اسم فامیل «اجتماعی»
۱۴۰۲/۰۹/۰۱
سلامی دوباره به شما که پرتوان و تلاشگرید. وقتی میگوییم تلاش، یعنی به دنبال راهحلی باشیم برای گذر از تاریکی به سمت نور و روشنایی. آنقدر برویم و برویم تا به هدفمان برسیم.
تلاش میشود مصداق جمله پرتکرار «رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود/ رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود». باید حواسمان را خوب جمع کنیم، دوربرگردان اشتباهی را نرویم. گاهی نیاز است دوربرگردان درستی را برگردیم.
چقدر پیچدرپیچ شد! لپ کلام این است که اول خودت را باور کن، بعد هدفت را مشخص کن و در مرحله نهایی حرکتت. حواست را جمع کن که به جاده خاکی نزنی.
در مقاله شماره قبل پا به پای هم درباره هدف فیزیکی صحبت کردیم. گفتیم، برای پیشرفت به نام اجتماعی نیاز داریم. چشمهایمان را بستیم و تصور کردیم 32 سالهایم....
همه ما در زندگی اجتماعیمان نقشهایی را میگیریم. دلمان میخواهد علاوه بر اینکه نقشها اعتبار اجتماعی خوبی داشته باشد، آدم هم حسابمان کنند! یعنی از ایدههای سرشار و خلاقیتهای روزافزونمان کمال استفاده را ببرند و به قول خودمان «حیف نشویم!»
اما مسئله این است که یکشبه نمیشود به این جایگاه رسید! ابتدا باید برنامهریزی اجتماعی داشته باشیم.
ـ یا خودِ خدا! یعنی برای این هم باید برنامهریزی کنیم!؟ مگه فقط درسخوندن برنامهریزی نداشت!
با اجازه بزرگترها بله! این هم برنامهریزی میخواهد؛ فقط از نوع اجتماعیاش. مرحله اول این برنامهریزی اجتماعی هم مشخصکردن «نام اجتماعی» است که باید از نوجوانی شروع شود تا در بزرگسالی با چسب 1-2-3 به ما چسبیده باشد و قابل کندهشدن نباشد (دقت کنید چسب 1-2-3 نه چسبی که زود کنده شود!)
این نام اجتماعی، حتی انتخاب رشته تحصیلی و رشته دانشگاهیمان را هم تحت تأثیر قرار میدهد! (یعنی تشعشات آن به کل دامن زندگیمان را رها نمیکند و همهچیز باید بر مبنای آن چیده شود!)
برنامهریزی اجتماعی و حرکت در مسیر آن سبب میشود پلههای ترقی را سریعتر طِی کنیم (این طِی به معنای آن طِی نیستها! به معنای پیمودن است.)
ـ این نام اجتماعی که مدام میگی یعنی چی؟
+ یعنی ما هر جلسه باید به این داستان دندان و جگر برسیم؟! اما خوشحال باش. این بار نرسیدیم، چون الان میخوام برات بگم نام اجتماعی یعنی چی.
نام اجتماعی یعنی همه بدانند که:
- تو چه کسی هستی؟
- چه نقشی را به عهده میگیری؟
- کجا باید سراغت را بگیرند و از تجربههایت استفاده کنند.
برای خودت چه فایدهای دارد؟
اعتمادبهنفست را بهطور اساسی بالا میبرد. اینکه همه تو را با آن نام اجتماعی میشناسند و به تو مراجعه میکنند، کمک میکند به خودت و مهارتت ایمان پیدا کنی. پس حالا دیگر خودت را قبول داری و برای خودت ارزش قائلی. همه اینها سبب بالارفتن اعتمادبهنفس و افزایش حس ارزشمندی میشوند. حس ارزشمندی برنامهریزی و هدفمندی را در انسان نهادینه میکند. رهاورد این حس تلاش است؛ تلاش در مسیری که ترسیمش کردهای و نتیجهاش را دیدهای.
عجب نقشه راه جالبی! از اولی به آخری میرسی و از آخری دوباره به سمت اولی میروی تا سوخت لازم را برای طِی مسیر داشته باشی. حالا نام اجتماعی را با ذکر مثال توضیح میدهیم.
در منِ 32 ساله شغلت چه بود؟ جواهرساز؟ طراح دوخت؟ و...
از این شغل باید برای معرفی نام اجتماعیات استفاده کنی.
مثلاً: علیرضا بهمنی، متخصص جواهرسازی.
بعد از این باید خودت را رتبهبندی کنی. مثلاً درجه کار بنده در سطح عالی است. من هنوز در حال یادگیری هستم و...
