود که در متون انگلیسی و گاهی ترجمه‌های مرتبط با تعلیم‌وتربیت و تربیت‌بدنی با واژه یا اصطلاح «pedagogy» برخورد داشتم که معادل‌ها یا معنای ارائه‌شده برای آن (مثل تعلیم، تربیت، فن تعلیم، تعلیم‌وتربیت و...) را مقبول نیافتم. توفیق دسترسی به کتاب «پداگوژی» ترجمه دکتر فریده مشایخ (تهران: انتشارات سمت، ۱۳۹۲) و مطالعه آن، مرا به معنای مقصود و مقبول رساند. مترجم در این کتاب، که به‌گونه‌ای جالب و مستند پداگوژی را از دوران باستان تا به امروز به خواننده عرضه می‌کند، «علم و هنر یاددهی ـ یادگیری» را معادل پداگوژی معرفی می‌کند. این معادل به نظرم مناسب‌ترین و شیواترین معنا را در خود دارد و به بهترین شکل، منظور واقعی و حق کلمه را ادا می‌کند. شعف حاصل از درک معادل کامل برای واژه پداگوژی علاوه بر علاقه و تمایلم به درک بیشتر و بهتر این کلمه، مرا به جست‌وجو در منابع مرتبط با تربیت‌بدنی و یافتن، مطالعه و ترجمه مقاله ذیل واداشت. این مقاله مختصر و مفید که ریچارد تاینینگ۱، استاد پداگوژی و تربیت‌بدنی دانشگاه کوئینزلند، آن را به رشته تحریر درآورده است، همانند کتاب پداگوژی، برای اصطلاح «pedagogy» معادلی مشابه، یعنی «هنر و علم تدریس» ارائه و آن را به‌وضوح تشریح کرده است. هدف از ترجمه پیش رو، علاوه بر افزایش دانش و آگاهی خود، این بود که یافته موردنظر را با علاقه‌مندان این حوزه از علم به اشتراک بگذارم. اما قبل از مطالعه اصل ترجمه، توجه شما را به دو تصمیم ذیل، که به منظور یکدستی و جلوگیری از طولانی شدن متن ترجمه گرفته شده است، جلب می‌کنم:

۱. واژه «pedagogy» با همان تلفظ «پداگوژی» به معنای «علم و هنر یاددهی ـ یادگیری» استفاده شده است.

۲. واژه «pedagogical» با همان تلفظ «پداگوژیکال»، از ریشه «pedagogy» به معنای «مربوط به علم و هنر یاددهی ـ یادگیری»، استفاده شده است.

در سرتاسر گفتمان تعلیم و تربیتی، استفاده مکرر از واژه انگلیسی نامأنوس و جدید پداگوژی۲، پداگوژی همه‌شمول، پداگوژی سازنده و حتی پداگوژی تربیت‌بدنی وجود دارد. توضیح اصطلاح پداگوژی، نحوه استفاده از آن در تربیت‌بدنی و اینکه چگونه ایده پداگوژیکال می‌تواند مفهوم مفیدی برای تفکر درباره یاددهی و یادگیری در حوزه سلامت و تربیت‌بدنی باشد، هدف این مقاله است.

اصطلاح پداگوژی از سوی بعضی (یا بسیاری) از افراد یک واژه بدترکیب تلقی می‌شود و به ندرت معلمان از آن استفاده می‌کنند. برخی چنین استدلال می‌کنند که پداگوژی یک گفتمان علمی در مورد تعلیم‌وتربیت است و عمدتاً در داخل دانشگاه‌ها و در صفحات مجلات علمی گمنام از آن بحث و حمایت می‌شود. اما امروزه، این اصطلاح به جریان اصلی گفتمان تعلیم و تربیتی نفوذ و رسوخ کرده است و می‌توان آن را در بسیاری از اسناد رسمی بخش تعلیم‌وتربیت یافت.

ریشه‌های اصطلاح پداگوژی را می‌توان در کلمه یونان باستانی «معلم یا پداگاگ۳» یافت. پداگاگ در یونان باستان به مردی گفته می‌شد که بر یک کودک یا جوان نظارت داشت و کسی بود که یک پسر (یا فقط پسران) را از خانه به مدرسه هدایت و راهنمایی می‌کرد. اصطلاح پداگوژی در کشورهای انگلیسی‌زبان متفاوت با قاره اروپا یا اسکاندیناوی درک و فهمیده می‌شود. مثلاً برای بعضی در جمهوری چک پداگوژی یک اصطلاح تحقیر‌آمیز است که به نظام دولتی ایدئولوژیکی رژیم پیشین کمونیست مربوط می‌شود. در سوئد، پداگوژی در ارتباط با خانواده و شیوه‌های فرزند‌پروری به‌کار می‌رود.

روش‌های متعددی وجود دارند که در آن‌ها اصطلاح پداگوژی در داخل تربیت‌بدنی استفاده می‌شود. برای برخی، پداگوژی با یاددهی یا تدریس۴ تربیت‌بدنی یکسان تلقی می‌شود. برای دیگران، پداگوژی مترادف با آموزش۵ است. این لغزش یا کمبود وضوح مفهومی گاهی گمراه‌کننده است و تمایز قاطع بین این اصطلاحات را دشوار می‌سازد.

فرهنگ‌های لغت (برای مثال، فرهنگ لغات انگلیسی آکسفورد) تعریف واضح و مفیدی از پداگوژی، یعنی «هنر یا علم تدریس۶»، ارائه می‌دهند. در واقع، این تعریف یک مفهوم متداول از پداگوژی، به‌ویژه در ایالات متحده آمریکاست. با این حال در طی دهه‌های ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ این علم تدریس بود که به روش غالب تفکر در مورد پداگوژی در تربیت‌بدنی تبدیل شد. اگرچه معلمان ممکن است به کار خودشان به‌عنوان یک علم فکر نکنند، اما محققان حوزه تعلیم‌وتربیت معتقد به سنت روان‌شناسی رفتاری بر این باور بودند که شیوه پداگوژیکال بر پایه اصول رفتاری خاصی پی‌ریزی شده است و می‌تواند مشاهده، اندازه‌گیری و با شیوه علمی مطالعه شود. تمرکز ابزاری بر موضوعات فنی مرتبط با بهبود شیوه تدریس، مشخصه بسیاری از کارهای اولیه محققان در تربیت‌بدنی بود.

 روش دیگر برای تفکر در مورد پداگوژی، تفکر روی فرایندی است که از طریق آن دانش به‌دست آمده است. تفکر در مورد پداگوژی به‌عنوان یک فرایند، به معلمان اجازه می‌دهد تا پا را فراتر از تمرکز فنی بر راهبردهای تدریس بگذارند و پرسش‌هایی را در مورد علایق خود بپرسند که با انتخاب برنامه درسی خاص و شیوه پداگوژیکال به آن‌ها پاسخ بدهند.

هنگامی که معلمان «پداگوژی» را اعمال می‌کنند، یعنی درگیر شیوه‌های خاصی می‌شوند و هدفشان آن است که دانشی را منتقل یا بازتولید کنند (مانند نحوه بازی فوتبال یا انجام کرال سینه). ایده و نظریه هدف یا نیت برای پداگوژی مهم است. هر کسی ممکن است از تجربه کردن یا مواجه شدن با یک دستگاه یا قطعه‌ای از تجهیزات چیزی یاد بگیرد (برای مثال، کودکی که یک توپ فوتبال را در حیاط‌خلوت پیدا می‌کند و از طریق آزمون و خطا یاد می‌گیرد توپ را شوت کند). اما اگر هدف از انتقال دانش (توسط یک معلم، مربی، والدین یا سایر عوامل درگیر در امر پداگوژی) صریح و روشن نباشد، بدین معناست که هیچ‌گونه پداگوژی وجود نداشته است. از این گذشته، به‌عنوان یک نتیجه یا پیامد برای پداگوژی می‌توان گفت و فرض کرد که کار پداگوژیکال خاصی انجام شده است.

