اهمیت و ضرورت درس تربیتبدنی
کودکان ما در حالی دوران طلایی رشد خود را قبل از ورود به مدرسه میگذرانند که با چالشهایی از جمله زندگی ماشینی، آپارتماننشینی، گرایش به فضای مجازی و بازیهای رایانهای مواجهاند. از این رو آنان نیازمند فراگیری الگوها، دانش و مهارتهای سالمزیستن هستند تا با تأمین نیازهای خود، با مشکلات و مسائل غیرقابلپیشبینی در زندگی برخورد صحیح داشته باشند. کسب سواد حرکتی، زمینهساز دستیابی به موقعیتی است که فرد را با ظرفیتهای وجودی خود و دیگران آشنا میکند و ادراکی نو و برخاسته از تعامل پویا با محیط به همراه دارد. سواد حرکتی توسعه مهارتهای بنیادین حرکتی و ورزشی است که به کودک اجازه میدهد با انگیزه، اعتمادبهنفس و کنترل، در طیف وسیعی از فعالیتهای بدنی و موزون و شرایط ورزشی حرکت کند و در قبال شرایط محیطی موجود و بر اساس ادراک خود، واکنش مناسب نشان دهد. بنابراین کمتحرکی و سواد کم حرکتی از یکسو و سطح پایین مهارتهای فردی و گروهی در دانشآموزان از سوی دیگر و مهمتر از همه، تلفیق فعالیتهای حرکتی با تفکر و پژوهش و خلاقیت، مسئله اصلی این ایده را به وجود آورد.
تحلیل ابعاد محتوایی کتابهای راهنمای درس تربیتبدنی
تدوین چنین برنامهای از محتوای درس تربیتبدنی به سال 1376 برمیگردد که پس از تدوین سرفصلهای کتابهای راهنمای معلم بهصورت پایهای، بنا بهضرورت، کتابهای راهنمای تدریس تربیتبدنی پنج پایه دوره ابتدایی با هدف جامعیتبخشیدن به اهداف و انتظارات برنامه درس تربیتبدنی در یک مجلد تدوین شد. در سالهای بعد، ﮐﺘﺎب راﻫﻨﻤﺎی ﻣﻌﻠﻢ درس ﺳﻼﻣﺖ و ﺗﺮﺑﻴﺖﺑﺪﻧﯽ پایه ششم نیز ﺗﺪوﻳﻦ شد. برنامه درسی تربیتبدنی و سلامت پایه هفتم، هشتم و نهم در سال تحصیلی 93-92 در قالب راهنمای معلم تدوین شد و در اختیار معلمان قرار گرفت. در ادامه و در راستای تحقق سیاستهای کلان آموزشوپرورش، اجراییشدن اسناد تحولی از جمله برنامه درسی ملی، برنامه درس تربیتبدنی در دوره دوم متوسطه در قالب کتاب راهنمای معلم تألیف شد.
از جمله امتیازات این کتابها میتوان گفت که در تدوین آنها تلاش شده است در هر موضوع آموزشی روشهای یاددهی-یادگیری، ارزشیابی، ساماندهی موقعیت و فرصت یادگیری نیز ارائه شوند. در این برنامه، بنابر اصل «توجه به تفاوت» در برنامه درسی ملی که بیان میدارد «برنامههای درسی و تربیتی باید به تفاوتهای محیطی، جنسیتی و فردی متربیان توجه کرده و در این خصوص از انعطاف لازم برخوردار باشند» محتوای آموزشی در هر دو دوره متوسطه اول و دوم به سه صورت اختصاصی (تجویزی)، انتخابی (نیمهتجویزی) و اختیاری تدوین شده است. لذا بهرهگیری از رویکرد سهوجهی در محتوا از نقاط قوت کتابهای راهنمای معلم دورههای متوسطه اول و دوم است.
از جمله نقاط قوت و مهمی که در مجموع گذار از محتواهای کتابهای راهنمای تدریس درس تربیتبدنی در دورههای ابتدایی تا متوسطه ذکر آن را ضروری میدانیم، توضیح و یادآوری جایگاه و نقش و رسالت کتاب راهنمای معلم است. مطابق تعریف، کتاب راهنمای معلم، سندی آموزشی است که نقش واسطهای بین سند راهنمای برنامه درسی و معلم را ایفا میکند و کارکرد آن هدایت و آسانسازی تدریس در چارچوب تحقق اهداف برنامه است. لذا از ویژگیهای مثبت این کتابها میتوان به سعی و کوشش برنامهریزان و مؤلفان آنها اشاره کرد که با گذشت زمان و بازنگریهای مربوطه در صدد آن هستند که در حرکت روبهجلو و تربیت تمامساحتی سند تحول بنیادین از طریق تبیین فرصتهای غنی آموزشی و شرایط یاددهی-یادگیری مطلوب، فرصتهایی ایجاد کنند تا معلمان بتوانند ضمن بهرهمندی از دانش، خلاقیت و تجربیات ارزنده خود در تدریس، از این کتابهای راهنما نیز کمک بگیرند.
یافتهها در نگاه تحلیلی و انتقادی روشهای یاددهی-یادگیری کتابهای راهنمای معلم دورههای متوسطه نشان میدهند که به اذعان مؤلفان، بهطورکلی روشهای تدریس در درس تربیتبدنی را میتوان مانند یک پیوستار در نظر گرفت که در یک طرف آن روشهای تدریس معلممحور (مستقیم) و در طرف دیگر آن روشهای تدریس شاگردمحور (غیرمستقیم) قرار دارد. در روشهای غیرمستقیم (شاگردمحور) نقش مداخلهای و اصلی معلم به حداقل میرسد، اما معلم درس را سازمان میدهد و در واقع هدایتگر است. تقویت مثبت و بازخورد مستمر، کار معلم است و شاگردان برای اکتشاف و یافتن راهحلهای حرکتی مختلف تشویق میشوند. هر فرد طرح و پاسخ حرکتی را با توجه به تواناییاش تنظیم و اجرا میکند. معلم در بین یادگیرندگان است تا با درک صحیح از نقاط ضعف و قوت فراگیران، آنها را به فعالیتها، تمرینهای بیشتر و مطلوبتر هدایت کند تا در نهایت، نگرش یادگیرنده را نسبت به حرکت تغییر دهد، اما چون اثر حاضر یک کتاب درسی است بهویژه در زمینه راهنمای تدریس، در کتاب راهنمای معلم دوره ابتدایی نیز بایستی همین نگرشها دیده میشد و بهجای تأکید بر روشهای سنتی و نسبتاً قدیمی از روشهای نوین و کارآمد تدریس استفاده میکردند. همچنین ضرورت دارد روشهای نوین تدریس همچون روش تدریس گروهی، روش تدریس موردی، تدریس معکوس، تدریس در کلاسهای مجازی، روشهای تدریس اکتشافی، روش تدریس دوجانبه، روش تدریس فراگیر و... مورد توجه قرار گیرند. بسط و تشریح این روشها در کتاب راهنما به همراه پیوستهای تصویری در قالب رمزینههای سریعپاسخ، میتواند نقش مؤثری در یادگیری این روشها داشته باشد.
سنجش و ارزشیابی درس تربیتبدنی و سلامت
ارزشیابی یکی از مهمترین بخشها در فرایند آموزش بهشمار میآید و هدف از آن، انعکاس پیشرفت دانشآموزان و معلمان در تحقق اهداف برنامه درسی است. دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی در سال 1392 با تدوین نشانههای تحقق اهداف و سطوح عملکرد یادگیری دروس، تلاش کرد تا سهم خود را در تحقق اهداف ارزشیابی توصیفی در دوره ابتدایی ایفا کند، اما اینکه چرا تعداد شاخصهای ارزشیابی توصیفی در پایههای اول تا ششم زیاد و متفاوت است، جای تأمل دارد؟ در ارزشیابی این درس در دوره متوسطه از سه شیوه ارزشیابی ورودی، مستمر و پایانی استفاده میشود که با توجه به ماهیت مهارتی درس تربیتبدنی، تفاوتهای فردی و تجارب پیشین دانشآموزان در فرایند یادگیری و نقش و اهمیت ارزشیابی مستمر در این درس، بیش از سایر ارزشیابیها خواهد بود. از طرف دیگر، تصمیم به اجرای سه آزمون طرح پاک در این دورهها و صدور کارنامه عملکرد حرکتی و شایستگی بر این مبنا در کنار سایر مؤلفههای سنجش کتابهای راهنمای تدریس، یک امتیاز عالی در این بخش است که در کنار برنامه درسی ویژه مدرسه (بوم) باعث ارتقای اهداف آموزشی و تحقق سنجش در شرایط واقعی میشود. برای درک عمیقتر مقوله ارزشیابی توصیفی پیشنهاد میشود که نمونه روبریکهای کاربردی متناسب با محتوا و اهداف هر بخش ارائه شود.
