چشمانداز آینده آموزشوپرورش تابعی از متغیرها و عوامل محیط ملی و بینالمللی است. این یادداشت به تشریح چهار کلانروند محیط جهانی و نیز کشورهایی با اقتصاد سرمایهداری بینالمللی و شش کلانروند محیط ملی میپردازد که نظام آموزشوپرورش از آنها متأثر است و چشمانداز آینده آن را ترسیم میکند.
۱. تحولات محیط بینالمللی
از نیمه دوم قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم فرایندهایی در جهان بهویژه کشورهای توسعهیافته شکل گرفتهاند که دنیا را به کلی دگرگون ساختهاند و تصویری را که ما قبلاً از دنیای پیرامون خود داشتیم، تغییر دادهاند. از بین عوامل متفاوتی که در این تغییر نقش داشتهاند، چهار فرایند جهانیشدن، تجاریشدن، فردیشدن و رسانهایشدن جزو مهمترین عوامل شکلدهنده تغییر و تحولات در سطح بینالمللی و دنیای آینده هستند.
- جهانیشدن: فرایند جهانیشدن فرد را از حصار و محدوده خاص قومی، ملی و منطقهای خارج میکند و در جهان وسیعتری قرار میدهد؛ بهگونهای که همه فعالیتها و امور میتوانند در سطح وسیعی تأثیرگذار باشند و متقابلاً اتفاقاتی که در جهان میافتند، میتوانند روی فرد تأثیر داشته باشند. تجلی جهانیشدن را بیشتر در حوزه اقتصاد میتوان مشاهده کرد که تولید و مصرف بسیاری از کالاها و خدمات شکل جهانی به خود گرفته است. نوسانات بازار جهانی و بسیاری از کالاها را ما در زندگی روزمره خود احساس میکنیم. نرخ دارو و دلار، و قیمت نفت از آن جمله است. گذشته از اقتصاد، فرهنگ و گرایشها و سبکهای زندگی نیز به دلیل مراودات و ارتباطات به هم نزدیک شدهاند. در مجموع جهانیشدن فرایندی ساختاری است که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم دنیای پیرامون ما را شکل میدهد. ما ناچار هستیم به آن پیوند بخوریم، به آن توجه داشته باشیم و خودمان را در فضایی جهانی ببینیم (بیات، 1397).
- تجاریشدن: در دنیای جدید همه چیز به کالا تبدیل و قابل خرید و فروش شده است. یکی از چیزهایی که به کالا تبدیل میشود، خبر و اطلاعات است. در دنیای جدید، اطلاعات به سرمایه اصلی و یک کالای قابل خرید و فروش تبدیل شده است. دیر و زودشدن خبر، یا کم و زیادشدن آن میتواند صحنههای رقابتهای تجاری را شکل دهد. اطلاعات مبنای خیلی از مناسبات پولی ـ کالایی است. اطلاعات به روند تجاریشدن دنیای آینده شتاب بیشتری داده است، بهطوری که برای هر چیزی بازاری شکل گرفته است (شمس و احمدگلی، 1384).
- فردیشدن: امروزه همه چیز دارد شکل خصوصی و فردی به خود میگیرد. در گذشته افراد در فضاهای جمعی زندگی میکردند. ارزشها، عقاید، نوع نگاه، طرز لباس پوشیدن و... آنها بیشتر از فضای جمعی و گروههای اجتماعی، در سطح خانوادگی، قومی، ملی یا منطقهای که در آن قرار گرفته بودند، تأثیر میپذیرفتند. اما امروزه هر فرد خصوصیات، عقیدهها، نیازها و سبک زندگی خاص خود را داراست. حتی رسانه هم فردی شده است و به سمت رسانههای فردی پیش میرویم. یعنی هر فرد رسانه، وبگاه و وبنوشت یا کانال خودش را دارد (ردینگ، 2016).
- رسانهایشدن: رسانهایشدن فرایندی است که در پرتوی توسعه فناوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی شکل گرفته است. در این فرایند، رسانه از زندگی فرد جدا نیست و نمیتوان آن را کنار گذاشت. رسانه به زبانی تبدیل شده است که افراد از طریق آن با هم ارتباط میگیرند و گفتوگو میکنند. رسانه به فرهنگ و محیطی تبدیل شده است که افراد در آن زندگی میکنند. از این دیدگاه با عنوان سنت مطالعاتی «تأثیر رسانههای قدرتمند» نام میبرند. بعد از آن جریانی شکل گرفت با این مضمون که این رسانهها نیستند که ما را شکل میدهند و برای ما تصمیم میگیرند، ما مخاطبانی هستیم که تصمیم میگیریم از کدام رسانه چگونه و چقدر استفاده کنیم. بستر همه فعالیتها، از کار و تجارت، آموزش و پژوهش، تا دوستی و ازدواج و تشکیل خانواده رسانه است (فاضلی، 1392).
2. تحولات محیط ملی
فضای محیط داخلی کشور ایران نیز طی دهههای اخیر تغییر و تحولات عدیدهای را پشت سر گذاشته یا در حال تجربهکردن است. از میان این تغییر و تحولات، مهمترین مواردی که بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر آموزشوپرورش و به تبع آن معلمان تأثیر میگذارند، از این قرارند:
تحولات جمعیتی
جمعیت از ارکان قدرت اجتماعی هر جامعه به حساب میآید. داشتن نیروی انسانی کارآمد، پویایی، شادابی و تحرک اجتماعی بیشتر، و تولید اقتصادی و نتیجتاً رفاه بیشتر اجتماعی، تنها بخش کوچک اما مهمی از مزایای جمعیت جوان است. با وجود این، تحولات فرهنگی توسعه شهرنشینی، بالارفتن سواد، اشتغال زنان، تغییر سبک زندگی و کاهش تمایل زوجهای جوان به داشتن فرزند، مشکلات اقتصادی و نیز سیاستهای جمعیتی، اقتصادی و سیاسی طی دو دهه گذشته، موجب شدهاند کشور در معرض خطر پیری جمعیت قرار گیرد. وضعیت بهگونهای است که کارشناسان حوزه جمعیت معتقدند با روند کنونی، ایران طی 30 سال آینده با یک ابربحران جمعیتی مواجه خواهد شد.
بنا بر آمارهای رسمی، هم اکنون 11 درصد جمعیت کشور بالای 60 سال و بالاتر از آن هستند و در سال 1430 که آینده نزدیک بهشمار میرود، این رقم به بیش از 30 درصد سالخوردگی افزایش پیدا خواهد کرد و کشور ما در بازه 30 ساله به یک کشور کاملاً سالمند تبدیل خواهد شد. این درحالی است که بسیاری از کشورها روند سالخوردگی را طی 110 یا 120 سال طی میکنند. همچنین نرخ رشد جمعیت به حدود ۷/0 درصد رسیده که کمترین نرخ رشد جمعیت در طول تاریخ ایران است. با روند کنونی، حوالی سال 1415 نرخ رشد جمعیت کشور به صفر درصد خواهد رسید و پس از سال 1420 با نرخ رشد منفی روبهرو خواهیم شد که قطعاً تبعات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و آموزشی بهدنبال خواهد داشت (مشفق، محمودی و حقشناس، 1390).
توسعه سواد و مهارتهای ارتباطی
«یونسکو» نیز سواد را چنین تعریف میکند: «سواد توانایی شناخت، درک، تفسیر، ساخت، برقراری ارتباط و محاسبه در زمینههای گوناگون است. به عبارت دیگر، باسوادی زنجیرهای آموزشی است که توانایی رسیدن به هدفها، توسعه دانش و شرکت کامل در جامعهای بزرگتر را برای یک فرد فراهم میکند.»
بر مبنای چنین تعریفی، مفاهیمی مانند سواد رسانهای، سواد رایانهای، سواد دیجیتال، سواد اطلاعاتی، سواد اجتماعی و سواد و مهارتهای ارتباطی نیز جزو سواد فرد محسوب میشوند. در این بین سواد ارتباطی و اطلاعاتی به مجموعه مهارتهایی گفته میشود که فرد بهمنظور ادامه حیات در جامعه اطلاعاتی به آنها نیازمند است. این سواد شامل چنین مواردی است: قدرت دسترسی مؤثر به اطلاعات با ارزش؛ آگاهی از چگونگی سازماندهی دانش و اطلاعات؛ آگاهی از روشهای متفاوت جستوجو؛ توان تشخیص مشکل و شناخت مؤثرترین اطلاعات برای رفع آن (میزبانی، 1399).
با عنایت به این تعریف، گزارش جهانی منتشرشده در سال 2022، تعداد کاربران فعال شبکههای اجتماعی در ایران را بیش از 54 درصد و ضریب نفوذ این شبکهها را در ایران 57 درصد جمعیت کشور اعلام کرده است. همچنین براساس همین گزارش، رتبه صفحههای فارسی روی وب جهانگستر پنجم است، در حالی که تعداد کاربران فارسیزبان، کسری از یک درصد کل کاربران وب در جهان است (مدهو و تایاگی، 2022). متأسفانه روند مذکور در سال بعد سیر نزولی را پیموده است، بهطوریکه جدیدترین گزارش نظرسنجیهای گسترده و قابل اعتماد فناوری وب (2023)، در مورد سهم زبانهای دنیا در فضای وب نشان میدهد که سهم زبان فارسی در یک سال اخیر با حدود 39 درصد کاهش، از 6/2 درصد کل محتوای وب به 6/1 درصد رسیده است (ون و همکاران، 2023).
توسعه شهرنشینی
آمارها نشان میدهند که در سال 1335 نزدیک به 70 درصد از جمعیت ایران روستانشین و تنها 30 درصد از جمعیت ایران شهرنشین بودند که این میزان در سال 1395 به 74 درصد رسید. پیشبینی میشود که در سال 1430 میزان شهرنشینی کشور به ۳/85 درصد برسد. بنابراین برای کشوری که نزدیک به 86 درصد از جمعیتش در شهرها زندگی کنند، وضعیت نیازها و مسائل و مشکلات آن به کلی تغییر خواهد کرد. مثلاً با توجه به عمق بحران آب در ایران، کشاورزی در آینده یا باید به شدت صنعتی و بهینه شود و یا اینکه ایران اساساً به یک کشور واردکننده محصولات کشاورزی و غذایی بدل خواهد شد (جواهری و ابراهیمی، 1401).
علاوه بر این، شهرها محل نوآوری هستند و هر چه شهرها بزرگتر و پرجمعیتتر باشند، میزان نوآوری و تولید اقتصادی آنها هم بیشتر خواهد بود. بر همین اساس، در گزارش «مؤسسه مشاوره اقتصادی مکنزی» در سال 2016، با نگاهی بسیار خوشبینانه به آینده اقتصاد ایران، آمده بود که ایران میتواند (تحت شرایطی) تا سال 2035 به تولید ناخالص داخلی یک تریلیون دلاری برسد و ۹ میلیون شغل جدید در اقتصاد خود ایجاد کند. یکی از شش مزیتی که در این گزارش به آنها اشاره شده بود و به عقیده تیم نویسندگان گزارش میتوانست اقتصاد ایران را به توسعه برساند، «نرخ شهرنشینی» در ایران است. بنابراین توسعه شهرنشینی (به شکل پایدار) میتواند یکی از راهبردهای ایران برای توسعه در دهههای آینده باشد. در واقع ایران میتواند (به صورت بالقوه) با استفاده از مزیت جمعیت شهرنشین و نسبت بالای جمعیتی که در «طبقه متوسط شهری» دستهبندی میشوند، به سرعت رشد کند.
اما فارغ از این دیدگاه خوشبینانه، افزایش جمعیت شهری در ایران، خالیشدن روستاها از جمعیت، و افزایش حاشیهنشینی شهری از 5 درصد به 25 تا 30 درصد، روندی حتمی در آینده ایران است. ساختار حکمرانی در ایران برای این موضوع آماده نیست. به همین دلیل چنین روندی میتواند به نگرانیها و آسیبهای متفاوتی دامن بزند. از آن جمله است لشکر فقرای شهری و انواع آسیبها و بزهکاریها، از بیخانمانی تا افزایش شمار کودکان کار و خیابان، سرقت و... (دانشمند، پهلوانی و اسفندیاری، 1401).
تحریم اقتصادی
این نوع تحریم غالباً بهعنوان جایگزین جنگ و اعمال قوه قهریه تلقی میشود. مقصود از مناسبات اقتصادی نیز همه انواع روابط اقتصادی اعم از تجاری و مالی است. تحریم اقتصادی را عموماً بر دو نوع میدانند یا آن را در دو زمینه اعمال میکنند: اول، تحریم تجاری که در آن صادرات و واردات به کشور هدف، محدود یا قطع میشود. دوم، اعمال محدودیتها و قطع مناسبات مالی. در تحریم مالی، کشور اعمالکننده تحریم از انجام معاملات مالی، نقل و انتقال پول، و سرمایهگذاری خودداری میکند. همچنین با استفاده از نفوذ خود در مؤسسههای مالی بینالمللی، هرگونه رابطه مالی یا مساعدتهای فنی را بر هم میزند یا حتی مبادرت به مسدودکردن داراییهای کشور هدف میکند (عزتی و سلمانی، 1394).
هزینههای تحریم اقتصادی، بسته به نوع تحریم، متفاوت است. چنانچه تحریم به صورت یکجانبه از سوی یک کشور انجام شود، اثربخشی آن کمتر است. به همین نسبت چنانچه از سوی چند کشور یا از سوی «شورای امنیت سازمان ملل» اعمال شود، اثربخشتر است. در تحریمهای یکجانبه هزینه واردات و صادرات افزایش مییابد. کالاهای صادراتی قدرت رقابت خود را از دست میدهند و واردات نیز گرانتر میشوند. در نتیجه با مقدار معینی سرمایه، کالای کمتری وارد کشور میشود. در صورتی که تحریم ادامه یابد، بر تخصیص منابع تأثیر منفی میگذارد و در نتیجه ساختار اقتصاد آسیب خواهد دید.
هزینههای تحریم تنها به حوزه اقتصادی محدود نیست، فضای اجتماعی و فرهنگی کشور نیز بهشدت از تحریمها تأثیر میپذیرد. دسترسی به دادههای علمی و فناوریهای نوین و نیز مراودات و مناسبات علمی و آموزشی بهشدت محدود و کنترل میشوند. حتی فضای بهداشت و سلامت با محدودیت واردات و افزایش هزینهها ضعیف و ناکارآمد میشود (سادات اخوی و حسینی، 1396).
فقر و نابرابری
براساس گزارش «دفتر مطالعات اقتصادی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی» خط فقر متوسط کشوری در سال 1400 برای یک خانوار چهارنفره حدود چهار میلیون و 500 هزار تومان بود که در شهریور 1401 به هفت میلیون و 500 هزار تومان رسید. با توجه به اینکه دستمزدها همراستا با رشد فقر، افزایش پیدا نکردهاند، حداقل دستمزد تصویبشده برای یک خانوار چهار نفره در سال 1401، معادل شش میلیون و هفتصدو بیست و پنج هزار تومان و زیر خط فقر بوده است. متناسبنبودن درآمد و هزینهها سبب شد، در آغاز قرن جدید بیش از 30 درصد از جمعیت کشور به زیر خط فقر سقوط کند. یعنی حدود 25 میلیون و 500 هزار نفر از مردم کشور در جمعیت فقرا جای گرفتند. همچنین شکاف فقر که فاصله فقرا تا خط فقر را اندازهگیری میکند، در سالهای ۱۳۹۹ و 1400 به بالاترین مقدار خود، یعنی حدود ۲۷ درصد رسید (کاویانی، بیرجندی و پهلوان، 1402).
بررسی مصرفهای خانوار در سالهای گذشته نیز کاهش رفاه خانوار را تأیید میکند. همچنین سهم مسکن از کل هزینههای خانوار، بهعنوان دیگر کالای ضروری نیز از ۲۳ درصد در سال 1390 به ۲۷ درصد در سال 1400 افزایش یافت.از سهم آموزش در کل هزینههای خانوار در دهه 1390 بیش از 50 درصد کاسته شد که میتواند خطر افزایش فقر بیننسلی را داشته باشد (صادقی و محمدیان، 1402).
میل به مهاجرت
مهاجرت جمعیت ابعاد متفاوتی دارد و ممکن است در داخل یک کشور یا بین کشورهای گوناگون باشد. چنانچه جابهجایی جمعیت داخل مرزهای سیاسی یک کشور انجام شود آن را «مهاجرت داخلی» مینامند و اگر مبدأ و مقصد مهاجرت، دو کشور متفاوت باشد، «مهاجرت بینالمللی» خوانده میشود. مهاجرت با تأثیر بر توزیع سنی و جنسی جمعیت، ساختار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه را دگرگون میکند؛ بهطوری که مهاجرت از یک جامعه موجب کاهش رشد مطلق آن، و ورود مهاجران به جامعه دیگر، موجب افزایش رشد جامعه مهاجرپذیر میشود. یکی از مهمترین ابعاد مهاجرت، «مهاجرت نخبگان» است. شواهد و مستندات روشنگر آن است که مهاجرت نخبگان به خارج از کشور افزایش یافته و این پدیده به دوره دانشآموزی نیز سرایت کرده است؛ بهگونهای که دانشآموزان تیزهوش و استعدادهای برتر برای ادامه تحصیل جلای وطن میکنند (مشفق، 1402).
اشاعه پدیده مهاجرت به دوره دانشآموزی، سبب گسترش دایره خروج استعدادهای برتر ایرانی به خارج از کشور شده است. چنانچه این روند ادامه یابد، جدا از هدررفت هزینههایی که طی سالهای تحصیل برای آموزش و تربیت این افراد صرف شده است، میتواند ظرف چند سال آینده کشور را با بحران کمبود نیروی انسانی متخصص و ماهر بهعنوان یکی از اساسیترین شاخصهای توسعهیافتگی مواجه کند. براساس آخرین آمارهای رصدخانه مهاجرت ایران، ۳۷ درصد از دارندگان مدال در المپیادهای دانشآموزی، 25 درصد از مشمولان بنیاد نخبگان، و 15 درصد از رتبههای زیر هزار آزمون سراسری، مقیم کشورهای دیگر هستند. از دیدگاه جامعهشناسان، تحریمها و مشکلات اقتصادی و اجتماعی، فقدان تحرک و ارتقای اجتماعی، محدودیتها و ...، از جمله مهمترین دلایل میل به مهاجرت در میان این قشرهای اجتماعی است ( خسروی، منصوری و امیر سلطانعلی، 1398).
منابع
۱. بیات، فریبرز (1397).«هفت گام دیجیتالشدن نشریات». سالنامه رشد. شماره 12.
۲. جواهری، بختیار و ابراهیمی، صلاح (1401). «بررسی عوامل مؤثر بر نرخ شهرنشینی در استانهای ایران». مجله مطالعات شهری. شماره 42.
۳. خسروی، احمدعلی؛ خسروی، سعید؛ منصوری بیدکانی، مهدی؛ امیر سلطانعلی (1398). «مهاجرت نخبگان و رابطه آن با توسعه: فرصتها و چالشها برای سیاستگذاران». نشریه راهبردهای آموزش در علوم پزشکی. دوره دوازدهم. شماره 6.
4. دانشمند نارویی، مرضیه؛ پهلوانی، مصیب؛ اسفندیاری، مرضیه (1401). «بررسی اثرات نرخ شهرنشینی بر شاخص توسعه انسانی در کشورهای درحال توسعه». فصلنامه بررسی مسائل اقتصاد ایران. شماره ۹.
5. سادات اخوی، سیدمحمد و حسینی، سیدشمسالدین (1396). «ارزیابی تأثیر تحریمهای اقتصادی بر تورم اقتصاد ایران». نشریه اقتصاد کاربردی ایران. دوره هفدهم. شماره ۲۱. شمس،
6. شمس، ناصر و احمدگلی، کامران (1384). «تجاریشدن آموزش». نشریه اطلاعات سیاسی اقتصادی. شماره 213 و 214. خرداد و تیر.
۷. صادقی، افسانه و محمدیان، حدیث (1402). «تأثیر فقر بر تحصیلات دانشآموزان». ششمین کنفرانس بینالمللی مطالعات میانرشتهای روانشناسی، مشاوره، آموزش و علوم.
۸. عزتی، مرتضی و سلمانی، یونس (1394). «برآورد اثر تحریمهای اقتصادی بر رشد اقتصادی ایران». نشریه مطالعات راهبردی بسیج. دوره هجدهم. شماره 66. اردیبهشت.
۹. فاضلـی، نعمتاللـه (1392). «رسـانهایشدن فرهنـگ ایرانی در: گفـتوگـو بـا فریبـرز بیات». وبگاه مدرسه همشهری.
10. کاویانی، زهرا؛ پهلوان، محمدصابر؛ بیرجندی، محمدصادق (1402). «وضعیت فقر و ویژگیهای فقر در دهه گذشته». دفتر مطالعات اقتصادی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی.
۱۱. مشفق، محمود (1402). «لزوم افزایش تابآوری در جهان هشت میلیاردی؛ دبیرستانیها در سودای ادامه تحصیل به مهاجرت گرایش پیدا کردهاند؛ کاهش سن جذب نخبگان». خبرگزاری عطنا.
۱۲. مشفق، محمود؛ محمودی، محمدجواد؛ مطیع حقشناس، نادر (1391). «چشمانداز تحولات جمعیتی ایران: لزوم تجدید نظر در سیاستهای جمعیتی». فصلنامه مطالعات راهبردی زنان. شماره 14.
۱۳. میزبانی، فریده (1399). «جایگاه سواد رسانه در نظام آموزشوپرورش». فصلنامه علوم خبری. شماره ۹.
14. Redding, S. (2016). Competencies and personalized learning. Handbook on personalized learning for states, districts, and schools, 3-18.
15. Wan, S., Lin, H., Gan, W., Chen, J., & Yu, P. S. (2023). Web3: The Next Internet Revolution. arXiv preprint arXiv:2304.06111.