همهگیری جهانی (پاندومی)
«کرونا» و گونههای متفاوت مواجهه با آن در جامعه، ضرورت تأمل از منظر
علوم اجتماعی در این زمینه را یادآور میشود. در مورد نحوه مواجهه با
چنین مصائب و مسائلی دو نگرش متفاوت در جامعه قابل تمیز و تشخیص است:
- این پدیده چه تأثیری بر اخلاق اجتماعی دارد؟ آیا به تنزل و تزلزل اخلاق
اجتماعی میانجامد و موجب میشود مردم در چنین شرایط بحرانی کمتر دغدغه
رعایت اخلاقیات را داشته باشند و راحتتر از قواعد و هنجارهای اخلاقی تخطی
کنند؟ یا برعکس، قرارگرفتن در چنین وضعیتی موجب تقویت حس همدردی و همدلی و
کمک و همیاری میشود؟
- آیا چنین فجایعی خودخواهی و نفعطلبی را دامن میزند یا موجب احساس تعهد و
مسئولیت اجتماعی بیشتر و کمک و خیرخواهی، و ایثار و از خودگذشتگی میشود؟
- آیا چنین حوادثی قواعد و هنجارهای اخلاقی و اجتماعی را زیر سؤال میبرد و
موجب میشود شهروندان نسبت به اعتبار، مشروعیت و مطلوبیت چنین قواعدی دچار
شک و تردید شوند؟ یا برعکس، تعهد و تقید به قواعد اخلاقی را تحکیم و
تقویت میکند؟
- آیا چنین سوانحی فردگرایی و تکروی را افزایش میدهد و موجب میشود هرکس
فقط به فکر خود و خانوادهاش باشد و تنها گلیم خود را از آب بیرون بکشد،
یا وحدت، همبستگی و مشارکت اجتماعی را تقویت میکند و حتی به گذشتن از نفع
فردی برای دستیابی به خیر اجتماعی میانجامد؟
- آیا چنین وقایعی احساس بیاعتمادی اجتماعی را دامن میزند و بدبینی و
سوءظن را در روابط بینفردی، گروهی و اجتماعی افزایش میدهد، یا به تحکیم
روابط، تقویت حسن ظن، و تقویت اعتماد بینفردی و نهادی کمک میکند؟
- آیا کرونا نظم و انتظام اجتماعی را به هم میزند و موج قانونگریزی و
قانونشکنی بیشتر میشود؟ یا برعکس، به تحکیم و تقویت نظم و انضباط
میانجامد؟
- آیا چنین پدیدهای آسیبهای اجتماعی، چون سرقت، احتکار، فساد، اختلاس،
قتل، خودکشی، طلاق، اعتیاد، افسردگی، یأس و ناامیدی را افزایش میدهد؟ یا
برعکس، ناهنجاریها، بزهکاریها، و آسیبهای اجتماعی را کاهش میدهد؟
- و بالاخره، آیا چنین سوانح و فجایعی تعارضات، تضادها و کشمکشهای اجتماعی
و سیاسی را افزایش میدهد و زمینه را برای اصلاحات و تغییر و تحولات
اجتماعی و سیاسی در جهت نظمی برابر، عادلانه و فراگیر فراهم میکند؟ یا به
تحکیم و تقویت مناسبات نابرابر و تبعیضآمیز، و انسداد و استبداد کمک
میکند؟
در پاسخ به چنین پرسشهایی میتوان گفت: همهگیری جهانی کرونا با چهره
«ژانوسی» خود نوعی دوگانگی اخلاقی را در جامعه دامن زده است. از یک سو،
گروههای سودجو و فرصتطلب از چنین وضعیتی برای احتکار وگرانفروشی دارو و
اقلام و کالاهای بهداشتی سود جستهاند، و در مقابل، گروههای داوطلب و
انجمنهای مردمنهاد و خیریه به کمک مردم گرفتار بیماری شتافته و به توزیع
اقلام بهداشتی و مواد غذایی بین مردم گرفتار اقدام کردهاند. گروههایی به
لاک خودخواهی فرورفته و سعی کردهاند گلیم خود را از آب بیرون بکشند، و
گروههای دیگری این وضعیت را فرصتی مناسب برای تحکیم اخلاق اجتماعی، تعاون،
همیاری و همدلی دانستهاند و منافع و خیر اجتماعی را بر نفع فردی ترجیح
دادهاند.
گروهی تعطیلی کار و قرنطینه خانگی را فرصتی برای بازگشت به خانه و تقویت
روابط و مناسبات خانوادگی قرار دادهاند، اما در گروههای دیگری، بیکاری،
فقر و بیبرنامگی از یکسو، و فقدان منابع درآمدی برای گذران زندگی در چنین
وضعیتی از سوی دیگر، موجبات گسترش تنشها و تعارضات خانوادگی بین مردان و
زنان، و والدین و فرزندان را فراهم کرده است؛ تا جایی که حتی بنا بر برخی
برآوردها، آمار طلاق و آسیبهای اجتماعی در این ایام در برخی کشورها بالا
رفته است.
چهره دوگانه کرونا اخلاق سیاسی را نیز تحت تأثیر قرار داده است: از سویی
موج کمک و همیاری بین دولتها را برای عبور از این بحران برانگیخته است، و
از سوی دیگر، برخی کشورها این وضعیت را فرصتی برای تحت فشار قراردادن
دولتهای رقیب دانستهاند و از اخلاق بشردوستانه و انسانی عدول کردهاند.
در داخل کشورها نیز کرونا مشت سیاستمداران را باز کرده و قدرت و ضعف آنها
را در مدیریت جامعه و دانش و اراده آنها را برای تصمیمگیری به موقع برملا
کرده است. بسیاری از دولتها و دولتمردان در دوراهی «نجات اقتصاد» یا
«حفظ جان شهروندان» دچار تردید و تزلزل شدند. کرونا ناکارکردی و ضعف
دستگاههای اجرایی پرطمطراق و مراکز پرخرج و دارای بودجههای بالا، اما
ناکارآمد و غیرمفید را، در برخی از کشورها برای شهروندان عیان ساخت؛ همچنان
که ارزش و اهمیت وجود برخی بخشها و ادارات را برای حفظ سلامت و جان مردم
بیش از پیش مشخص کرد.
اما مهمتر از همه اینها، کرونا نشان داد مردم همه کشورها در یک جهان به
هم پیوسته زندگی میکنند. اتفاقات و رویدادهای مثبت و خوشایند یا منفی و
رنجآور دیگر چون گذشته صورت محلی، منطقهای و محدود ندارند و آثار و
پیامدهای آنها همه کشورها را در بر خواهد گرفت. به همین دلیل نمیتوان به
دور خود حصار کشید و از مناسبات جهانی کناره گرفت، یا خود را چون برخی
قدرتهای غربی، تافته جدا بافته دانست و از توفان حوادث برکنار ماند.
همچنان که مزایای جهان ارتباطات و اطلاعات، پیشرفتهای علمی و فناورانه،
ابتکارات و اختراعات، یا کشف راههای غلبه بر بیماریها، و حتی بالا و
پایین شدن قیمت نفت و طلا یا ارزهای بینالمللی، بر کوچکترین کشورها در
دورافتادهترین مناطق صحرای آفریقا تأثیر میگذارند.
تخریب محیط زیست، نازکشدن لایه ازون، جنگ و خشونت، و بیماریها نیز شکل
همهگیر و جهانی پیدا کردهاند و دیگر نمیتوان عواقب و آثارشان را به یک
کشور یا منطقه محدود کرد. چنان که جنگ خلیج فارس کل منطقه را به نوعی
درگیر کرد یا دامنه جنگ گروههای تکفیری و داعش در عراق و سوریه، با سیل
مهاجران، به کل اروپا و آمریکا نیز کشیده شد. جنون گاوی و آنفلوانزای
پرندگان هم بسیاری از کشورها را درگیر کرد. به طور کلی، جهان معاصری که ما
در آن زندگی میکنیم، بسیار کوچک و به هم پیوسته شده است. نظم و پیشرفت،
بینظمی و آشفتگی، اعتماد و ایمنی، و مخاطره از ویژگیهای دوقطبی این
جهان به هم پیوسته است.