 

کار پداگوژیکال
بنابراین، کار پداگوژیکال، عواقب و پیامدهای پداگوژی را چشمگیر و برجسته می‌کند. این موضوع مربوط به شیوه‌های پداگوژیکال خاص نیست، بلکه به دانش، روش‌های تفکر، گرایش‌ها و غیره مربوط می‌شود که در واقع به‌وسیله مواجه‌های خاص پداگوژیکال تولید (یا بازتولید) می‌شوند. اصطلاح تولیدشده (یا بازتولیدشده) بدین منظور در اینجا استفاده شد که روشن سازد هم تولید و هم بازتولید دانش رخ می‌دهند.

اکثر آنچه معلمان در تربیت‌بدنی (همان‌طور در حوزه یادگیری سلامت و تربیت‌بدنی) انجام می‌دهند تولید کارهای پداگوژیکال مربوط به سه بعد مشترک و مرتبط به‌هم فعالیت‌بدنی، بدن و سلامت است. برای مثال، زمانی که معلمان برای فعالیت‌بدنی به پداگوژی می‌پردازند، انجام کارهای پداگوژیکال روی بدن اجتناب‌ناپذیر است. بچه‌ها از طریق یادگیری فعالیت‌های بدنی که بخشی از تربیت‌بدنی مدرسه را تشکیل می‌دهند، در مورد بدنشان (یعنی آنچه که می‌توانند یا نمی‌توانند انجام دهند) یاد می‌گیرند.

یکی از مزایای توجه به پداگوژی به‌عنوان فرایند تولید (یا بازتولید) دانش، به جای توجه صرف به هنر و علم تدریس، این است که معلمان را قادر می‌سازد تا توجه خود را از تمرکز بر جنبه‌های فنی راهبردهای تدریس (نه به این معنا که مهم نیستند) به سمت توجه بیشتر به عواقب یا پیامدهای (هم ‌مشهود و هم نامشهود) حاصل از مواجهات پداگوژیکال بچرخانند. برای لحظه‌ای به دانش‌آموزان دوره ابتداییِ مشغول یا درگیرِ درس شنا فکر کنید. هدف یا مقصود درس ممکن است تدریس نحوه انجام شنای کرال سینه باشد. بعضی از بچه‌ها (یا بیشتر آن‌ها) ممکن است هدف در نظر گرفته شده را یاد بگیرند، اما شاید بعضی نیز یاد بگیرند که نفس‌گیری در این نوع شنا می‌تواند موجب ورود آب به دهانشان شود یا اینکه نگه‌داشتن سرشان در زیر آب ترسناک است. چنین یادگیری‌هایی قصدشده نیستند، اما با این وجود می‌توانند بر میل کودک برای ادامه فعالیت تأثیر بسیار مهمی داشته باشند. همچنین به درس شنا در یک مدرسه متوسطه فکر کنید. چنین درسی به‌گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر، موقعیتی برای یادگیری چیزی در مورد بدن خود خواهد بود (یعنی یاد بگیرند که بدنشان خوب، خیلی لاغر، بیش از حد چاق، بیش از حد نابالغ یا هر چیز دیگری است). درنتیجه، پداگوژی درس شنا می‌تواند باعث کار پداگوژیکال روی بدن شود که در برنامه ‌درسی معلم نبوده است.

با این حال، اساساً کار پداگوژیکال روی بدن یا برای بهبود آن، فعالیت‌بدنی و سلامتی، دیگر منحصر به حفظ و پیگیری سلامت و تربیت‌بدنی نیست. سایر بازیگران فرهنگی مانند رسانه‌ها، سازمان‌های دولتی، کارزارهای۶ تبلیغ و ترویج سلامت و صنعت آمادگی جسمانی نیز دارای منافعی (که لزوماً بد نیستند) در تولید (یا بازتولید) دانش خاص در مورد بدن، فعالیت‌بدنی و سلامت هستند. کارزارهای۷ تبلیغ و ارتقای سلامت می‌توانند به‌عنوان یک پداگوژی طراحی‌شده برای آموزش افراد در مورد اهمیت انجام فعالیت‌بدنی منظم مورد توجه قرار گیرند. برای مثال در برنامه جدید ۱۰۰۰۰ گام در روز، پیام صریح، راه رفتن بیشتر برای سلامتی است. در این مورد، نیت از پداگوژی ترویج سلامتی شبیه به پداگوژی ترویج سلامت و تربیت‌بدنی مدرسه است که تلاش می‌کند تا در مورد اهمیت فعالیت‌بدنی برای سلامتی، دانش تولید (یا بازتولید) کند. سلامت و تربیت‌بدنی بیشتر درباره تعلیم‌وتربیت شهروندِ فعال و سالم و آینده است.

با این حال، درست همانند مثال درس شنا، کار پداگوژیکال ترویج سلامتی همیشه به این معنا نیست که طراحان می‌توانند امیدوار باشند و احتمال بدهند که برخی یاد بگیرند پیاده‌روی برای بهبود سلامت آن‌ها اهمیت زیادی دارد، اما هنوز تصمیمی برای شرکت در آن را ندارند. آیا احتمال دارد که پیروی از هدف ۱۰۰۰۰ گام بیش از حد دلهره‌آور باشد و موجب تعویق شرکت در فعالیت شود؟

با این حال، گاهی دانشی که سایر بازیگران فرهنگی ممکن است در پداگوژی یا به کمک آن، تولید (یا بازتولید) کنند، با آنچه در پداگوژی سلامت و تربیت‌بدنی تدریس می‌شود مطابق و سازگار نیست. هنگامی که چنین موردی پیش ‌آید، معمولاً به دانش‌آموزان اجازه داده می‌شود برای دستیابی به یک معنای واحد از پیام‌های گیج‌کننده بی‌شمار در مورد بدن، فعالیت‌بدنی و سلامت با یکدیگر گفت‌وگو کنند و به توافق برسند. با این حال، پداگوژی سلامت و تربیت‌بدنی در تجهیز دانش‌آموزان جوان به دانش، توانایی بالقوه‌ای دارد که می‌تواند به آنان کمک کند تا با دانش به‌دست آمده در مورد فعالیت‌بدنی، بدن و سلامت، مسیر و روش آگاهانه‌ای بیابند.

جا انداختن کلمه «بدترکیب» پداگوژی و درک چیزهایی که کار پداگوژیکال تولید می‌کند کانون توجه مفیدی برای معلمان مهیا می‌کند تا در شیوه خود و عواقب یا پیامدهای موردنظر و ناخواسته آن تأمل کنند. با تمرکز دقیق بر فرایندی که از طریق آن دانش تولید (یا بازتولید) می‌شود، معلمان می‌توانند کار خود را روی زمینه وسیع‌تری متمرکز کنند و این عمل می‌تواند به تعیین انتظارات واقعی برای یادگیری دانش‌آموز کمک کند.


 

پی‌نوشت‌ها

1. Richard Tinning
2.Pedagogy
3. pedagogue
4. teaching
5. instruction
6. the art or science of teaching
7. campaigns


 

منابع
۱. گوتیه، کلرمون و تاردیف، ‌موریس (۱۹۹۶). پداگوژی، مترجم: فریده مشایخ، تهران: انتشارات سمت، ۱۳۹۲.

2. https://activeeducationmagazine. Wordprees.com/2012/12/10/what-is-physical-education-pedagogy/.



 
۱۸۳۳
کلیدواژه (keyword): اطلاع رسانی,پداگوژی,تربیت بدنی,تعلیم و تربیت,
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید