مشاور اگر بتواند روح
مشاورهای را در وجود خود تقویت کند، تأثیر عمیقی بر افراد، خانوادهها و
دانشآموزان خواهد داشت. مشاوران با توجه به جریانات تنشزا و استرسآفرین
امروز، با مهارتهای خاص به کمک فرد میشتابند تا هیجانات کنترلنشده او را
کنترل کنند و مسئله اصلیاش را بهطور غیرمستقیم به او بنمایانند.
امروزه با توجه به تحولات همهجانبه در ابعاد گوناگون زندگی، همنوایی
انسانها با خود و دیگران و عوامل گوناگون پیرامونی دشوار شده و در مواردی
حتی زمینههای بروز بحران را پدید آورده است. چنانچه این ناهمنواییها و
ناآشتیهای روحی، روانی و اجتماعی که در بخش قابلتوجهی از انسانهای امروز
مشاهده میکنیم، تعدیل نشود و پیوندهای اجتماعی تقویت نگردند، بیم آن
میرود که «جامعه ناهمنوا» شکل بگیرد.
آسیبهای اجتماعی و ناهمنواییهای گروهی که امروزه در متن زندگی انسانها
مشاهده میشود، ریشه در عدم مواجهه صحیح نهاد تعلیموتربیت و خانوادهها با
مسائل کودکی و نوجوانی دارد.
پرسش اساسی این است که در کنار توسعه شگفتانگیز علوم و فنون مشاورهای،
چطور میتوان پاسخگوی نیازهای مشاورهای افراد بود و به آنان یاری رساند؟
از جمله مسئولیتهای هر مشاور فهم درست مسئلههاست. چنانچه سایر کنشگران
عرصههای گوناگون و صاحبان حِرَف و مشاغل از مسئلههای حرفه خود آگاه
نباشند، مشکلزا نیست. ولی اگر مشاوران که قرار است به رفع و دفع مسائل و
مشکلات همنوعان خود بپردازند، از این مسائل بیخبر باشند، در کار خود موفق
نخواهند بود. اشراف به مسئلههای مهم زندگی و زمینههای مسئلهساز از
لوازم نقش مشاورهای است. اما مشاوران چگونه باید این اشراف را بهدست
آورند؟ از طریق نگاه درست به آئینه زندگی، چهره مسئلهها در متن زندگی
نمایان است و دیدن آنها به بصیرت مشاورهای محتاج است. بیتردید هر قدر
این شایستگی بیشتر باشد، توانایی کاهش دادن مسئلهها در مشاوره فزونی خواهد
یافت.
وجه دیگر پاسخ به نیازهای مشاورهای انسانهای امروز تعادل روحی و روانی
خود مشاور است. اگر قصد داریم که بدون حجاب و حصار حرف بزنیم و به تصحیح
عملکردها یاری رسانیم، باید بپرسیم: «مشاور بدون داشتن تعادل و سلامت روحی و
روانی کافی چطور میتواند در مناسبات دیگران آن را پدید آورد؟ انصافاً
باید به مشاوران آفرین گفت که در عرصه پرتلاطم زندگی فعال هستند و به
همنوعان خود کمک میکنند. البته باید هشدار هم داد که:
ذات نایافته از هستیبخش
کی تواند که شود هستیبخش
اینجاست که میتوان این ایده را طرح کرد که: مشاوران نیز گاهی به مشاوره
نیاز پیدا میکنند؛ همانگونه که پزشکان گاهی به طبابت از سوی پزشکان دیگر
محتاج میشوند.
سومین ضرورت و نیاز در عرصه مشاوره در دنیای امروز، «شایستگی امیدآفرینی در
مراجعان» است. امید داروی شفابخشی است که در هر داروخانهای نمیتوان
یافت. این دارو را در محضر مشاوران خبره و باصلاحیت باید یافت. شرایط زندگی
و احاطه مسائل متعدد بر فرد ممکن است او را به ورطه خطرناک «ناامیدی» سوق
دهد و گاهی حس قطع زندگی را در او پدید آورد. براین اساس مشاوران باید
امیدآفرینی کنند و با برجستهسازی نیمه پر لیوان، تواناییهای و قابلیتهای
فرد و همینطور فرصتهای زندگی را برای او نمایان سازند. حقیقتاً در زندگی
راههای نرفته فراوانی یافت میشوند. نشانی آنها را مشاوران آگاه از
مسائل میدانند. بیتردید هر مراجع به راهی و یا راههایی باید سوق داده
شود و امیدبخشی از طریق رهنمودهای مشاورهای درست تحقق مییابد.
امروزه با وجود ویروس کووید 19 در شرایط خاص به سر میبریم. بهطور طبیعی
محدودیتهایی که این ویروس منحوس و متلّون ایجاد کرده، زمینههای دلتنگی و
دلنگرانیهای زیادی را فراهم آورده است. بیتردید همه به یک روش با مسائل
مواجه نمیشوند. لیکن عدهای دچار یأس میشوند که باید زودتر به یاری آنان
شتافت. همانگونه که در مشکلات جسمانی به بیماریهای زمینهای اشاره
میکنند، در مشکلات روحی و روانی نیز باید به برخی بیماریها یا حداقل به
برخی کمبودها و نیازها عنایت کرد و خدمات مشاورهای را به آن جهت سوق داد.
لذا امیدآفرینی و ایجاد ارتباط صحیح بین فرد و واقعیتهای زندگی را باید
نقطه درخشش عملکرد مشاورهای تلقی کرد.