حمید قاسمزادگان جهرمی، در جدیدترین شماره نشریه «رشد آموزش هنر»، در مقالهای به موضوع آموزههای علوم تربیتی در سینمای کودک و نوجوان در ایران پرداخته است. اهمیت سینمای کودک و نوجوان در ایران، خواستههای کودکان و
نوجوانان از سینما و جایگاه علوم تربیتی در سینمای کودک و نوجوان از بخشهای این مقاله است.
نویسنده ابتدا به موضوع آشنایی با فلسفه آموزش و پرورش به عنوان مقدمه بحث درباره جایگاه علوم تربیتی در آموزش و پرورش پرداخته است: «بحث در مورد جایگاه علوم تربیتی در آموزش و پرورش در مرتبه اول، آشنایی با فلسفه آموزش و پرورش را میطلبد. نظام تعلیم و تربیت کشور
ما به گونهای آشکار به همراهی دو امر آموزش و پرورش باور دارد و نیروهای انسانی جداگانهای برای آن دو تدارک میبیند و واحدهای درسی متفاوت برای آنها به کار میبرد. برای نیروها هر یک احکام جداگانه اخلاق، ورزش، مسابقات ادبی و هنری و کلیه فعالیتهای فوق برنامه
است؛ حال آنکه طیف تربیت، علاوه بر موارد یاد شده شامل همه مواد درسی و همه داد و ستدهای بیرونی و درونی معلمان و مربیان با دانشآموزان است.
در کنار این موارد، نظام آموزش و پرورش دنیا همیشه در پی ابزاری برای آموزش علمی و تربیت صحیح بوده است و با استفاده از تکنولوژی آموزشی سعی در جذب و آموزش دانشآموزان داشته است. استفاده صحیح از آن، خود شاخهای دیگر را در بر میگیرد که هدف این نوشتار نیست؛ بلکه
نوعی فراگیرتر آن در عرصه هنر هفتم یعنی سینما است. این نوع تربیت در قالب فیلمهای کودک و نوجوان انجام میشود.»
نویسنده بهترین فیلمهای کودکان و نوجوانان را چنین توصیف میکند: «بهترین فیلمهای کودکان و نوجوانان سرشار و آکنده از تمایل آنان به هماهنگی با طبیعت و دنیای حیوانات، آزادی و رهایی تخیل انسانی، گرایش عاطفی و باطنی، نوع دوستی و ماجراجویی خلاف عرف و عادات زندگی
همگانی و روزمره است. این نگاه که در ظاهر ساده به نظر میرسند، در برابر دنیایی قرار میگیرند که مملو از آلودگیهای زیست محیطی، اخلاقی، امنیت روانی،... و فارغ از ملاحظات بشردوستانه است.»
وی در ادامه به برخی کاستیها در سینمای کودک و نوجوان ایران پرداخته است: «متأسفانه یکی از مواردی که بیشتر فیلمسازان ایرانی که در زمینه کودک و نوجوان به آن توجه نمیکنند و باعث شده است، برخی ویژگیهای نظام علوم تربیتی (تعلیم و تربیت) در آن فراموش شود، این است
که به راستی (درباره) و (برای) کودکان فیلم ساختن بسیار با هم فرق دارند. فیلمی که درباره کودکان ساخته میشود میتواند درباره شرایط اجتماعی ناهنجاریهای کودکان، سرخوردگیها و فشارهای ناشی از زندگی ماشینی باشد. چه بسا اگر کودک یا نوجوانی آن فیلم را ببیند، تاثیرات
بسیار نامطلوب و مخربی بر روح و روان او بگذارد، اما فیلم برای کودکان و نوجوانان مقوله دیگری است. باید ویژه کودکان و نوجوانان باشد یا در این محدوده سنی و مرزبندی بگنجد. مسلما کودکان از دیدن فیلمهایی که برای آنها ساختهاند، میتوانند لذت ببرند، لحظات را به
تفریح ذهنی بپردازند و لزوما پیام ناپیدای فیلم را هم به خوبی دریافت کنند.»
قاسمزادگان در انتهای مقاله چنین نتیجهگیری کرده است:
«متاسفانه بیبرنامگی و تعطیل شدن گروههای سینمایی نمایشدهنده این گونه آثار و همچنین رویکرد جشنوارهای و تجاری بعضی از فیلمسازان به این نوع سینما، باعث آشفتگی و عدم توجه به ابعاد تربیتی و آموزشی این رسانه قوی شده است.برای نزدیک کردن سینمای کودک و نوجوان کشورمان
به سینمای مطلوب، باید قالبشکنی کرد. قالبهای دست و پاگیر را باید کنار بگذاریم. بخش زیاد آنچه را که با عنوان «کودک و نوجوان» داریم تا حدودی به تاریخ و فراموشی باید بسپاریم. باید دید چرا از پس زرق و برقهای جشنوارهای، کمتر اثری به عنوان فیلم مطلوب سینمای
کودک و نوجوان به فرزندان کوچک این مرز و بوم عرضه میشود تا بعد با خیال راحت و موشکافانه ابعاد تربیتی و آموزشی آن را به بوته نقد کشید و به آیندهای پربار امیدوار شد.»
مقاله «آموزههای علوم تربیتی در سینمای کودک و نوجوان ایران»، را میتوانید در
فصلنامه رشد آموزش هنر، شماره 26، تابستان 1390 ببینید.