دکتر حیدر تورانی، سردبیر رشد آموزش مدیریت مدرسه یادداشتی در خصوص چندرسانهای شدن مجلات رشد برای سایت این مجلات ارسال کرده است که با هم میخوانیم.
در دنیایی در حال نو به نو شدن زندگی میکنیم. بخشی از دگرگونیهای جهان معاصر در حجم دادهها و اطلاعات بالا و از رده خارج شدن پی در پی آنهاست. اطلاعات، هر 100 ساعت حجم اطلاعات دو برابر میشود و در همان 100 ساعت بخشی از آنها مردود میشوند. انبوه دادهها و اطلاعات سازمانهایی را رونق میبخشد که توان استفاده از آن را داشته باشند. چرا که میزان استفاده درست از اطلاعات بسیار مهمتر از حجم آن است. به اصطلاح داشتن درست بخشی از چیزی بهتر از داشتن نادرست همه آن است!
در زمانی نهچندان دور که رسانهها قدرت چندانی نداشتند و بر سر هر کوچه و بازار بساط خویش را نگسترانده بودند و زمانی که تکرسانهها، آن هم بیشتر در قالب رسانه نوشتاری حکمفرما بود و مخاطبان و گیرندگان خدمات علمی و فرهنگی تنوع انتخاب نداشتند، مدیریت بر آنها کاری سهل و بدون دردسر و آرام بود. اما در دورانی که غولهای چندرسانهایها و شبکه گردانهای تحت وب در اشکال و تنوع گوناگون به نمایش درآمده و سیلابی از دادهها و اطلاعات را در قالب نوشته، صوت، تصویر، فیلم (در ظروف مختلفی به نامهای کیوآرکد، پادکست، توئیت، اینستاگرام، لوح فشرده، فلش و...) به کوه و دشت و دره زندگی انسانها سرازیر کردهاند، حق انتخاب بالا گرفت. چالشی که در پس این بالا گرفتنها رخ نمایاند «قدرت تشخیص و مهمتر از آن تضمین کیفیت لازم در کسب و استفاده از انواع رسانههای علمی و آموزشی» بوده و میباشد.
«یادم نمیرود همه راه نشان و دلگرمی زندگی من، معلم روستایم بود. دوست داشتم مثل او حرف بزنم. راه بروم، لباس بپوشم و پیوسته او را در زندگیام تکرار کنم. تکلیف من در چنین وضعیتی در عین روش بودن، آسان هم بود. در شهر ما هم وضعیت پیچیدهتر از روستاها نبود. حال آن دوران را که کمتر از چهار دهه از آن فاصله گرفتهایم با دنیای امروز بهویژه در دهه اخیر مقایسه کنید. فاصله از زمین تا آسمان است».
نظام تعلیموتربیت هم تکلیف زیادی نداشت. مردم و والدین نیز تکلیفشان روشن بود. به راحتی میتوانستند غذای روحی فرزندانشان را از سفره بازار برچینند. آنقدر هم پیچیدگی نداشت. آنچه امروز و در عصر دیجیتال و عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات با آن مواجهایم به مراتب پیچیدهتر است. هزار تو در درون و هزار و یک تو در بیرون دارد. به تعداد همه مواد و رسانههای آموزشی و تربیتی سالم و با کیفیت، مواد و رسانههای ناسالم، بیکیفیت و به اصطلاح بدل و فیک وجود دارد. این پیچیدگیهای رمزآلود و تردستانه به حدی است که زبردستان و خبرگان را هم به اشتباه میاندازد و سلامت در انتخاب آنها را به اما و اگرها و ابهام مواجه میسازد. البته این چالش بزرگ برای انتخاب کالا و محصول سالم و با کیفیت تنها در مواد و رسانههای آموزشی محدود نمیشود و همه تولیدات دیگر را به نوعی به چالش می کشد.
نکته دیگری که نباید از ذکر و یادآوری آن غفلت کرد مواد و خوراکیهای ذهنی و فکری متنوعی است که در قالبهای گوناگون نوشتاری، سمعی و بصری از طریق شبکههای مختلف اجتماعی و به اصطلاح دنیای مجازی با هجمه بالا و تبلیغات گمراهکننده عرضه میشوند. این چالش بزرگ جهانی همه اهالی مدیریت و گردانندگان صحنههای علمی، فرهنگی و اجتماعی جوامع را به مبارزه طلبیده است. چنانچه چارهای اندیشیده نشود هزینههای زیادی بابت اهمال و بیدقتی در صیانت از روح و جان فرزندانمان در پی خواهد داشت. گاه این هزینهها به حدی است که جبران آن امکانناپذیر خواهد بود.
