در ابتدای این مقاله میخوانیم: «پداگوژی بهعنوان علم و هنر آموزش، در تاریخ علوم تربیتی سابقهای دیرین داشته و دارد. در اوایل قرن بیستم، پداگوژی در اروپا با آماده کردن کودک توسط مادر و یا پرستار از نظر بهداشت، مرتب بودن لباس و آمادگی اخلاقی، و بردن وی به مکتب یا مدرسه و سپردن وی به دست معلم بهعنوان امانت همراه بوده است.
آموزگار نیز با علم و هنر آموزش، کودک را تربیت و برای زندگی اجتماعی مهیا می کرد. تا اواسط قرن بیستم آموزش بهمثابه فرایند یا ابزاری برای نیل به اهداف یادگیری انجام میشد و یادگیری تغییر و تحولی بود که در رشد همهجانبه جسمانی، روانی، عقلانی، اجتماعی و عاطفی دانشآموزان ایجاد میشد. در این دوران، آموزش برای دانایی و زندگی شهروندی با برخورداری نظریهها، اصول و روشهای آموزشی، علم شناختهشدهای بهشمار میآمد.
در نتیجه با فرایند آموزش مصداق علمی یافته بود؛ لذا معلم با کاربرد آن در تعلیموتربیت، خلاقیت خویش را در کلاس درس نشان میداد و هنر معلمی را با دانش علمی تلفیق میکرد. پداگوژی در نیمه دوم قرن بیستم بعد از تحولات زیادی که مدیریت آموزشی طی کرد، همراه با پیشرفت دانش و فناوری به رهبری آموزشی تبدیل شد؛ به گونهای که امروزه معلمان را در قرن داناییمحور، رهبران آموزشی مینامند.»
نویسنده مقاله در ادامه تأکید کرده است: «در حالی که رهبری آموزشی مکمل علم و هنر تعلیموتربیت محسوب میشود، میتوان تفاوتهای زیر را در هر دو مشاهده کرد:
1ـ در پداگوژی علم و هنر، آموزش با روش قیاسی یعنی از کل به جز دنبال میشود. در حالیکه در رهبری آموزشی در قرن اطلاعات بیشتر از روش استقرایی، یعنی سختافزار و نرمافزار به طریق مجازی استفاده میشود.
2ـ در حیطه پداگوژی برای اداره مدارس بیشتر از نظریههای مدیریت علمی و نهضت روابط انسانی استفاده میکردند؛ اما در رهبری آموزشی بیشتر از علوم میان رشتهای بهره میگیرند. تدریس میان رشتهای باید به گونهای باشد که فراگیرندگان را در تقویت یادگیری زبانهای خارجی، تفکر انتقادی، ریاضیات و رایانه یاری کند.
دانشآموزان همانطور که ادبیات و تاریخ سرزمین خود را فرا میگیرند، با فرهنگ کشورهای دیگر آشنا میشوند. همکاری گروههای آموزشی و تیمهای تخصصی مختلف در مدارس و دانشگاهها به طوری جدی دنبال میشود و...
3ـ در حیطه رهبری آموزشی تغییر و تحول در نظام آموزشی مورد توجه است. حال آنکه در پداگوژی مدیریت آموزشی بر اداره و حفظ وضعیت موجود تأکید دارد.
4ـ در رهبری آموزشی تعلیموتربیت علاوه بر علم و هنر آموزش فن نیز تلقی میشود که به «مدیریت دانش»، یعنی کسب، خلق و کاربرد دانش در جامعه میانجامد.
5ـ در رهبری آموزشی ترکیبی از رویکرد «مدیریت اجتماعی ـ فنی» اعمال میشود و به این معنی است که تغییر باید با استفاده از ابزار فناورانه مدرن انجام شود و از دل اجتماع برخیزد.
نویسنده: دکتر محمدرضا کرمیپور، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد