عکس رهبر جدید

آیا پیش دبستانى شما هویت دارد

  فایلهای مرتبط
آیا پیش دبستانى شما هویت دارد

• پنج سال پیش: به زودی در این مکان «پیشدبستانی آلالهها» ویژه دختران افتتاح میشود.

• چهار سال پیش: «پیشدبستانی یاوران انقلاب» به زودی در همین مکان از کودکان پسر زیر 6 سال نامنویسی میکند.

• سه سال پیش: این ساختمان با کلیه امکانات واگذار میشود. (حدود یک سال ساختمان خالی میماند.)

• دو و نیم سال پیش: پارکینگ عمومی آلالهها از 6 صبح تا 24 شب در خدمت شماست. (حیاط نسبتاً بزرگ مجموعه)

• از تیر سال گذشته: دبیرستان غیردولتی دوره دوم متین، ویژه دختران با بهترین امکانات و جدیدترین متدهای آموزشی، برای سال تحصیلی جدید تعداد محدودی دانشآموز میپذیرد...

 

پنج پارچهنوشته یا دیوارنوشتهای را که خواندید، از یک مکان مشخص در یکی از محلات بالای خیابان انقلاب تهران برداشتهام. البته اسامی و نوشتهها را اندکی تغییر دادهام تا مکان مدنظر بهراحتی شناخته نشود ولی هدفم از مرور وضعیت پنج سال اخیر این ساختمانـ که به غیر از سال چهارم، همواره کاربری آموزشی داشتهـ چیز دیگری است. میخواهیم بدانیم چگونه است که یک پیشدبستانی دخترانه، در سال دوم پسرانه میشود، سال سوم و چهارم یا خالی میماند یا به پارکینگ تبدیل میشود و در سال پنجم، به دبیرستان دوره دوم دخترانه بدل میشود. آیا مدرسه دختران و پسران پیشدبستانی با یکدیگر و با مدرسه دختران نسبتاً قد کشیده دوره دوم متوسطه، هیچ تفاوتی ندارند؟ آیا این واحدهای آموزشی، هویت ویژهای دارند که برای همیشه در اندیشه کودکانی که در آنها حضور یافته و تربیت شدهاند، رسوب کند و ماندگار شود؟

آری، میخواهیم از هویت داشتن واحدهای آموزشی با محوریت مراکز پیشدبستانی سخن بگوییم. هویت یا کیستی1 یک پدیده میتواند از بسیاری عوامل مادی یا معنوی ناشی شود. لیکن علمای تعلیموتربیت، کیستی و هویت ملل صاحب فرهنگ و تمدن را وابسته به مدارس و واحدهای آموزشی میدانند و معتقدند سرمایه اجتماعی هر سرزمین توسعهیافتهای، بیشک برگرفته از آموزشگاههای با هویت همان سرزمین است ولی وقتی سخن از مدرسه و آموزشگاه به میان میآوریم، منظورمان آموزشگاهی نیست که هر چند سال یکبار نام یا مکان و حتی دوره تحصیلی (پیشدبستانی، ابتدایی و متوسطه بودنش) و دخترانه یا پسرانه بودنش دستخوش تغییر شود. چنین آموزشگاهی، بیشک هیچگاه دارای اعتبار و هویت نخواهد شد و در گذرگاه زمان، رد و اثری از آن بهجای نخواهد ماند.

بهتر است قبل از آنکه نوشته خود را ادامه دهم، پرسش و فعالیت سادهای را با خوانندگان گرامی در میان بگذارم:

ـ اسامی مدارسی (اعم از پیشدبستانی تا پایان دبیرستان) را که از کودکی تا پایان جوانی در آنها درس خواندهاید، به ترتیب روی کاغذ بنویسید. سپس، دست به یک جستوجوی ساده بزنید و بگویید هماکنون کدامیک از آن مدرسهها، با همان نام، با همان بنا و چشمانداز کلی زمان تحصیل شما وجود دارند؟

البته ممکن است بنای آموزشگاه، به ضرورت، توسعهیافته و بخشهایی به آن افزوده یا حتی به دلیل فرسودگی تخریب، نوسازی یا بهسازی شده باشد. همچنین، ممکن است نام آموزشگاه به دلیل ضرورتهای فرهنگی تغییر یافته باشد. منظورمان چنین چیزهای سادهای نیست؛ هدف، تأکید بر هویت و کیستی ساخته شده در آموزشگاه و ساطع شدن نور آن هویت در زندگی سالهای آتی کودکان دانشآموخته در این آموزشگاه است.