از نگاهی دیگر و از منظر مدیریت راهبردی، هر روزه با ارزشهای زیادی تحت عناوین اختراع، ابتکار، ایده و... در جهان مواجه هستیم. تعداد ارزشهایی که قبال خلق ارزش ها کسب میشوند بسیار بسیار کمتر از آن چیزهایی است که خلق میشوند. به عبارتی دیگر بسیاری از این ارزشها به فروش نمیرسند و به اصطلاح روی میز سازمانها، شرکت، و داخل زندگی مردم و خانوادهها نشده و با ذوق، سلیقه، کاربرد و هزینهها مطابقت نداشته و از رده خارج میشوند. حال که ابزارهای سخت و قابل لمس و مشاهده با چشم سر، با این وسواس و با این تنوع و حق در انتخاب از سوی مردم به کنار ریخته شده و هزینههای گرانی را بر روی دست تولیدکنندگان آن میگذارند و همگان نیز این واقعه را بدیهی و طبیعی میانگارند اما در کسب و انتخاب میلیونها ایده، ابتکار و آموزههای علمی و فرهنگی استاندارد و غیراستاندارد آیا نباید بیش از این دقیق بوده و به خود اجازه دهیم که آنها را وجین کنیم؟
اینجاست که صیانت از اندیشهها، عقاید، باورها و نگرشها و رفتارهای فرزندان این مرز و بوم اهمیت و ضرورت خویش را بیشتر باز مییابد. آنان نه آنقدر توان و ظرفیت تمیز و فرقان دارند که در این بازار مملو از کالاهای بنجول و از رده خارج، به نیازهای روحی و جسمی خویش پاسخی درست دهند و نه آنقدر وقت دارند که همه آنها را بیازمایند و نه نیاز است که این همه هزینه کرده و در هزار توی هزار دام غوطهور شوند.
بنابراین در راستای این نگاه و رویکرد، چند سالی است وزارت آموزشوپرورش و در رأس آن سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی با تولیت دفتر انتشارات و فناوری آموزشی، برنامه و طرح «ساماندهی منابع آموزشی و تربیتی» را به اجرا درآورده است. این طرح و این برنامه کمک کرده و کمک میکند تا تولیدکنندگان مواد و رسانههای آموزشی (کمکآموزشی ـ کمکدرسی) نویسندگان و ناشران کتابهای کودک و نوجوانان در قالبهای مختلف قصه، داستان، رمان و... فرصت را غنیمت شمرده و همه اهتمام و ابتکارشان را در خلق آثار با کیفیت و تضمین شده که ارزش کسب در نزد مخاطبان داشته باشد را به کار بندند. اگرچه این انتظار در عمل با اهدافی که در طرح ساماندهی منابع آموزشی ـ تربیتی آمده است بهطور کامل و دقیق برآورده نشده است اما میتوان ادعا کرد مسیری که آموزشوپرورش در این مهم برگزیده است مسیری درست و جهتگیری سالمی در صیانت از اندیشهها و باورهای فرزندان و نونهالان میهن عزیز اسلامی است.
آنچه ضرورت دارد از میان مواد و رسانههای آموزشی از آن نام برده و اهمیت کسب آن را بر روی میز مدرسه، معلم و دانشآموز و خانوادهها برشمرده و تأکید نمایم نشریات رشد (دانشآموزی، بزرگسال و تخصصی) است. این نشریات که از سوی اندیشمندان آگاه و خبره در علوم تربیتی و روانشناسی و مدیریتی با پشتیبانی سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی تهیه شده و به تیراژ قابل توجهی منتشر مییابند؛ در ردیف بهترین و سالمترین رسانهها می باشند. جالب است اضافه کنم که این نشریات در سال جاری با ویژگیهای یک نشریه چندرسانهای در حال تولید و چاپ و عرضه اند که آنها را نزد مخاطبان دلپذیرتر و جذابتر و خواناتر میکند.
از همه شما که مطلب حقیر را تا به آخر خواندهاید ممنونم. امیدوارم مورد توجه شما خواننده عزیز قرار گرفته باشد. برایتان که با یادداشت من همراهی و همدلی کردهاید از خداوند متعال بهترینها را آرزومندم.
دکتر حیدر تورانی ـ سردبیر رشد مدیریت مدرسه