مدرسه خلاق مکانی است متشکل از عوامل بالقوه انتقادی و بنیادی که در آن هر یادگیرنده برای توسعه خلاقیت خود از تجربههای متنوع و غنیشده با یادگیری خلاق و انواع تغییرات و فرصتهای ساختاری بهرهمند میشود.
با توجه به اهمیت روزافزون خلاقیت، جوامع در سراسر جهان توجه خود را به این نکته معطوف کردهاند که کودکان و نوجوانان چگونه میتوانند خلاقیت را از طریق آموزش به دست آورند. ازاینرو، در دهههای اخیر علاقه به خلاقیت در حوزه آموزشوپرورش رشد فزایندهای پیدا کرده است.
ازاینرو، بر آن شدیم عوامل مؤثر بر بهبود مدرسه خلاق را بررسی کنیم. زیرا مدرسهها بهعنوان واحدهای علمی آموزشوپرورش، این رسالت را بر عهده دارند که تسهیلکننده مسیر خلاقیت جوامع بشری باشند.
توسعه مدرسههای ابتدایی خلاق
عوامل کلیدی برای توسعه مدرسههای ابتدایی خلاق عبارتاند از:
1. محیط فیزیکی
۲. محیط آموزشی
۳. مشارکتهای فراتر از مدرسه
درباره نقش محیط فیزیکی در پرورش خلاقیت، مبلمان و جزئیات دیداری (بصری) با خلاقیت بسیار مرتبط هستند. هنگام استفاده از مبلمان کلاس برای ارتقای تعامل اجتماعی، خلاقیت افزایش مییابد. همچنین، محیطهای دیداری جذاب که نمایی گسترده ارائه میدهند و مقدار زیادی مواد طبیعی دارند، با سطوح بالاتر خلاقیت ارتباط دارند (یاسمی و همکاران، 1399).
مسئله توسعه خلاقیت در نظام آموزش رسمی بیشتر از این جهت حائز توجه است که در ابتدا ابتکار و خلاقیت در اغلب کودکان مشاهده میشود، ولی منحنی تحول آن در حدود ۱۰ سالگی افت میکند و سیر نزولی مییابد. نتیجه آن، نبود علاقه به یادگیری و افزایش مشکلات رفتاری و انگیزشی است (همان).
آمابیل (1996) در نظریه روانشناسی اجتماعی، بیش از بقیه بر نقش انگیزش درونی در خلاقیت تأکید دارد. وی در قالب مدلی ترکیبی معتقد است خلاقیت سه بعد اساسی دارد:
1. مهارت موضوعی: برای مثال دانش، مهارتهای فنی و استعدادهای خاص که راهبردهایی شناختی را در حل مسئله یا انجامدادن تکلیف تشکیل میدهند؛
2. مهارتهای خلاقانه: یعنی ویژگیهایی که افراد خلاق را قادر میسازد دانش و مهارتهای خود را در شیوههای جدید، از جمله انضباط، تحمل موقعیتهای مبهم، تمایل به پذیرش خطر و استقلال به نمایش بگذارند؛
3. انگیزش تکلیف: که نشان میدهد شخص چه کاری انجام خواهد داد.
به نظر آمابیل، انگیزش مهمترین بعد خلاقیت است که تحت تأثیر عوامل محیطی شکل میگیرد (البرزی و همکاران، 1390).
راهکارهایی برای داشتن مدرسه خلاق
برنامههای درسی خلاق در بروز و شکوفایی خلاقیت و استعدادهای بالقوه یادگیرندگان نقش اساسی دارند و ناکارآمدبودن برنامههای درسی، خود مانعی در بروز خلاقیت است. ادغام خلاقیت در برنامه درسی مدرسه، به بهبود مهارتهای خلاقانه در یادگیرندگان منجر میشود.
راهبردهای یاددهییادگیـری، بهعنوان قلب آمـوزش، از جمله مواردی هستند که در پرورش و توسعه خلاقیت تأثیر بسیار مهمی دارند. امروزه، دیگر استفاده از روشهای تدریس سنتی، با توجه به پیشرفت جوامع و انفجار اطلاعات، مناسب نیستند. سیمونتون (2012) معتقد است، ارتقای خلاقیت بین یادگیرندگان در کلاس نیازمند استفاده از روشهای جدید و مفید در تدریس است.
فعالیتهای یادگیری. این عنصر در ارتقای خلاقیت یادگیرندگان دوره ابتدایی کلیدی است. فعالیتهای طراحیشده این دوره باید بهگونهای باشند که فعالیت و درگیری مستمر یادگیرندگان را در پی داشته باشند. لوکاس (۲۰۰۱) بر استفاده از فعالیتهای عینی و مبتنی بر تجربه تأکید دارد. بنابراین، بهمنظور تحریک خلاقیت یادگیرندگان، به جای انجام فعالیتهای فیالبداهه، باید فعالیتهای هدفمندی برای کودک برنامهریزی شوند و معلم سعی کند به تفکر کودک جهت بدهد.