بهتر است بحث را با مثالی دیگر که برگرفته از تجربه زیسته خودم است، پیش ببرم. من تبریزیام و تا اواسط دوره متوسطه را در این شهر درس خواندهام. داشتهها، هویتها و کیستیهایی که همواره با آنها به خود بالیدهام، بیشک از مدارسی عایدم شده است که در آنها روزگار سپری کردهام. پیشدبستانی و ابتداییام در «مدرسه صبا» گذشت. این مدرسه در میانه سال 1325 و قبل از بازگشایی مدارس در مهرماه، همزمان با در هم کوبیده شدن گورستانی قدیمی و بزرگ در میدان کاهفروشان تبریز، همراه با چهار آموزشگاه دیگر پا به عرصه وجود گذاشت. زمانی که در این آموزشگاه نامنویسی کردم، 23 سال از تأسیس آن مدرسه میگذشت. اکنون چند سالی است این مدرسه از بین رفته است؛ درست مانند پیشینه آموزشی، خاطرات و کیستی من از نخستین روزهای حضورم در یک محیط آموزشی، که در حال حاضر، لااقل از لحاظ فیزیکی وجود خارجی ندارد. این سالها هر وقت به تبریز باز میگردم، سری هم به محل مدرسه سابقم میزنم، ولی متأسفانه با ساختمان غولپیکر بیهویتی روبهرو میشوم که در محل دبستان صبا ساخته شده و لااقل در بیست سال گذشته، سه بار نام مدرسه و دو بار دوره تحصیلی آن عوض شده است. مدرسه راهنمایی دوره تحصیلم نیز کاملاً از بین رفته و به جای آن مدرسهای دخترانه سر بر آورده  که به دلیل دخترانه بودن، گشتوگذار در آن عملاً غیرممکن است. در هیچ جای دنیا با مدارس، به مثابه هویت و کیستی جامعه و کودکان و نوجوانان تحصیلکرده در این فضاها، چنین برخوردی نمیکنند. خدا را شکر که مدرسه دوره متوسطهام، در جای خود ثابت مانده و حتی از لحاظ فیزیکی و امکانات، توسعهیافتهتر و غنیتر هم شده است. این مدرسه دایر که از سال 1313، همزمان با جشنهای هزاره فردوسی، به نام این شاعر حماسهپرداز «فردوسی» نامیده میشود، اردیبهشتماه سال گذشته، صدمین سال تأسیس خود را جشن گرفت. از قرار، پیش از آن تاریخ، این آموزشگاه «مدرسه متوسطه تبریز» و پیش از آن «مدرسه متوسطه مبارکه محمدیه» نامیده شده است. استاد میرحبیب ساهر تبریزی2، شاعر و نویسنده برجسته آذربایجانی، در رمان ترکی «قیز سسی، قیزیل سسی، قازان سسی» (صدای دختر، صدای طلا، صدای دیگ)، که برگرفته از خاطراتش در دوران مشروطیت است، بارها اسم این مدرسه را میآورد و اشاره میکند که او و استاد شهریار، از دانشآموزان این مدرسه بودهاند.

طبیعی است که حیات صدساله این مدرسه، هویتساز و کیستیآور است. این مدرسه، کماکان در همان فضایی است که صد سال پیش بوده و بسیاری از بناهای آن، همان بناهایی هستند که سالها پیش از این ساخته شدهاند و البته نوسازی، مقاومسازی و حتی تغییراتی را به خود دیده است. بسیاری از بزرگان امروز و دیروز ایران، دانشآموخته این مدرسهاند. نمونه بارز آن استاد شهریار و ساهر است.

مدرسههایی با چنین مشخصاتی، از مصداقهای عملی سرمایه اجتماعی انباشته شده در جوامع به شمار میروند. این قبیل مدارس، علاوه بر هویتبخشی به فراگیرندگان و آموزشکاران خود، میتوانند نمونههای عملی از مدارس برتر در سطح شهر، استان و کشور باشند. در «سند تحویل بنیادین آموزشوپرورش» تأکید شده است که مدارس الگو و با هویت میتوانند در نهایت موجبات توسعه محلی را فراهم آورند. از اینرو، این قبیل مدارس، کانونهای توسعه محلی شناخته میشوند و میتوانند از ابعاد گوناگون، در پیشرفت و رشد شخصی و اجتماعی دانشآموزان، اولیا و در یک کلام ذینفعان مرتبط با مدرسه، مؤثر باشند.

به اعتقاد اندیشمندان تعلیموتربیت و جامعهشناسان، مدرسهای که از تأسیس آن یکی دو سال بیشتر سپری نشده و مدرسه هنوز نتوانسته است برای خود هویتی دست و پا کند، بیشک نخواهد توانست بر پرورشیافتگان خود تأثیری بگذارد. اکنون مدرسههای شناخته شده دنیا، سوابقی در حدود 100 تا 150 سال دارند. اکثر این مدارس، برای حفاظت از کیستی و سوابق خود، بیوقفه میکوشند و هر آنچه را نشانی از هویت مدرسه دارد، جمعآوری میکنند و در مکانهایی مانند موزه در معرض دید عموم میگذارند. این نمادهای هویتی میتوانند مواردی مانند پرچم، سرود، تابلوی سردر ورودی، نشریات داخلی، سالنامهها، زندگینامه معلمان و دانشآموزان شناخته شده و معروف، کارپوشههایی متشکل از فعالیتها، اوراق، تمرینها و ردپاهای آموزشی ـ پرورشی فارغالتحصیلان مدرسه و مواردی از اینگونه باشند. صدها افسوس که دبیرستان محل تحصیل من، فردوسی، چنین قابلیتی ایجاد نکرده است؛ در حالیکه مدرسه سعادت بوشهر که قدمت آن نیز چون فردوسی صد سال است، دارای موزهای آموزشی در درون مدرسه است که واقعاً مشاهده آن حس و حال غریبی را در انسان زنده میکند.3 درست است که مدرسههای سعادت و فردوسی، هر دو مدتی است وارد کلوپ مدرسههای صد ساله شدهاند، بیشک مدرسهای میتواند هویت خود را به رخ بکشد که نمادهای هویتیاش جمعآوری و طبقهبندی شده و قابل مشاهده باشد.

دوستی که پسری پیشدبستانی داشت، برای یک فرصت مطالعاتی یک ساله عازم استرالیا شد. مرکز پیشدبستانی محل پرورش فرزند دوست من، از پیشدبستانیهای قدیمی تهران است و علاوه بر پرچم، سرودی دارد که هر روز صبح در مراسم آغازین مدرسه پخش میشود و بچهها نیز همه با هم آن را زمزمه میکنند. وقتی دوستم و خانوادهاش به استرالیا رفتند، فرزندشان را در یک پیشدبستانی محلی ثبتنام کردند که به گفته خودشان امکانات فراوانی دارد و چندین ده سال از عمرش میگذرد. دوستم میگفت که فرزندش هفتهای دو سه بار، او را وادار میکند که سرود پیشدبستانیاش در ایران را برایش پخش کند و او با لحظهلحظه و فراز به فراز سرود، همراه میشود و به یاد روزهای حضورش در ایران و دوستان پیشدبستانیاش، اشک‌‌ها میریزد و شادیها میکند. این یعنی، تعلقخاطر یک بچه به مدرسه محل پرورش خود براساس هویتهای اختصاصی، شناخته شده و تأثیرگذار!

مدرسههای با هویت، آشکار کننده هویت و کیستی جوامع، نمونههایی از ارگانهای اجتماعی تأثیرگذار و مصداقهایی از سرمایههای اجتماعی باارزشاند؛ در شناسایی چنین آموزشگاههایی بکوشیم.4

 

 

فعالیت عملی

(مدیران واحدهای پیشدبستانی؛ این فعالیت چندبخشی را همراه با کارکنان و مربیان آموزشگاه خود به گفتوگو بگذارند).

• شاخصه اصلی پیشدبستانی محل خدمت شما چیست؟ فکر میکنید چه چیزهایی در آموزشگاه شما وجود دارد که کودکان امروز، سالها بعد آنها را به یاد خواهند آورد؟

• آیا نام واحد پیشدبستانی شما سالهاست بدون تغییر مانده است؟ آیا این نام با مسماست؟

• آیا فضاهای آموزشی و پرورشی مدرسه با سن بچهها متناسب است؟

• آیا پیشدبستانی شما دارای پرچم، سرود، کتاب سال، نشریه داخلی، مراسم یا مناسبت اختصاصی و ویژه مواردی از اینگونه است که به نوعی مختص شما باشد؟

• آیا تاکنون از پرورشیافتگان سالهای دوره پیشدبستانیتان، کسانی را شناسایی کردهاید که اکنون سمتهای علمی و اجرایی مهمی داشته باشند و آنها را به جمع بچهها بیاورید؟

• تعلقخاطر بچههای پیشدبستانی شما به محل تحصیلشان چگونه شکل میگیرد؟ آیا این تعلقخاطر با نمادهای هویتی آموزشگاه در ارتباط است؟ چگونه؟

 

 

پی نوشت ها

1. Identity

2. میرحبیب ساهر تبریزی (1364-1285 ش)، نویسنده، شاعر و مترجم بزرگ تبریزی. او را پدر شعر نوین ترکی در ایران نام دادهاند. وی دارای مدرک تحصیلی آموزش جغرافیا از دانشگاه استانبول و از نخستین مؤلفان کتابهای درسی در ایران بود. آثار فراوانی از ساهر به زبانهای ترکی، فارسی و فرانسوی به چاپ رسیده است.

3. نگاه کنید به: گفتوگو با فریدون پور بهی، مدیر مدرسه سعادت بوشهر. مجله رشد مدیریت مدرسه، مهرماه 1384.

4. نگاه کنید به: مجدفر، مرتضی (1390). در جستوجوی مدرسههای موفق و با کیفیت؛ شاخصها و ویژگیها (پژوهش کیفی از طریق مستندسازی مؤلفهها و مصادیق مدرسههای موفق). پژوهشکده برنامهریزی درسی و نوآوریهای آموزشی.

۱۰۸۶
کلیدواژه (keyword): آموزشی،پیش دبستانى، هویت ،
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید