عکس رهبر جدید
۰
سبد خرید شما خالی است.

روایت مدیریت مدرسه بر مدار حکمت

  فایلهای مرتبط
روایت مدیریت مدرسه بر مدار حکمت
اگر افلاطون مدیر مدرسه بود!

در دوران همه‌گیری کرونا به پیشنهاد دو استادم در رشته مدیریت آموزشی، دکتر حیدر تورانی و دکتر علی خلخالی، قصد کردیم هفته‌ای یک بار در باب مکتب‌های فلسفی و اندیشه فیلسوفان گپی بزنیم. این دورهمی مجازی را «یک‌شنبه‌های فلسفه» نام نهادیم. در هر جلسه بخشی از هر گفت‌وگو را به دلالت‌های اندیشه فیلسوفان در حوزه مدیریت مدرسه اختصاص می‌دادیم. این امر بهانه‌ای شد تا نگارنده به این تأمل کند که به‌راستی اگر هر یک از فیلسوفانی که ما سال‌هاست درباره اندیشه آنان می‌خوانیم و تأمل می‌کنیم، به‌نحوی مستقیم سکان مدیریت مدرسه را در دست می‌گرفتند، چه اتفاقاتی رخ می‌داد؟ آنچه می‌خوانید، مجموعه‌یادداشت‌هایی از پس تأملات فلسفی دراین‌باره است که به لطف حضرت حق قلمی خواهد شد. لازم به ذکر است، این متن روایتی تأملی از خوانش منابع متعدد در باب آرای فیلسوفان و حکما و به‌نوعی برداشت شخصی نگارنده در خصوص کاربست مبانی، اصول و روش‌های فلاسفه ماندگار به وجوه مدیریت مدرسه است.



مدرسه گفت‌وگو

مدرسه‌ای که افلاطون آن را مدیریت می‌کند، مدرسه گفت‌وگوست. افلاطون بر خلاف استادش سقراط که اثر مکتوبی از خود به‌جای نگذاشت، حدود سی اثر و رساله منتشر کرد که روش نگارش آن‌ها به‌صورت گفت‌وگو و نمایشنامه است. او گفت‌وگو و دیالکتیک را هدیه‌ای الهی می‌داند که روش خاص خود را می‌طلبد. ازاین‌رو، گفت‌وگو و دیالکتیک جایگاه ویژه‌ای در برنامه درسی مدرسه دارد. زمانه افلاطون زمانه تسلط سوفسطاییان بر باورهای عامه مردم بود. آن‌ها با تبلیغات، عوام‌فریبی و طرح مباحث انحرافی مردم را به اهداف خاص سیاسی خود هدایت می‌کردند. از این‌رو، افلاطون با تمرکز بر مفهوم گفت‌وگو (دیالوگ) و دیالکتیک آن‌ها را به گفت‌وگو دعوت می‌کرد تا حقیقت برملا شود. در این مدرسه، همه برنامه درسی حول «سؤال» شکل می‌گیرد. ساختار یادگیری باید طوری طراحی شود که «سؤالات باکیفیت» جای «پاسخ‌های صحیح» را بگیرند.



مدیریت متمرکز

افلاطون معتقد است، مسئولیت اصلی آموزش‌وپرورش با دولت و نیازمند محیطی خاص است. از این‌رو، افلاطون اختلاف‌سلیقه اولیای دانش‌آموزان را مانعی بر سر راه تربیت می‌داند و جداکردن دانش‌آموزان از خانه و خانواده، ذیل یک نظام تربیتی دولتی و متمرکز را چاره کار می‌داند. مدرسه افلاطونی توسط یک مدیر کاردان و دو معاون سرپرستی می‌شود. معاون اول مسئولیت موسیقی و هنر و معاون دوم مسئولیت رشد بدنی و چم‌ورزی (ژیمناستیک) را بر عهده خواهند داشت.



رازآموزی

هم و غم افلاطون به‌منزله یک مدیر مدرسه آن است که بسترساز مناسبی میان معلم و دانش‌آموز باشد تا ارتباط برای رازآموزی شکل گیرد. افلاطون جنس این ارتباط را مرید و مرادی و حتی عاشقانه می‌داند. چاتوا در این‌باره می‌گوید:

آنچه مربی عاشق را به سمت جوانان می‌کشاند، بیش از زیبایی تن، زایندگی معنوی و زیبایی روانی است. آنچه معلم در شاگرد می‌جوید، رابطه جسمانی نیست، بلکه ابراز صمیمانه احساسات و اشتراک فکری است و حاصل آن ثمره حکمت و فضیلت است که در روح نسل آینده بسی وسیع‌تر از جنبه جسمانی است (معنوی‌پور، 1399).



استعدادیابی

یکی از وجوه مهم مدیریت در مدرسه افلاطونی مسئله استعدادیابی است. افلاطون معتقد است، دانش‌آموزان فلز متفاوتی در درون خود دارند. وی برای تشبیه فلز دانش‌آموزان از طلا، نقره، برنج و آهن استفاده می‌کند و بر همین منوال آنان را به سه‌طبقه پایین، میانه و بالا تقسیم می‌کند. با این توصیف، مدرسه افلاطونی یک مدرسه طبقاتی است. افلاطون خود را ملزم و مأمور می‌پندارد تا پس از استعدادیابی و شناخت فلز بالقوه دانش‌آموزان، آن‌ها را برای طبقات آینده یعنی حاکمان، نگاهبانان و کارگران آماده کند.



تفاوت‌های فردی ذیل چتر نیاز جامعه

در مدرسه افلاطون شناخت فلز دانش‌آموزان و کشف استعداد آنان زمینه‌ای است تا نوع تعلیم و تربیت در نسبت با تفاوت‌های فردی آنان معین شود؛ اما همان‌گونه که گفته شد، تفاوت‌های فردی در مدرسه افلاطونی در نسبت با طبقه‌ای که دانش‌آموزان در آن زیست می‌کنند، شکوفا خواهد شد. برای ‌مثال، فرزندان طبقه حاکم که در پیش‌فرض مدرسه افلاطونی از نخبگان جامعه هستند، تحت آموزش مستمر و طولانی فلسفه و دیالکتیک قرار می‌گیرند تا به حقیقت نائل شوند و رهبران بافضیلت آینده را تشکیل دهند. اما طبقه نگهبانان فقط آموزش‌های نظامی می‌بینند تا نظامیان آینده وطن باشند. طبقه کارگر نیز آموزش‌های مهارتی و فنی می‌بینند تا نیاز نیروی ماهر آینده را تأمین کنند.



مدرسه تربیت

مدرسه افلاطونی مدرسه‌ای است که در پی کشف حقیقت است. از طرف دیگر، افلاطون معتقد است کشف حقیقت نیازمند سلوک و طی فرایندهای خاص تربیتی است که در مدیریت این مدرسه باید به این فرایندها اصالت داد. در واقع، مدیریت مدرسه افلاطونی مدیریتی تربیت‌محور است که همه ارکان آن در خدمت تربیت هستند. مدرسه تربیتی افلاطون ذیل کلان ایده مدینه فاضله وی قابل‌مطالعه و توصیف است (نقیب‌زاده، 1401).



معلمِ مرادِ یادآورنده

درک حقیقت در مدرسه افلاطونی از طریق علم حضوری میسر است. این مهم را دانش‌آموزان تنها از معلمان طالب حقیقت خواهند آموخت، نه معلمِ کارمند و طالب کسب درآمد. در مدرسه افلاطونی فعالیت اقتصادی برای معلمان ممنوع است. در مدیریت مدرسه افلاطونی دو برنامه کلان موجود است. کشف دانش‌آموزانی از طبقه سرپرستان، به‌گونه‌ای که قدرت فهم و کشف حقیقت را داشته باشند و دوم کشف استادانی از همان طبقه که بتوانند با شاگرد ارتباط اثربخشی برقرار کنند. مدرسه افلاطونی مدرسه‌ای معلم‌محور و نوع ارتباط معلم و شاگرد از نوع مرید و مرادی است. معلمِ مراد هدفش آموختن از طریق انتقال معارف به درون ذهن شاگرد نیست، بلکه معلم به‌منزله یادآوری‌کننده‌ای است که آنچه را در ذهن شاگرد وجود دارد روشن می‌کند تا حقیقت را کشف کند.



منابع

1. معنوی‌پور، داود (1399). فلسفه تعلیم‌وتربیت. دوران. تهران.

2. نقیب‌زاده، میر عبدالحسین (1٤٠1). نگاهی به فلسفه آموزش‌وپرورش. کتابخانه طهوری. تهران.



۱۷۴
کلیدواژه (keyword): رشد مدیریت مدرسه، تربیت، مدیریت متمرکز، تربیت محور، روایت مدیریت مدرسه بر مدار حکمت، اگر افلاطون مدیر مدرسه بود، سیدمحمد نوروزیان امیری
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید