عکس رهبر جدید

قصه فردای ما چیست؟

  فایلهای مرتبط
قصه فردای ما چیست؟
سناریوهایی برای آینده آموزش

سرعت تغییرات گسترده جهانی و پیشرفت فناوری‌های نو، باعث شده است که کشورها، سازمان‌ها و افراد، برای بقا در این جهان متغیر به‌طور جدی فکر کنند.

برای آینده‌نگاری و برنامه‌ریزی جهت تطبیق با سرعت تغییر، از روش‌های متعددی استفاده می‌شود. یکی از این روش‌ها سناریوسازی است. در سناریوسازی، براساس اطلاعات و واقعیت‌های موجود که از تحولات جامعه‌شناسی، فناوری، و محیط زیست برآمده‌اند، داستان‌ یا داستان‌های منطقی و منسجم از آینده جهان ترسیم می‌شود و ابزاری برای تصمیم‌گیری‌های آینده‌نگرانه با عدم قطعیت بالا، در اختیار افراد و سازمان‌ها قرار می‌دهد.

سناریو، نه توصیف ساده و عادی زمان حال در آینده بلکه به تصویر کشیدن احتمالات آینده و تحلیل و شناخت متغیرهای محیطی پیچیده است. اگرچه پیش‌بینی آینده به سبب عوامل و نیروهای گوناگون سازنده آن بسیار دشوار است، با توصیف همه آینده‌های ممکن و احتمال وقوع هر رویداد و میزان تأثیر آن بر آینده پیش‌ رو، می‌توان چالش‌ها، فرصت‌ها و نیازهای محیطی آینده را شناسایی کرد.

 سناریوها چه چیز نیستند؟
سناریوها به معنی پیش‌بینی آینده نیستند؛ زیرا در طراحی آن‌ها تمامی آینده‌های محتمل به تصویر کشیده می‌شوند که ممکن است برخی از آن‌ها هرگز تحقق پیدا نکنند.

سناریو با چشم‌انداز نیز تفاوت دارد؛ زیرا در چشم‌انداز، آینده مطلوب به تصویر کشیده می‌شود. چشم‌اندازها معمولاً ماهیت پیچیده‌ای ندارند، ساده و قابل‌فهم‌اند و ایجاد انگیزه می‌کنند. اما سناریو برنامه‌ای برای رویارویی با رویدادهای غیرمنتظره است. در طراحی سناریو هم آینده‌های مطلوب و هم آینده‌های نامطلوب به روشنی و دقت ترسیم می‌شوند.

 

 آموزش فردا به چه شکلی است؟
نظام‌های آموزشی هم مثل همه نظام‌های دیگر برای برنامه‌ریزی مناسب و مفید برای آینده، نیاز دارند بدانند که چه آینده‌ای در انتظار آن‌هاست تا بتوانند برنامه‌ریزی بهتر و مفید‌تری انجام دهند. در سال ۱۹۹۶، وزرای آموزش‌وپرورش کشورهای عضو سازمان رشد و همکاری اقتصادی (OECD)۱، درباره اینکه تحصیل در قرن آینده به چه صورت خواهد بود، سؤالاتی طرح کردند و یافتن پاسخ این سؤال‌ها را به مرکز تحقیقات و نوآوری آموزشی این سازمان (CERI)۲ سپردند. پنج سال پژوهش، مشورت و بحث جدی، منجر به ساختن سناریوهای محتملی برای مدارس در ۱۵تا ۲۵ سال بعد شد. برای این سناریوها قطعیتی تصور نشده بود اما آن‌ها توانستند آغازگر بحث‌هایی در این باره باشند که چه امکان‌ها و احتمال‌هایی وجود دارد و کشورهای عضو، چگونه سیاست‌هایشان را پیش‌بینی کنند که به نتایج و بروندادهایی مطلوب‌تر منتهی شود. البته از آنجا که این فرایند مبتنی بر داده‌های کشورهای توسعه‌یافته است، شاید نماینده مناسبی برای سایر کشورهاـ که وضعیت اقتصادی‌شان به قوت کشورهای OECD نیست‌ـ نباشد، اما حداقل این را می‌توان گفت که آن‌ها هم باید خود را موظف به پیش‌بینی امکان‌هایی برای آینده آموزشی‌شان بدانند.

اگرچه سناریو‌سازی و توسعه، فرایند جدیدی نیست و هم در تجارت و هم در سطوح بالای سیاست‌گذاری سابقه دارد، این اولین بار بود که چنین فرایندی، آن هم تا این اندازه عمومی و گسترده، درباره آینده مدارس و آموزش‌وپرورش انجام می‌شد.

این پژوهش با در نظر گرفتن پس‌زمینه‌ها، اهداف و ذی‌نفعان مختلف، به تعریف ۶ سناریو، به‌عنوان آینده‌های محتمل برای آموزش‌وپرورش در کشورهای مورد مطالعه منجر شد.

سناریو‌های «مدارس فردا» برای کشف و واکاوی فرداهای محتمل برای مدارس طراحی شده‌اند تا به فعالان آموزش‌وپرورش و سیاست‌گذاران در تعیین این امر کمک ‌کنند که کدام سناریو با شرایط و بافت آموزشی‌ آن‌ها سازگارتر و در مجموع، مناسب‌تر است.

سناریوها برای آینده‌ای ۱۵ تا ۲۰ ساله طراحی شده‌اند که از یک ‌سو به اندازه‌ای طولانی است که تغییرات معناداری در آن اتفاق می‌افتد و از سوی دیگر آن‌قدر دور نیست که صرفاً به درد پیشگوها بخورد.

این سناریوها طیف وسیعی را، از «نظام ایستای بوروکراتیک» تا «فروپاشی کامل سیستم» و از مدارسی که با قوت تمام به همین شیوه کنونی خود ادامه می‌دهند، تا مدارسی که نابود شده‌اند و دیگر وجود ندارند، در بر می‌گیرند. همه سناریوها در چارچوبی پنج‌بعدی ارائه شده‌اند که شامل «نگرش، انتظارات و حمایت سیاسی»، «اهداف و عملکرد نظام‌های آموزشی»، «سازمان‌ها و ساختارها»، جنبه‌های «جغرافیای سیاسی»،‌ و «نیروی آموزشی» می‌شود و دیدن این ابعاد مشابه در سناریوهای مختلف، کار مقایسه را راحت‌تر می‌کند.

این سناریوها ناظر به نظام‌های یادگیری هستند نه گونه‌های مختلف مدارس، به‌عنوان یک نهاد. آن‌ها شکل «مدارس آینده» را توصیف نمی‌کنند. به‌علاوه  این سناریوها مراحلی را که به این آینده منجر می‌شوند، در برنمی‌گیرند و این کار را به استفاده‌کنندگان واگذار کرده‌اند.

شش سناریوی به‌دست آمده را در سه دسته کلی، در جدول زیر مشاهده می‌کنید.

 

 

شش سناریو
 سناریوی ۱: نظام‌های بوروکراتیک
این سناریو، مدارس را نظام‌های بوروکراتیک قدرتمند و مقاوم در برابر تغییری تصویر می‌کند که در وضعیت امروزی خودشان باقی مانده‌اند، یعنی واحدهای مجزا‌ـ مدارس، کلاس‌ها، معلمان و... -  در یک نظام مدیریتی از بالا به پایین. این نظام به تغییرات بیرون از دیوارهایش واکنشی نشان نمی‌دهد و طبق قوانین و مقررات خود عمل می‌کند.

 سناریوی ۲: مدارس به‌عنوان سازمان‌های متمرکز یادگیری
در این سناریو مدارس به‌عنوان سازمان‌های متمرکز یادگیری عمل می‌کنند، با نوآوری و تنوع، بازتعریف می‌شوند و سرمایه‌گذاری قابل توجهی برای بهره‌مندی جوامع محروم و حفظ شرایط مطلوب برای معلمان در محیط کار دارند.

 سناریوی ۳: مدارس به‌عنوان مراکز اصلی اجتماعی
در این سناریو دیوارهای مدارس کوتاه می‌شوند اما همچنان سازمان‌های قدرتمندی هستند که با سایر سازمان‌های اجتماعی، مشارکت می‌کنند. در سناریوی یادشده، بیشترین تأکید بر یادگیری غیررسمی، وظایف جمعی و فعالیت‌های بین نسلی است. حمایت دولت از محیط‌های باکیفیت، تضمین شده است و از معلمان به‌خوبی قدردانی می‌شود.

 سناریوی ۴: مدل توسعه‌یافته بازار
این سناریو مدل گسترده‌ای از رویکرد بازار را نشان می‌دهد. مدل عرضه و تقاضا: چه کسی آموزش را ارائه می‌دهد؟ آموزش چطور دریافت می‌شود؟ منابع چطور توزیع می‌شوند؟و ... .

به سبب نارضایتی مصرف‌کنندگان، دست دولت‌ها از اداره مدارس کوتاه می‌شود. این موضوع، از یک سو نوآوری و پویایی به ارمغان می‌‌آورد اما از سوی دیگر ممکن است موجب نابرابری و بی‌عدالتی شود.

 سناریوی ۵: یادگیری شبکه‌ای، جایگزین مدرسه
در این سناریو مدارس ناپدید می‌شوند و جای خود را به شبکه‌های یادگیری در یک «جامعه شبکه‌ای» بسیار توسعه‌یافته می‌دهند. شبکه‌ها که بر مصالح فرهنگی، مذهبی و اجتماعی مختلف و متنوع مبتنی هستند، به مجموعه‌های یادگیری بسیار متنوع رسمی، غیررسمی و رسمیت‌ناپذیر با استفاده فزاینده از فناوری اطلاعات و ارتباطات  منجر می‌شوند.

 سناریوی ۶: خروج معلمان و فروپاشی نظام مدرسه
این سناریو تصویری از فروپاشی نظام مدرسه را نشان می‌دهد. این وضعیت عمدتاً ناشی از کمبود شدید معلمان است که آن هم نتیجه بازنشستگی، شرایط نامساعد کاری و وجود فرصت‌های جذاب‌تر شغلی در جاهای دیگر است.

 

 ابعاد پنج‌گانه برای مقایسه شش سناریو

۱. نگرش‌ها، انتظارات و حمایت‌های سیاسی
این بعد،‌ شامل نگرش‌های عموم مردم و خواص به آموزش‌وپرورش است؛ نظیر میزان و عمق حمایت دولت‌مردان از مدرسه و جریان یادگیری در جامعه. نگاه این بعد به نحوه ارزیابی و ارزش‌گذاری مدارس و نقش‌هایی است که انتظار می‌رود در جامعه ایفا کنند.

۲. اهداف، عملکرد، عدالت
این بعد، برنامه درسی اصلی مدرسه و فوق‌برنامه‌ها، و مجموعه‌های طراحی‌شده برای یادگیری داخل و خارج از مدرسه را در برمی‌گیرد و نگاه آن به برون‌دادها و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی فعالیت‌های مدرسه و آموزش‌وپرورش است.

۳. سازمان‌ها و ساختارها
این بُعد،‌ سازمان‌های رسمی و غیررسمی آموزشی را توصیف می‌کند و شامل نقش‌های مختلفی برای فعالان عمومی و خصوصی در حوزه ارائه آموزش، درگیر کردن بدنه‌های اجتماعی و گستره و میزان استفاده ازفناوری اطلاعات و ارتباطات است.

۴. جغرافیای سیاسی
این بعد، شرایط محیط محلی، ملی و بین‌المللی آموزش، و چینش و چگونگی تحصیلات را در برمی‌گیرد. زمینه‌های محیطی یاد شده شامل شیوه اداره بخش آموزشی، ماهیت ارائه‌دهندگان خدمات و میزان حساسیت نسبت به عوامل خارجی می‌شود.

۵. نیروی آموزشی
این بعد شرح می‌دهد که «معلمان» ـ که مسئول ارائه آموزش‌اندـ چه کسانی هستند؟ شرایط کاری، وضعیت و شغل آن‌ها را بررسی می‌کند و شامل شبکه‌سازی، عوامل انگیزشی و پاداش‌ها و مرزبندی بین نقش‌های معلمان، دانش‌آموزان، والدین و سایر ذی‌نفعان می‌شود.

هر یک از این ابعاد در شش سناریوی ذکر شده به‌تفصیل بررسی شده‌اند و جداول آن‌ها در مقالات و اسناد مربوط به پژوهش به‌صورت تفصیلی آمده است و در این نوشته برای پرهیز از طولانی شدن به آن‌ها نمی‌پردازیم.

 

 استفاده از سناریوها برای ایجاد تغییر در آموزش
پس از انتشار این پژوهش در سال ۲۰۰۶، کشورهای مختلف به شکل‌های گوناگونی از آن در جهت بهبود وضعیت آموزش‌وپرورش خود استفاده کردند. برای مثال، انگلستان برنامه «چشم‌انداز آینده۳» را آغاز کرد و اونتاریو کانادا با توجه به موقعیت خود، سناریوی هفتمی را طراحی کرد. این ابتکارات در گزارشی با عنوان «اندیشیدن به سناریوها، بازاندیشی آموزش۴» به‌تفصیل شرح داده شده است.

درواقع، از این سناریوها می‌توان به‌عنوان جعبه ابزاری در فرایند تصمیم‌گیری استفاده کرد. آن‌ها می‌توانند برای گفت‌وگو بین ذی‌نفعان و افراد مؤثر در روند تغییر و تصمیم‌گیری‌های راهبردی (استراتژیک)، ایجاد انگیزه کنند و به همین دلیل برای استفاده در کشورهای مختلف و مجموعه‌های خاص، طبیعتاً به اصلاح و تغییر نیاز خواهند داشت. حتی شاید شبیه آنچه ایالت اونتاریو انجام داد، به طراحی سناریو یا سناریوهایی فراتر از این شش سناریو نیاز باشد. این تأکید برای این است که به این سناریوها به‌عنوان تنها پایان‌های محتمل برای آینده آموزش نگاه نکنیم بلکه آن‌ها را نقطه آغاز فرایند درگیر شدن و برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری بدانیم.

سناریوسازی برای آینده یکی از راه‌های همکاری جهت رسیدن به یک هدف مشترک است. چشم‌اندازهای آینده ممکن است از کشوری به کشور دیگر متفاوت باشند. سناریوهای ما باید با نگاه به سناریوهای سازمان OECD، توسط افرادی طراحی شوند که فهم و درک و تخصص مرتبط با بافت بومی ما را دارند.

در ضمن، باید توجه داشت که سناریو که یکی از مهم‌ترین روش‌های کمّی آینده‌پژوهی است؛ به‌تنهایی برای تصمیم‌سازی برای آینده کافی نیست و با توجه به محدودیت‌های آن باید از روش‌های متنوع دیگر نیز کمک گرفت.


 

 

 پی‌نوشت‌ها


1.Orgamisation for Economic Cooperation and DEVELOPMENT

2. CERI:centre for Educational Research and Innovation

3. Future sight

4.Think scenarios, rethink education



 

 

 منابع در دفتر مجله موجود است.

 

 

 

۹۳۳
کلیدواژه (keyword): اندیشه,آینده آموزش,
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید