کو به کو منزل به منزل فست فود
۱۳۹۷/۰۱/۰۴
در فضیحت فست فود
شنیدم که سمبوسه فروشی بمرد و رخ در نقاب خاک فرو برد. از او سطلی روغن سوخته به جای ماند و چون پسر نگاه به سوی آن راند، حیفش آمد که میراث پدر به دور ریزد و آن را با برگری و سوسیسی در نیامیزد. که بزرگان گفتهاند: «میراث پدر نکو دار تا میراثت نکو دارند.»
باری، پسر پس از چند روز گریه بر گور پدر، بر آن شد تا در وقت فراغ به اتکای آن روغن داغ، فستفود بسازد و به آماده خوارها بیندازد. لذا چون دکهای فراهم آورد، برگر و سوسیس در همان روغن انداخت و برشته کرد و به خورد مشتریان داد. فردا روز دوباره روی به همین کار نهاد، اما به سود حاصله قناعت نکرد و نقشههایی در کله بپرورد تا بهای تمام شده فست فودش کمتر افتد و شبها با سودی بیشتر بخسبد. باری، روی به مواد و مصالحی ارزانتر آورد و مشتی آت و آشغال در روغن سوخته برشته کرد و آن را با سسی خوشرنگ بمیکاپید و دل از فستفودخورها همی قاپید. چندی که گذشت، حال مشتریان دگرگونه گشت. این یک به دیابت مبتلا شد، آن یک کبدش بر باد فنا رفت. اورهها و چربیها سر به فلک هشتند و دکترها نسختها بنبشتند که گاه افاقت ننمود و رفتهای به خیل رفتگان بیفزود که گفتهاند:
«دو گروه دیر نمیپایند و در سلامت نمیآسایند؛ یک آنکه اهل دود بود و دو آنکه کشتهمردهی فستفود.»
٭٭٭
آوردهاند که حکیمی از خیابانی میگذشت، به هرجا نظر افکند، فستفود فروشی دید. دلش برنجید و زمزمه کرد:
«کو به کو منزل به منزل فستفود
هرکجا در جشن و محفل فستفود
در خیابان، چفت هم اغذیهای
این بغل یا آن مقابل فستفود.»
از دیدن آن همه مشتری در تعجب آمد و فریاد زد: «مگر با غذای خانگی در سلامت نزیستید که آمدهاید برای چیزبرگر و هاتداگ در صف بایستید.» الحق والانصاف که یک قلپ از اشکنهی مامانپز به صد قطعه پیتزای دکانپز همیارزد که آن قیمه با عشق پخته آمدهاست و این پیتزا به خاطر پول در نظرگاه شما جسته است. پس دست از آن بشویید و راه گذشتگان بپویید که قدما گفتهاند:
«قدر سلامت آن کس داند که به چاقی زودرس و بیماری قلب و عروق گرفتار آمده باشد و معده و مری با خوردن غذای چرب و شور و پرکالری به او پاتک زده باشد و با خرج طبیب و دوا دخلش آمده باشد.»
۱۶۹۷
کلیدواژه (keyword):
فست فود,کو به کو منزل به منزل فست فود,مصطفی مشایخی