برنامههای تربیتی، فضا و جو مدرسه باید در عین سازمانیافتگی پر از فرصتهای گزینش، ترجیح، انتخاب آزاد و آگاهانه باشد، بهگونهای که هر یک از دانشآموزان بر اساس استعدادها و تواناییهای خویش در معرض فرصتهای متنوع تربیتی و سنجشی برای درک و اصلاح مداوم موقعیت خود باشند. لذا در الگوی مدرسه در تراز سند تحول به دنبال این انعطافپذیری برنامهای و متنوعسازی فرصتهای تربیتی در قالب یادگیری و ارزشیابی مشارکتی هستیم. نقطه کانونی تحول در نظام آموزشی، یادگیری و ارزشیابی است که در برنامههای درسی و غیردرسی رخ میدهد. بر طبق مبحث همافزایی زمانی که ما با هم و به شکل مشارکتی کار میکنیم به همان نسبت نتایج بیشتری از نتایج کارکردن انفرادی عایدمان میشود. دانشآموزان با مشارکت و همافزایی از هم یاد میگیرند و به هم یاد میدهند، چون به تجربیات مشترکی در گروه دست مییابند که باعث درک و تفهیم بهتر میشود.
حال هر قدر تنوع مشارکت (مشارکت دانشآموزان با هم، مشارکت مربی با دانشآموزان، مشارکت مربیان با هم، مشارکت تیم مدرسه اعم از مدیر، معلم و دانشآموزان) بیشتر باشد، شاهد افزایش تداوم دستیابی به اهداف آموزشی و تربیتی بهتر خواهیم بود که نتایج تحقیقات نیز حاکی از این مطلب بودند. بنابراین، چون یادگیری و نظام یاددهی بر اساس مشارکت قرار میگیرد، ارزشیابی (روی دیگر سکه یادگیری) نیز مبتنی بر مشارکت (خودارزیابی، ارزیابی همتا، تیم ارزیابی مدرسه و راهبری آن) میشود. از این رو یادگیری و ارزشیابی همان نقطه کانونی تحول در نظام آموزشوپرورش است که در برنامههای درسی و غیردرسی رقم میخورد.
یادگیری تغییرات در دانشآموزان، حاصل برنامههای پیشبینیشده معلم، مدیر و سیاستگذاران است. این یادگیری اساس همه تغییرات خوبی است که بعدها رخ میدهند و به کسب شایستگیهایی میانجامند که در هدف اساسی سند تحول بنیادین، همان حیات طیبه است.
جمعبندی، نتیجهگیری و پیشنهادهای کاربردی
نتایج پژوهشها نشان میدهند که عوامل مختلفی مانند محیط یادگیری، مدیریت کلاس، روشهای یاددهی-یادگیری، ویژگیهای دانشآموزان، محتوای کتاب و... بر اثربخشی تدریس نقش دارند؛ لذا انتظار میرود که یک کتاب راهنمای تدریس (بهعنوان منبع محتوای برنامه درسی) خوب و حرفهای باید تمامی این موارد را به بهترین شکل پوشش دهد و پاسخگوی این عوامل باشد. با توجه بهعنوان کتاب راهنمای تدریس، دو انتظار در خواننده ایجاد میشود: اول، نقش راهنما داشتن کتاب در عرصه عمل و اجرای فرایند تدریس-یادگیری؛ دوم، تناسب سطح محتوا (دانش نظری و مهارتها) با سطح دانش و نیاز معلمان. بنابراین، پیشنهاد میشود بهمنظور فهم بهتر محتوا در هر بخش از کتاب، از مثالهای کاربردی و تجربههای تدریس استفاده شود، زیرا این امر به فهم شرایط واقعی محیط تدریس و یادگیری کمک شایانی میکند، همانطور که در تناسب سطح دانشی هم، لزوم بازنگریهایی متناسب با شرایط سریع تحولات جامعه احساس میشود.
در نقد و تحلیل ابعاد شکلی کتابهای راهنمای تدریس دورههای ابتدایی و متوسطه به امتیازات و برخی نقاط ضعف آنها اشاره شد. از جمله نقاط قوت آنها، بیان نگرشهای مورد انتظار و استانداردهای عملکردی برنامه درسی در کلیه کتابهای راهنمای دورههای تحصیلی بود، اما در قسمت ارزشیابی، نوع شایستگیها بهخوبی تبیین نشدهاند. شاخصهای سنجش در دوره ابتدایی بسیار زیادند. کلیگویی، پراکندهبودن مطالب، تکرار برخی از موضوعات، زیادبودن فرضاً 19 مورد در جدول ارتباطی اهداف پایه ششم (صفحات 11 تا 14 کتاب) باعث میشوند که انسجام منطقی بین مباحث درسی دیده نشود. به عبارت دیگر، دستهبندی اصولی مفاهیم مورد توجه قرار نگرفته است. لذا بهتر است از لحاظ حجم محتوا، نوعی تعادل بین مطالب مربوط به هر موضوع مراعات شود و همچنین در انتهای فصل یا بخش، مطالبی با عنوان مرور و جمعبندی آورده شود. در این قسمت میتوان ضمن تکرار نکتههای کلیدی، در جهت ارتباط مطالب مطرحشده به یکدیگر و یکپارچهسازی آنها کوشید. این کار سبب آسانسازی درک کلی مطلب، یادگیری معنادار، فراخوانی و بازیابی آسانتر اطلاعات مطالعهشده میشود. حتی میتوان این قسمت را برای برجستهسازی و جلبتوجه، داخل قاب یا به رنگ دیگر درآورد. از جمله مهمترین اشکالها یا نقصهای کتاب میتوان به استفاده از روشهای سنتی نسبتاً قدیمی و غفلت از روشهای نوین و کارآمد تدریس بهویژه در کتابهای راهنمای معلم مقاطع ابتدایی اشاره کرد. همچنین امروزه با گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات، شبکههای اجتماعی، فضاهای مجازی و شرایط غیرقابلپیشبینی، نظیر زمان کرونا، بخش قابلتوجهی از آموزشها از طریق کلاسهای مجازی برگزار میشود، لذا جای چنین مباحثی در کتابهای راهنمای تدریس، خالی است. معرفی خانواده الگوهای تدریس، شامل الگوی پردازش اطلاعات، الگوهای اجتماعی، تدارک اجتماع یادگیری، الگوهای شخصی (فردی) و الگوهای نظامهای رفتاری میتواند برای خبرگی معلمان در تدریس راهگشا باشد.
همچنین با توجه به اینکه کتابهای نقدشده از نوع کتاب درسی هستند، شایسته است در انتهای هر فصل سؤالهایی بهمنظور ارزشیابی خواننده از یادگیری محتوای کتاب طرح شوند و مطالب مرتبط با وسایل آموزشی و حتی کمکآموزشی با توجه به تحولات وسیع فناوری اطلاعات و ارتباطات بیان شوند و در نهایت، از یافتههای پژوهشی مرتبط با حوزه تدریس برای تقویت مبانی نظری و آشنایی خوانندگان با دستاوردهای نوین حوزه تدریس استفاده شود تا جنبه علمی و پژوهشی کتاب را نیز تقویت کند.
منابع
1. سند تحول بنیادین آموزشوپرورش (1390). وزارت آموزشوپرورش.
2. سند برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران (1391). وزارت آموزشوپرورش.
3. کتاب راهنمای تدریس معلم تربیتبدنی مقطع ابتدایی.
4. کتاب راهنمای تدریس معلم تربیتبدنی مقطع متوسطه اول.
5. کتاب راهنمای تدریس معلم تربیتبدنی مقطع متوسطه دوم.
6. ﮔﺮﻧﺴﻜﺲ اﺳﺘﻴﻮ. ﻳﺎدﮔﻴﺮی ﻣﺸﺎرﻛﺘﻲ در ﺗﺮﺑﻴﺖﺑﺪﻧﻲ. ترجمه ﺳﻴﺪ ﻣﺤﻤﺪکاظم واﻋﻆ ﻣﻮﺳﻮی و محمود ﻣﺮﺷﺪی. ﺗﻬﺮان: ﺳﻤﺖ، 1384.
7. متسلر، م. د. الگوهای آموزشی در تربیتبدنی. ترجمه جواد آزمون و همکاران. تهران: سمت، 1394.
8. مجموعه مصوبات شورای عالی آموزشوپرورش (1385). تهران: دبیرخانه شورای عالی آموزشوپرورش.
9. هادوی، فریده؛ فراهانی، ابوالفضل و ایزدی، علیرضا (1392). اندازهگیری، سنجش و ارزشیابی در تربیتبدنی. تهران: حتمی.
10. هیلسون، دونالد. اهداف و راهبردها در آموزش تربیتبدنی. ترجمه محسن حلاجی. تهران: ورزش، 1392.
11. Akker, J. J. (2009). Curriculum in development. Enschede: Netherlands Institute for Curriculum Development.
12. Akker, J. van den (2006). Curriculum development reinvented. In J. Letschert (Ed.), Curriculum development re-invented. Proceedings of the invitational conference on the occasion of 30 years SLO 1975 -2005 (pp. 16 - 29). Enschede: SLO.
13. DeWitt, Jennifer & Storksdieck, Martin (2008). A Short Review of School Field Trips: Key Findings from the Past and Implications for the Future. Visitor Studies, 11:2, 18119-.
14. Fullan, Michael (2007). The New Meaning of Educational Change. 4th edition. Teachers College Columbia University.
15. Kärkkäinen, K. (2012). Bringing About Curriculum Innovations: Implicit Approaches in the OECD Area. OECD Education Working Papers, No. 82, OECD Publishing. Available on http://dx.doi.org/10.1787/ 5k95qw8xzl8s-en.
16. Marsh, Colins J. (2009). Key concepts for understanding curriculum. 4th edition. Routledge.