اینها میشود تعریف نام اجتماعی من. نامی اجتماعی که بیانکننده مهارت شماست و وضعیت حضورتان را در اجتماع نشان میدهد.
ـ پس نامِ اجتماعی من میشه زهرا سمیعی، متخصص کتابخواندن، آرایشگری، نقاشی و گلدوزی در حد بالای صد در صد. آها، یه کمی هم آشپزی و گلآرایی بلدم. سرعت ظرفشستنم عالیه.
+ اگه خواستی بگو یه تریلی بیارم نام و نشان تو رو بار بزنه! چیزی مونده که نگفته باشی؟
ـ آره، آره. یه جلسهام کلاس خطاطی رفتم.
اینکه صرف داشتن مهارت در چیزی یا گذراندن دورهای، آن را به عنوان نام اجتماعیمان معرفی کنیم، صحیح نیست. باید یکی از این موارد را که در آن علاوه بر علاقه وافر، مهارت چشمگیری هم داریم، بهعنوان نام اجتماعیمان انتخاب کنیم (دقت کنید، علاقه وافر یعنی حاضریم برای انجامدادنش از خیلی چیزها بزنیم).
ـ پس بقیه استعدادهام چی میشه؟ تو کلاً در حال خشکوندن استعدادهای منی.
آنها اسمهای هنریات میشوند. یعنی تواناییهای دیگری که داری. دقت کن، اسمهای هنری شاخههای فرعی هستند و شاخه اصلی نام اجتماعی است.
ـ تمام حرفهایی که زدی قبول، ولی اینکه من رو یه چیزی اینطوری گیر بدم، خستهام نمیکنه؟
گیردادن اگر به معنی درستش یعنی تلاش خستگیناپذیر برای رسیدن باشد، به شما هدف میدهد. شاخه اصلی میشود شغلتان و باقی موارد میشود کارهای فرعیتان؛ مثل معلمی که در ساعتهای غیر اداریاش نجاری میکند.
به یک نکته طلایی دقت کنید (هر چند تمام این مقاله سرشار از نکات طلایی است!). باید بتوانید آن مهارت را باور داشته باشید تا با چسب 1-2-3 به عنوان نام اجتماعی به شما بچسبد.
ـ چطور این نام اجتماعی را پیدا کنیم که به ما بچسبد؟!
+ برویم سراغ تمرین این جلسه
ـ پس چرا جواب سؤال منو نمیدید؟ چطوری پیداش کنیم که به ما بچسبه؟
+ توی تمرین یاد میگیری. دندان و جگر رو برای همین وقتها گذاشتن!
تمرین:
یکی از روشهای فهمیدن این نام و مهارت آن است که روی کاغذ بنویسید چه مهارتهایی دارید.
مرحله بعد، اولویتبندی از نظر خودمان است. به نظر خودت کدام بالاترین اولویت را دارد و کدام کمترین اولویت را. کتابخواندن را بیشتر دوست داری یا گلآرایی را؟ در معلمی توانایی و استعدادت بیشتر است یا نجاری؟
مرحله سوم سؤالپرسیدن از اطرافیان است. خانواده، دوستان، فامیل. از آنها بپرسید شما را با چه مهارتی میشناسند؟ (قطعاً از شنیدن پاسخ این سؤال شوکه میشوید!)
مرحله آخر تطبیقدادن است. نتیجه مرحلههای دوم و سوم را کنار هم بگذارید؛ استعدادها و علاقههایی را که از هر دو مرحله امتیاز خوبی کسب کردهاند، یعنی در حال تبدیلشدن به نام اجتماعی هستند. ولی اگر چیزی که فکر میکردید، با شنیدههایتان درباره خودتان تطبیق نداشت، لطفاً افسرده و دلزده نشوید. خوشحال باشید شما جلوی یک فاجعه انسانی را گرفتهاید. اگر دیرتر میفهمیدید و دیگر هیچ کاری نمیشد برایش کرد چه؟
یک یاعلی بگویید و برای ساختن نامی اجتماعی که دوست دارید، قدم بردارید. مراحل گفتهشده، از برنامهریزی و تلاش را انجام دهید تا نام دلخواهتان را در ذهنها حک کنید. فقط یادتان باشد، برنامهریزی و تلاش شما را به چیزی که دوست دارید تبدیل میکند، نه تنبلی و رؤیابافی!
جالب بود، موافق نیستید؟
+ پس بلند شو و ببین میتونی نام اجتماعیات رو پیدا کنی؟
فقط قبل از اینکه بلند شوی، یک تقلب درباره شماره بعد به تو برسانم. میخواهیم درباره تواناییها و توانمندیهایمان با هم صحبت کنیم.
۱۷۷