در «رشد آموزش ریاضی»
فصلنامه رشد آموزش ریاضی سرمقاله این شماره خود را به
پیشفرضهای تغییرات برنامه درسی اختصاص داده است.
دکتر زهرا گویا سردبیر این نشریه در شروع سرمقاله خود آورده است: «مطالعه پیدایش و تکوین نظامهای آموزش عمومی و عالی در ایران و جهان نشان میدهد که تا چه اندازه سیر تحول، متأثر از عوامل مختلف در جوامع بومی و جهانی است. زمانی که به سفارش یونسکو،
ژاک دلور (1996) در تکمیل گزارش «آموختن برای زیستن» دهه 1970 میلادی گزارش خود را با عنوان «یادگیری گنج درون» منتشر کرد، تقریباً تمام جوامع دستخوش تغییراتِ شگرف ساختاری و زیربنایی شده بودند و زیرساختهای آنها از صنعتی به سمت فراصنعتی در تغییر بودند. تکنولوژی،
مناسبات این جوامع را تغییر داده بود و نظریههای یادگیری و برنامه درسی متناسب با تغییرات جدید، در حال تدوین و گسترش بود. درواقع، یکی از اصلیترین بحثها در رابطه با تغییرات ایجاد شده – که مُبدع آنها هیچیک از نظامهای آموزشی نبودند – چگونگی پرورش انسانی بود
که نه تنها در مقابل تغییرات تاب بیاورد، بلکه سکاندار آن باشد. این مهم، مسئولیت بزرگی بر دوش نظامهای آموزشی قرار میدهد که عمدتاً آنها فعلپذیر بودند تا فعال مایشاء. بدین سبب، «یادگیری گنج درون» خطاب به تمام ارکان آموزشهای رسمی در جهان، به طرح مباحث به
ظاهر ساده اما به شدت پیچیدهای بود که محور و مدار همه آنها، انسانِ در حال یادگیری است. مباحث دلور درباره «چگونگی یاد گرفتن» و «ارکان یادگیری مدرسهای» بود که تصورش برای عموم «سهل» است اما ذاتِ این مباحث پیچیدهاند، زیرا موضوع اصلی آنها، پرورش انسان صاحب
فکر و اندیشه، جامعهپذیر، رها شده از قیود تحمیل شده بر وی، مسئولیتپذیر و در یک کلام، «شهروند» جامعه خویش است تا از این طریق، آمادگی حضور معنادار و اثرگذار را در جامعه جهانی پیدا کند.»
نویسنده در ادامه آورده است:
«شواهد بسیاری وجود دارند تا سیاستگزاران آموزشی را قانع کند که آموزش، آرامش و استمرار و بُنمایهای میخواهد که بسیار عمیقتر و کارسازتر از تغییرات متعدد و گاهی کمپشتوانه و شتابزده است. بهطور مثال، طی سه سال گذشته، کتابهای درسی ریاضی با سرعت در حال تغییرند.
بدینسبب، متخصصان آموزشی توصیه میکنند زمانی که تغییر، تنها علاج رفع مشکلات آموزشی است، انجام شود. مثلاً، توجیه تغییر کتاب «ریاضی 1» افت تحصیلی بالای این درس بود. با این استدلال، کتاب تغییر کرد اما مطالعات پراکندهای که تا به حال انجام شده، نشان میدهد که
ظاهراً عوامل تأثیرگذار بر افت تحصیلی ریاضی سال اول متوسطه، فراتر از محتوای درسی آن بوده است به عنوان روشنتر شدن این بحث، به یک آمار رسمی اشاره میکنم و با دعوت از همه دستاندرکاران حوزه ریاضی مدرسهای برای توجه به این مهم، سخنم را به پایان میبرم:
نتایج امتحانات نهایی خرداد 1389 در سراسر کشور نشان میدهد که میانگین دروس سال سوم متوسطه نظری، نگرانکننده است. میانگین بعضی دروس پایینتر از 10 است و در مجموع، میانگینِ میانگینها حول و حوش 10 است. این در حالی است که میانگین کشوری درس «جبر و احتمال»، 04/13
اعلام شده و همزمان، شنیده میشود که، کتاب «جبر و احتمال» در حال تغییر و تبدیل شدن به دو درس «آمار و احتمال 1» و «آمار و احتمال 2» است.
طبیعی است که این آمار، ضرورت انجام مطالعات نظری و میدانی را ایجاب میکند که لازمه چنین تغییر احتمالی و حامی آن باشند تا جامعه آموزشی، با آرامش بیشتری پذیرای تغییرات باشد و حتی به روی آن آغوش بگشاید.»
متن کامل این سرمقاله در فصلنامه رشد آموزش ریاضی، شماره 108، تابستان 1391
چاپ شده است.