بچههای عزیز، دور تصویرهای مربوط به این نمایش را بِبُرید، آنها را سر یک چوبدستی یا مداد بچسبانید و نمایش را، با اجازهی معلّمتان، در کلاس اجرا کنید.
نقشها:
خرس کوچولو، جوجهگنجشک، بچّهفیل، مامانخرسی، بابا خرسی، آبجیخرسی
وسایل:
صورتکهای نقشها، تصویر کندوی عسل، درخت، چوبدستی
{صحنهی1: داخل خانه، کنار تخت آبجیخرسی}
[آبجیخرسی مریض است. خرسکوچولو و مامانخرسی و باباخرسی کنار تخت او ایستادهاند.]
خرسکوچولو (با ناراحتی): «ایوای! آبجیخرسی، چی شده؟ باباخرسی! مامانخرسی! چرا آبجیخرسی اینجوری شده؟»
باباخرسی (با لبخند): «نگران نباش! میکروبا آبجیخرسی رو مریض کردن. اگه از آبجیخرسی خوب مراقبت کنیم، حالش خیلی زود خوب میشه.»
مامانخرسی به خرسکوچولو (با لبخند): «آفرین پسرم که اینقدر نگران خواهرتی.»
[خرسکوچولو یک چوبدستی برمیدارد و از خانه (صحنه) خارج میشود.]
{صحنهی2: بیرون خانه، جنگل}
[به سمت جوجهگنجشک میرود.]
خرسکوچولو (با عصبانیت): «آهای جوجهگنجشک! میکروبا رو ندیدی؟ میخوام باهاشون بجنگم. اونا آبجیخرسی رو مریض کردن.»
جوجهگنجشک (با تعجّب): «چی؟! میخوای با میکروبا بجنگی؟! اینطوری؟! با چوبدستی؟!»
[خرسکوچولو به سمت بچّهفیل میرود.]
خرسکوچولو (با عصبانیت): «آهای بچّهفیل! میکروبا رو ندیدی؟ میخوام باهاشون بجنگم. اونا آبجیخرسی رو مریض کردن.»
بچّهفیل (با تعجّب): «خرسکوچولو! میکروبا خیلی ریزن. اصلاً دیده نمیشن. اگه میخوای با اونا بجنگی اوّل باید دستات رو بشوری، بعد... .»
[خرسکوچولو وسط حرف فیل کوچولو میپرد.]
خرسکوچولو (با عصبانیت): «چی میگی بچّهفیل؟ من میخوام با میکروبا بجنگم، بعد تو میگی برم دستام رو بشورم؟!»
[به سمت درخت میرود. روی شاخه، یک کندوی عسل هست.]
«چقدر گرسنهام! یهکم عسل بخورم، قوی بشم، بعد برم با میکروبا بجنگم.»
[عسل میخورد.]
(با ناله): «آی دلم! وای دلم! مامانخرسی! کمک! به دادم برس! دارم میمیرم.»
{صحنهی3: داخل خانه}
[خرسکوچولو بغل مامانخرسی است و گریه میکند.]
مامانخرسی (با نگرانی): «خرسکوچولو! چرا گریه میکنی؟»
خرسکوچولو: «رفتم با میکروبا بجنگم، پیداشون نکردم. خیلی گرسنهام بود. یهکم عسل خوردم. بعد دلدرد گرفتم.»
مامانخرسی (با تعجّب): «با این دستای کثیف عسل خوردی؟ حتماً میکروبا تو رو هم مریض کردن.»
[خرسکوچولو روی تختش کنار تخت آبجیخرسی میخوابد.]
باباخرسی (با لبخند): «خرسکوچولو! تو خیلی مهربونی. به خاطر خواهرت میخواستی با میکروبا بجنگی. امّا برای جنگیدن با میکروبا لازم نیست از خونه بیرون بری. هرجا کثیف باشه پر از میکروبه. مثل دستای کثیف تو. اگه بخوای با اونا بجنگی باید همیشه قبل از خوردن هر چیزی دستات رو خوب بشوری.»
آبجیخرسی (با لبخند): «خرسکوچولو! ممنون که اینقدر به فکر منی. حالا تو هم مثل من استراحت کن تا خوب بشیم و بتونیم دوباره با هم بازی کنیم.»