تجربه منتظر چیزی بودن یا منتظر کسی نشستن را همه ما داشتهایم. بارها شده است در انتظار دوستمان یا پدر و مادرمان نشستهایم. یا منتظر افتادن یک اتفاق یا رسیدن به زمان پخش یک برنامه تلویزیونی یا بسیاری چیزیهای دیگر بودهایم. شاید با من موافق باشید که ویژگی مشترک همه این بهانتظارنشستنها کلافگی و بیحوصلگی بوده است.
تا زمانی که دوستمان برسد، مدام خسته شدهایم و پاهایمان خواب رفتهاند! تا زمانی که مسابقه فوتبال شروع شود، کاری بهجز زلزدن به تلویزیون نداشتهایم! اما انتظارکشیدنِ واقعی، چیزی که فکر میکنید، نیست.
یعنی چه؟ منظورم این است که اگر پاهایت خوابشان برد یا اگر تنها کاری که انجام میدادی خیرهشدن به یک نقطه بود، اسم آن موقعیتی که درونش هستی، هر چه باشد، انتظار نیست!
بگذار یک مثال بزنم تا با معنی انتظارکشیدن واقعی بیشتر آشنا بشوی. فکر کن قرار است مهمانی به خانه شما بیاید و شما منتظر رسیدن او هستید. در این حالت شما باز هم منتظرید، اما قبل از اینکه به در خانه خیره بشوید تا مهمان در بزند، خانه را مرتب میکنید، گردگیری میکنید، چای دم میکنید، جارو میزنید، میوهها را آماده میکنید و شاید غذا هم درست کنید. با این جنبوجوشی که برای پذیرایی از مهمان خانهتان دارید، انتظار آمدنش را میکشید؛ نه اینکه از صبح بروید دم در خانه بایستید و به انتهای گوشه نگاه کنید تا مهمانتان از راه برسد! انتظارکشیدن خودش یک کار است، بیکاری نیست. جنبوجوش و فعالیتکردن دارد، بیکارنشستن و پا روی پا انداختن نیست.
گاهی پیش میآید که ما بهتنهایی منتظر چیزی نیستیم، بلکه کل خانواده چشمانتظارند. مثل همین رسیدن مهمان به خانه. بعضی وقتها این انتظارکشیدن دستهجمعی، خیلی بزرگتر میشود. مثلاً زمانی که تیم ملی بازی دارد و همه منتظرند ایران گل بزند، یک ملت و مردم یک کشور چشمانتظارند. از این بزرگتر هم داریم؟ یعنی موقعیتی وجود دارد که مردم چند کشور با هم یا اصلاً تمام مردم دنیا چشمانتظار چیزی یا اتفاقی باشند؟ بله داریم.
ما در دنیایی زندگی میکنیم که مشکلات زیادی در آن هست. به اوضاعواحوال بعضی کشورها نگاه کنید، به شرایط بعضی انسانها. در دنیا ظلم و ظالم هست، مظلوم هست، فقر هست و بیعدالتی وجود دارد. بعضیها به بقیه زور میگویند و آنها را غارت میکنند و بعضیها دنبال باجگرفتن از بقیه هستند. این اوضاع کی قرار است حل شود؟ چه کسی قرار است این اوضاعواحوال را سروسامان بدهد؟ بیراه نگفتهایم اگر ادعا کنیم بزرگترین چشمانتظاری همه دنیا، منتظربودن برای یک منجی است؛ کسی که بیاید و دنیا را درست کند. همه با هر دین و آیینی، و با هر مذهب و طرز فکری، منتظرند تا یک منجی دنیا را از ظلم نجات دهد. دنیا پر از عدل بشود، پر از سعادت بشود، هیچ فقر و انحرافی در آن نباشد و همه در اوج سعادت و رفاه و معنویت باشند. حالا ممکن است در هر آیینی منجی طبق عقاید خودشان تعریف شود، اما همه در اصل موضوع مشترکاند. این بزرگترین آرزوی تمام مردم دنیاست.
این منجی کیست؟
در ادیان الهی، خبر آمدن منجی به مؤمنان داده شده است. ما معتقدیم، امام دوازدهم، امام زمان(عج)، منجی الهی است که با ظهور و حکومت خودش دنیا را به سعادت خواهد رساند. این راه بهسعادترساندن انسانها که تمام انبیا و اولیای خدا در دوران خودشان آن را شروع و طی کردند، توسط ایشان به سرانجام میرسد؛ مثل ساختن یک ساختمان. کسی زمین را آماده میکند، کسی پی ساختمان را میکند، کسی پیریزی میکند، کسی نقشه میکشد و کسی میسازد. هرکدام از انبیا و امامان در آمادهسازی و طیکردن این مسیر کوشیدند که با امام زمان(عج) به اتمام خواهد رسید.
ما منتظر این اتفاق بزرگ هستیم که رمز سعادت بشر است. اما اینکه بنشینیم و به ساعت زل بزنیم تا ظهور اتفاق بیفتد، به نظر شما کار درستی است؟ حتماً درست پاسخ دادهاید! نه.
گفتیم که انتظارکشیدن دست روی دستگذاشتن و بیکاری نیست. کار و فعالیت است. هر مقدار که اتفاق مورد انتظار بزرگتر باشد، کار و جنبوجوش منتظرش هم بزرگتر خواهد بود.
بزرگترین اتفاق تمام تاریخ، کار و فعالیتی درخور خودش را میطلبد. بزرگترین مهمان تاریخ که قرار است برای مردم دنیا برسد، باید آمادهسازی آمدنش هم درخور خودش باشد. چطور باید آمادهسازی کنیم؟ سؤال خوبی است!
اگر قرار است با آمدن ایشان عدالت گسترش پیدا کند، پس مبارزه با بیعدالتی در هر جا، جاروزدن خانه قبل از رسیدن مهمان است. کمک به رفع فقر و آمادهکردن پذیرایی برای رسیدن مهمان است. جلوی ظالم و زورگو ایستادن در همهجای دنیا، بهخصوص با کسانی که با مهمان عزیز ما دشمن هستند، گردگیری خانه برای رسیدن مهمان است. کمک به مظلومان دنیا راه آمادهکردن خانه ماست.
اینها را کسانی که واقعاً منتظر باشند انجام میدهند. با هر قدم، رسیدن منجی نزدیکتر میشود و ما هم آمادهتر میشویم تا با آمدن آن حضرت، یار واقعیشان باشیم و چشم مردم دنیا و تاریخ به سعادت بشر روشن شود.