مواد و منابع آموزشی. در الگوی مدرسه خلاق بر استفاده از مواد و منابع متعدد و ابزارهای رسانهای که تمام حواس یادگیرندگان را درگیر میکنند، تأکید میشود. ویژگی دیگر منابع، دسترسپذیر بودن است؛ بهگونهای که به وفور در کلاس درس در دسترس باشد. انعطافپذیری و کاربردهای چندگانه از دیگر ویژگیهای مواد و منابع آموزشی هستند.
گروهبندی یادگیرندگان. خلاقیت نیازمند مشارکت همکاری و همفکری است. بنابراین، لازم است در کلاس درس فنونی بهمنظور ایجاد حس مشارکت و کار گروهی در یادگیرندگان ایجاد شود. یادگیرندگان در کارهای گروهی به مهارتهای ارتباطی، همدلی و مشورت دست مییابند. بهزعم حسینی و برآرپور کار گروهی با تقسیم کار و سهیمبودن کل اعضای اجتماع یادگیری در موفقیت گروه فنی، فلسفه کلی مدرسه خلاق است.
فضای کالبدی: یادگیرندگان ساعتهای زیادی را در این مکانها سپری میکنند. بنابراین، طراحی مطلوب این فضاها، ویژگیها و کیفیت آن بر نتایج یادگیری و به تبع آن بر خلاقیت یادگیرندگان تأثیرگذار است. اکار معتقد است، فضا در مدرسه خلاق باید برای یادگیرندگان لذتبخش، سرگرمکننده و آرام باشد.
زمان: اینکه یادگیرندگان چگونه از زمان استفاده مناسب و بهموقع داشته باشند، اهمیت دارد. رانکو معتقد است، افراد برای انجام کارهای خلاق باید زمان کافی در اختیار داشته باشند (یاسمی و همکاران، 1399).
ظهور خلاقیت مستلزم پرورش است. توجه به گسترش و توسعه این توانایی با توجه به سرعت شگرف علم ضروری و حیاتی است، اما بسیاری مواقع، وجود موانع متعدد، مسیر رشد این توانایی با ارزش را مسدود میکند. بررسی جنبههای گوناگون فکر، شیوههای خلاقکردن تفکر، تقویت قدرت نقد و درک دقیق و واقعبینانه، از موضوعات مهمی هستند که انسانها برای کشف واقعیت و پیروی از آن باید بیاموزند و به کارگیرند (افضلی و همکاران: 1395)
یکی از مهمترین و اساسیترین وجوه تمایز و برتری انسان از دیگر موجودات، خلاقیت است. اندیشه خلاق، قابلیتی است که میتوان آن را در تمامی ابعاد زندگی انسان مشاهده کرد. انسان به وسیله همین تفکر خلاق میتواند بر توانمندیهای خود بیفزاید، مسائل و مشکلاتش را حل کند و به سوی کمال و ترقی پیش برود. از طریق آموزش میتوان به کودکان آموخت به راههای غیرمعمول فکر کنند و از طریق تفکر واگرا مشکلات خود را بررسی کنند و به راهحلهای مناسب دست یابند. بنابراین، در این حیطه لازم است به مربیان آگاهی لازم داده شود که جریان خلاقیت ازپیشساختهشده نیست، بلکه روندی زاینده و قابل تغییر است (پارسامنش و همکاران، 1392).
منابع
1. یاسمی، صدیقه؛ حسینیخواه، علی؛ کیان، مرجان؛ گرامیپور، مسعود؛ حسینی، افضلالسادات (1399). طراحی الگوی مدرسه خلاق برای دوره ابتدایی و اعتباربخشی آن از دیدگاه متخصصان. نشریه علمی ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی. دوره دهم. شماره دو. پاییز 99. ص 171ـ208.
2. حسینی، افضلالسادات(138٦). بررسی تأثیر برنامه آموزش خلاقیت معلمان بر خلاقیت پیشرفت تحصیلی و خودپنداره دانشآموزان. فصلنامه نوآوریهای آموزشی. شماره 23. سال ششم. زمستان 138٦.
3. البرزی، محبوبه؛ رضویه، اصغر (1390). تأثیر انگیزش بیرونی بر خلاقیت کودکان. تازههای علومشناختی. سال 1390. شماره 2. ٥7-٦٦.
٤. پارسامنش، فریبا؛ صبحیفرملکی، ناصر (1392). تأثیر بازیهای وانمودی شعر بر پرورش خلاقیت کودکان.ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی، دوره 2، شماره ٤، فروردین 1392، ص 1٤1-1٥8.
٥. افضلی، لیلا؛ اسماعیلی، سمیه (139٥). اثربخشی آموزش خلاقیت بر خلاقیت و عزتنفس دانشآموزان دختر دوره ابتدایی. فصلنامه توانمندسازی کودکان استثنایی. شماره 18. تابستان 139٥.