ای نظامی مسیح تو دم توست
دانش تو درخت مریم توست
چون رطبریز این درخت شدی
نیک بادت که نیکبخت شدی (هفتپیکر)
حکیم، الیاسبن یوسف نظامیگنجهای، فلکآوازه جاد و سخنی است که در قرن ششم هجری قمری میزیسته و در سبک خود کلام فارسی را به اوج اشتهار و افتخار رسانده است. پنج گنج او در گنجینه زبان فارسی (مخزنالاسرار، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، هفتپیکر و اسکندرنامه) بر تارکِ داستاننویسی جهان میدرخشد و جزالت و استواری ابیاتش هنوز هم در افواه عوام به قوت پابرجاست. با این پایگاه بلند، باید از وی آموخت که در کمال تواضعی عارفانه، بدون توفیق خداوند، موفقیت خود را هیچ میپندارد:
جهد نظامی نفسی بود سرد
گرمی توفیق به چیزیش کرد (مخزنالاسرار)
نکات مدیریتی
سخن جان است و جان داروی جان است
مگر چون جان عزیز از بهر آن است (خسرو و شیرین)
یکی از ارکان بیبدیل مدیریت و رهبری، سخنرانی و دانستن آداب سخنراندن است. نظامی در جایجای گفتار خود به برتری و اعتلای سخن اشاره میکند و برخی از ویژگیهای کلام را در اشعار خویش بررسی میکند:
یادگاری کز آدمی ماند
سخن است، آن دگر همه باد است (هفتپیکر)
مقصود از سخن در آثار نظامی تنها صورت ملفوظ کلام نیست، بلکه اشارت به مکتوبات هم دارد و فیالجمله اثری است از ذهنی مؤثر که تأثیرگذار باشد:
جنبش اول که قلم در گرفت
حرف نخستین ز سخن درگرفت
چون قلم آمد شدن آغاز کرد
چشم جهان را به سخن باز کرد (مخزنالاسرار)
نگاهی گذرا بر برخی از این آموزههای شیوا در باب سخنگفتن میافکنیم و در این عرصه از استادی خوشسخن و محقق درس میآموزیم:
- در جمیع جهات زندگی، بهویژه سخنگفتن، هیچ دقیقهای مهمتر از راستی و صداقت جلوه نمیکند و کلیدیترین نکته برای جلب نظر و همراهی دیگران، گفتار صادقانه است. ویژهترین بهره در سخنرانی صادقانه مدیر آن است که مخاطبان هوشمند درمییابند، گوینده برای هوش و استعداد و تخصص آنها ارزش قائل است و به این ترتیب، همکاران توانا به همراهی و بذل توانمندیهای خود در سازمان ترغیب میشوند:
سخن کان نه بر راستی ره برد
بود خوار اگرچه به مَه ره برد (اسکندرنامه)
وی در تأکید بر صداقت در گفتار سروده است:
راستی خویش نهان کس نکرد
در سخن راست زیان کس نکرد
راستی آور که شوی رستگار
راستی از تو ظفر از کردگار
گر سخن راست بود جمله دَر
تلخ بود تلخ، که الحق مُر1
چون به سخن راستی آری به جای
ناصر گفتار تو باشد خدای
طبع نظامی و دلش راستند
کارش از آن راستی آراستند (مخزنالاسرار)
در جایی دیگر میگوید: سخنی که در شیواترین گونه گفتار جاری شود، اگر صادقانه نباشد، چون گلی است که خارهای گزندهاش برای مخاطب آزاردهندهاند و حلاوتِ زیبایی آن را هَبط میکنند:
گل ز کژی خار در آغوش یافت
نیشکر از راستی آن نوش یافت
راستی آنجا که عَلَم بر زند
یاری حق دست به هم بر زند
از کجی افتی به کم و کاستی
از همه غم رستی اگر راستی
زآتش تنها نه که از گرم و سرد
راستی مرد بود دِرع2 مرد (همان)
- در جلسات عمومی گاهی برخی از مدیران سعی میکنند در قبال هر چالش و مسئلهای که مخاطبان در قسمت پرسش و پاسخ مطرح میکنند، با دفاعیهای از خود یا سازمان متبوعشان پاسخگو باشند و به زبانی دیگر، از بالادستبودن تریبون خود استفاده سوء کنند. باید توجه داشته باشیم، تند راندن مرکب سخن گاهی سخنران را بر زمین میکوبد و نمیتوان تنها با سخنرانی نواقص را پوشش داد و کارهای نابسامان را سامان بخشید. باید فرافکنیهای معمول را که بیش از هر گاهی در گفتار رایج شده است، کنار گذاشت و وارد میدان عمل شد:
سخنگفتن آنگه بود سودمند
کز آن گفتن آوازه گردد بلند
چو در خورد گوینده ناید جواب
سخن یاوهکردن نباشد صواب (شرفنامه)
و در جای دیگر میگوید:
عذر میاور، نه حیل خواستند
این سخن است، از تو عمل خواستند
گر به سخن کار میسر شدی
کار نظامی به فلک بر شدی (مخزنالاسرار)
- رعایت کوتاه سخنی و در موضوع سخنگفتن برای هر راهبر سخنور بسیار ضروری است. همواره باید در نظر داشت: خَیرُ الکلام قَلّ و ما دَلّ و لم یُملَّ».3
سخن بسیار داری، اندکی کن
یکی را صد مکن، صد را یکی کن (خسرو و شیرین)
و در جای دیگر میگوید:
گفتن ز من از تو کار بستن
بیکار نمیتوان نشستن
با اینکه سخن به لطفِ آب است
کمگفتن هر سخن صواب است
آب ار چه همه زلال خیزد
از خوردن پر ملال خیزد
کم گوی و گزیده گوی چون در
تا ز اندک تو جهان شود پُر
لاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد (لیلی و مجنون)
- گوینده سخن باید سختپسند باشد و واژگان مُهذّب را برای مخاطبان خود بِهگزین کند. برای یک نطق دلنشین قبل از سخنرانی ساعتها باید وقت گذاشت و لایههای اندیشه را تورق کرد تا ذهن به پختن و سَختِگی4 کلام عادت ورزد:
بِه که سخن دیرپسند آوری
تا سخن از دست بلند آوری
هر چه در این پرده نشانت دهند
گر نستانی، بِه از آنَت دهند (مخزنالاسرار)
در جای دیگر میگوید:
سخن گوهر شد و گوینده غوّاص
به سختی در کف آید گوهر خاص (خسرو و شیرین)
- متانت و وقار در سخنگفتن بسیار حائز اهمیت است. مدیر خوب هیچگاه از کوره به در نمیشود. او آرامش و طمأنینه وجودی خود را همواره حفظ میکند. هنگامی از مدار آرامش و قرار خارج میشویم، حتی اگر گفتارمان با رویکرد حفظ منافع عمومی یا سازمانی هم باشد، قطعاً اثربخش نخواهد بود و مخاطبان به شنیدن حرفهای ما استقبال باطنی ندارند و زیر لب میژکند5 تا جلسه به اتمام رسد:
سخن تا توانی به آزرم6 گوی
که تا مستمع گردد آزرم جوی
سخن گفتن نرم فرزانگی است
درشتینمودن ز دیوانگی است
سخن را که گوینده بدگو بود
نه نیکو بود گر چه نیکو بود
زگفتار بد بِه بود فرمُشی
پشیمان نگردد کس از خامُشی (اسکندرنامه)
در مواقعی نیز ممکن است ما مخاطب کلامی ناصواب واقع شویم که در آن جا هم نظامی توصیه میکند:
زبانی که دارد سخن ناصواب
به خاموشیاش داد باید جواب (همان)
نباید تلاش کرد هر سخن ناصواب را پاسخ آورد، زیرا ممکن است این کار به عِناد و لِجاج و کجسخنی بینجامد. البته اقتضای حال بسیار مهم است و این یک حکم کلی در پاسخگویی، بهخصوص برای مدیریت و رهبری، نیست!
- رعایت نقلِ قول در سخن مکتوب و ملفوظ از اصول امانتداری است. نباید گفتار و نوشتار دیگران را بدون یادکردِ نامِ گوینده اولیه ذکر کرد. تا آنجا که ممکن است باید سعی بر آن باشد که حاصل تلاش و دستاورد ذهنیت خود را به مخاطبان ارائه داد. نظامی در اینباره میگوید:
عاریت کس نپذیرفتهام
آن چه دلم گفت بگو گفتهام (مخزنالاسرار)
سعدی هم در این مضمون میگوید:
ز خُردی تا به این غایت که هستم
حدیث دیگری بر خود نبستم
پینوشتها
1. مُر: تلخ
2. دِرع: زره، جامهای محافظ
3. خیر الکلام قَلّ و ما دَلّ و لم یُملَّ: بهترین سخن آن است که قابل فهم و روشن و کوتاه باشد و خستگی نیاورد
٤. سختگی: سنجیدگی، پختگی
٥. میژکند: آهسته سخن میگویند، در زیر لب از روی ناراحتی و قهر
٦. آزرم: شرم و حیا
منبع
کلیات خمسه نظامی گنجوی (دوجلدی). نگاه. چاپ اول. 1372.