عکس رهبر جدید
۰
سبد خرید شما خالی است.

دختری با رؤیاهای رنگین کمانی

  فایلهای مرتبط
دختری با رؤیاهای رنگین کمانی

اگر درس نخوانی ...

زهرا نعمتی روز 10 اردیبهشت 1364 در «گلباف» واقع در استان کرمان به دنیا آمد. از همان سالهای نخست زندگی بچه شیطانی بود و به خاطر شیطنتهایش بود که پدر و مادرش او را در کلاس تکواندو ثبتنام کردند. هرچند خواهر زهرا هم قبل از او، راهی کلاسهای رزمی شده بود. زهرا خیلی زود عاشق تکواندو شد، آنقدر که وقتی پدر و مادرش میخواستند او را به درس خواندن وادار کنند، میگفتند: «اگر درس نخوانی، نمیگذاریم بروی به باشگاه!»

 

نبرد مرگ و زندگی

زهرا تا سالها این رشته را رها نکرد. حتی وقتی که برای قبولی در دانشگاه درس میخواند هم اوقاتی را به ورزش اختصاص داده بود. سرانجام هم در دانشگاه قبول شد؛ در شهری نزدیک کرمان. به این ترتیب او میتوانست هر چند روز یک بار، سری به خانواده خود بزند. در یکی از همین سفرها به سمت خانه بود که خودرویی که زهرا در آن نشسته بود، تصادف شدیدی کرد و آسیب شدیدی به ستون فقرات و نخاع او وارد شود.

وقتی پزشک میخواست زهرا را عمل کند، به خانوادهاش گفت: «هیچ چیز مشخص نیست. ممکن است او زنده نماند. احتمال مرگ و زندگیاش مساوی است.»

 

«تخت لعنتی! بیمارستان لعنتی! یعنی من هیچ وقت از روی این تخت بلند میشوم؟ چطور باید ورزش کنم؟ اصلاً دیگر میتوانم ورزش کنم؟»

زهرا هر بار که از خواب بیدار میشود، این فکرها به ذهنش هجوم میآورند. تا همین چند روز قبل، او رؤیاهای زیادی داشت. از کودکی ورزش میکرد و ورزش بخشی از زندگیاش شده بود.

روزها با رؤیای المپیک ورزش میکرد و شبها با رؤیای المپیک میخوابید. او مطمئن بود که روزی نماینده تکواندوی ایران در المپیک خواهد بود و امید داشت روزی برای ایران مدال کسب کند. اما همه چیز در یک لحظه از بین رفت!

راستی چرا باید این اتفاقات برای او میافتاد؟

 

دختری با رؤیاهای بر باد رفته

زهرا نعمتی ماهها روی تخت بود و به اجبار به شکلی منظم برنامههای مخصوص برای بهبود خود را انجام میداد. در این شرایط همه اعضای خانواده در کنارش بودند و کمکش میکردند. او مرگ را شکست داده بود، ولی دیگر هرگز نمیتوانست روی پاهای خود بایستد. تمام رؤیاهای او برای حضور در تکواندوی المپیک بر باد رفته بود!

 

آغاز فعالیتهای ورزشی

زهرا اعتقاد داشت که هر اتفاقی در زندگی، مصلحتی دارد و حتماً مصدومیت او هم مصلحتی داشته است. مدتی گذشت تا با شرایط جدید زندگیاش خو گرفت و به کمک مادر خود، در مرکزی مخصوص ورزش افراد معلول، فعالیت خود را آغاز کرد.

مدتی گذشت و چند کمان و تیر مخصوص رشته تیراندازی با کمان برای آن مرکز فرستاده شد. حالا فرصتی مناسب بود که او و دیگران، تواناییهای خود را نشان بدهند.

 

هرگز تسلیم نشو !

تمرین، تمرکز و قدرت اراده باعث شد که زهرا سریعتر از هر ورزشکار دیگری پیشرفت کند. مدتی بعد به تیم ملی تیر و کمان دعوت شد و با امتیازاتی که به دست آورد. او در پارالمپیک 2012 (المپیک مخصوص ناتوانان و معلولان که در لندن برگزار میشد) یک مدال طلا و یک برنز برای ایران کسب کرد.

 

افتخاری دیگر برای ایران

اما کار بزرگ زهرا در سال 2016 بود. او با امتیازاتی که کسب کرد، موفق شد هم در بازیهای المپیک ریو (در برزیل) شرکت کند و هم در مسابقههای پارالمپیک. در طول تاریخ المپیک، تنها 12 نفر از سراسر جهان این افتخار را داشتند که هم در المپیک و هم در پارالمپیک شرکت کنند و نعمتی نفر سیزدهم بود. او در پارالمپیک 2016 یک طلای دیگر هم برای ایران به ارمغان آورد و امسال در صورت برگزاری پارالمپیک توکیو (ژاپن) بار دیگر برای افتخار کشور خود تلاش میکند.

 

نعمتی هرگز تسلیم نشد. شما هم هر وقت خواستید در زندگی تسلیم شوید، داستان زندگی او را مرور کنید!

 

۷۵۶
کلیدواژه (keyword): رشد نوجوان، جهان ورزش،
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید