1. باید بپذیریم که هستی ما در عالم هدیهای است از جانب خدا به این دنیا. اگر آنچه را دنیا احتیاج دارد، به آن ندهیم، دنیا را از چیزی محروم میکنیم که به آن احتیاج دارد. عشق ورزیدن و لحظهلحظه زندگی را جشنگرفتن، وظیفه همه از جمله مدیران زیبابین است.
2. از قدیم گفتهاند، عجله کار شیطان است. از شتاب و عجله پرهیز کنید. هر چقدر با عجله به موفقیتها و دستاوردهای شخصی و سازمانی برسید، به همان میزان از نیایش به درگاه خداوند و ارتباط با او دور میشوید. باید یاد بگیریم، چه وقتی زندگی و کار بر وفق مراد نیست و چه موقعی که همه چیز طبق روال پیش میرود، بهترین زمان برای دعا و نیایش است. نیایش بهموقع، نوعی هنرمندی است.
3. عدهای میگویند واژه مدیر از ریشه کلمهای به نام «دور» گرفته شده است؛ یعنی انجام کار حول یک محور. حال اگر این محور ذات هستیبخش آفرینش باشد، کار مدیر به صلاح و فلاح ختم میشود و اگر خودنمایی و نفسانیات باشد، نهتنها خیری نصیب مدیر و مجموعه او نخواهد شد، بلکه مضراتی هم ایجاد خواهد کرد. چنین مدیری را نمیتوان در زمره کسانی دانست که هنرمندند و مدیریت را امری زیبا میبینند.
4. هنر، تبدیل ملکوت به ملک در رفتار، کردار و گفتار است و تبدیل باطن به ظاهرِ بهودیعهگذاشتهشده در وجود آدمی. معادل هنر در فرهنگ قرآنی «صنع» است که برای هر مدیر، صاد آن به معنای صادقبودن در وعدهها، نون آن به معنای نورانیبودن کارها و عین آن اشاره به عادل و عاقل و عاملبودن است. مدیر هنرمند باید هر لحظه از خود پرسش کند آیا این کار من نورانیت ایجاد میکند یا کدورت؟ عدل دارم و انصاف را در کارها رعایت میکنم؟ چنین مدیری بیشک صلاحیت پرورش ساحت هنری فراگیرندگان و کارکنان تحت پوشش خود را دارد.
5. به حرف دل و روحتان گوش بدهید تا به این نتیجه برسید که تنها کسی هستید که میتوانید زندگی و نیز کارتان را تغییر دهید. برای این کار باید وارد یک بازی شوید؛ بازی «من نمیدانم!» این کار اوج راضیکردن خود در زمانی است که از ناشناختهها میترسیم. اگر مدیر موفقی هستید، اعتبار دارید، وضع زندگیتان خوب است و نزد مدیران فرادست موقعیت برتری دارید، باید در اعماق خودتان حس کنید شایسته بیش از آنچه به دست آوردهاید هستید.
6. لذتبردن، زیبادیدن و زندگی را از همان اول صبح شروع کنید. اگر بعد از بیدارباش صبحگاهی اولیه (برای مثال نوشیدن آب یا نیایش و نماز صبح)، قصد بازگشت به رختخوابتان را ندارید، آن را مرتب کنید؛ درست مانند تخت سربازان یا دانشجویانی که در شبانهروزیها اقامت دارند و مرتببودن تختخواب، علاوه بر آنکه وظیفه است، نوعی لذت زیباییشناسانه و مرتببودن را هم در پی دارد. البته تختخواب یک نماد است.
7. اگر میخواهید از مدیریت خود در یک واحد آموزشی و کارکردن با دانشآموزان، معلمان و اولیا لذت ببرید و این لذت همواره با شما باشد، در نظر داشته باشید که سابقه، تحصیلات، قد، هیکل، زیبایی و برتری نسبت به مدرسههای دیگر مهم نیست. آنچه اهمیت دارد، وسعت قلب، خلوص نیت و میزان همتی است که برای انجام کارها صرف میکنید.
8. اگر با وجود تلاش زیاد و خوببودن، مورد توجه دانشآموزان، معلمان، اولیا و مدیران فرادست قرار نمیگیرید، شکایت نکنید و این موضوع را به بخت و سرنوشت بد خود یا سعایت دیگران ربط ندهید. به آینده نگاه کنید و به پیش بتازید! البته برای اینکه مطمئن شوید راهتان اشتباه نیست، خودارزیابی را فراموش نکنید. اگر بدانید به مرور کارهایتان را اصلاح میکنید، با لذت پیش خواهید رفت.
9. در تمرینهای آمادگی افسران نیروی دریایی، آنهایی را که نتوانستهاند بهخوبی از شناهای طولانیمدت در دریا موفق بیرون بیایند، به انجام حرکتها و تمرینهای بدنی سخت در خارج از آب وامیدارند که بهاصطلاح به آن «سیرک» میگویند (مکریون، ترجمه گازر، 1400). اگر میخواهید مدیر مدرسهای باشید که در صدد تغییر و موفقیت است، اگر در کاری شکست خوردید، خود را به تمرینهایی از نوع سیرک وادارید. اگر از سیرک نترسیدید، لذت و زیبایی مدیریت هنرمندانه را به زودی خواهید چشید.
10. مدیریت مدرسه جدالی است که همواره زمینههای شکست در آن وجود دارد. کسانی که با ترس از شکست، سختی یا دردسر مدیریت میکنند، هرگز به ظرفیتهای واقعی خود دست نمییابند. بدون نشاندادن جسارت زیاد، هرگز لذت «آن» های مدیریتیتان را درک نخواهید کرد.
11. مدیران مدرسه همواره در محیط با زورگوهایی روبهرو هستند که از طریق ترساندن و القای ضعف به شما و دیگران، سعی میکنند قدرت خود را نشان دهند. آنها مثل کوسه، ترس را در محیط مدرسه بو میکشند و به دنبال طعمهاند. بیرودربایستی برای رسیدن به اهداف خود شجاع باشید. اگر اعماق وجودمان را بشکافیم و به پشتیبان واقعی خود، خدا، ایمان داشته باشیم، همه ما شجاع هستیم. اگر با شجاعت زورگوها را سر جایشان بنشانید، لذتی توأم با خدمتگزاری تمام وجودتان را در برمیگیرد. البته در نظر داشته باشید که منتقدها با زورگوها فرق دارند.
12. همه مدیران، مانند دیگر انسانها، در لحظههایی از زندگی کاریِ خود با موقعیت تاریکی روبهرو میشوند. اگر این لحظه از دستدادن یکی از دانشآموزان، همکاران یا اولیای فعال شما نباشد، ممکن است چیز دیگری باشد که روحیه شما را خرد میکند. در این لحظات تاریک، به درون خود رجوع کنید و بهترین خود باشید. بیشک، با گذر از این مرحله، دوباره لذت کارکردن در مدرسه شما را فرا خواهد گرفت.
13. بعضی وقتها نگرانیهای فراوانی درباره امور مدرسه به سراغتان میآید و خود را در مخمصه عجیبی گرفتار ميبینید. در این زمان، با صدای بلند شعری را زمزمه کنید، آواز بخوانید، لبخند بزنید و به همکارانتان نشان دهید فردایی بهتر در راه است. این بیخیالی نیست، امیدواری است.
14. اگر به این جمله باور داشته باشید، مدیریت خودتان را در مسیری صحیح به پیش خواهید برد: «چیزی که در مدرسه آغاز و انجام میشود، میتواند جهان را تغییر دهد!» و چه لذتی بالاتر از اینکه شما هم یکی از کارگزاران تغییر در جهان باشید.
15. اگر میخواهید از مدیریت خود لذت ببرید، بر زبان خود مدیریت داشته باشید. اگر با موقعیت بدی مواجه شدید، زبان به شکایت باز نکنید و اگر موفقیتی حاصل شد، باز عنان زبان را در دست داشته باشید. خدا انسان را مالک زبان خود قرار داده است. اگر مالک زبانتان شوید، مملوک دنیا نمیشوید.
16. در میان کارکنان، دانشآموزان و اولیا ریخت و پاش معنوی کنید. اگر کسی مشکلی دارد، با اخلاق و صفات خوب، دست روی سرش بکشید و مشکلش را برطرف کنید. ریخت و پاش معنوی، داشتههای شما را زیاد میکند و اخلاق خوب، سخاوت فراوان و مهربانی را فزونی میبخشد.
17. پوشاننده باشید. در مقام مدیر مدرسه، اگر دیدید کسی کار خلافی میکند، سرتان را برگردانید و دنبال موقعیتی باشید که با او راحتتر حرف بزنید. این پوشانندگی است. اگر دیدید فردِ خطاکار آدم خوبی است، ولی فقط جاهل است، با او به ملایمت و صفا صحبت کنید.
18. خندهرو باشید. اگر مشکل هم دارید، رنگ و رویتان را سرخ نگه دارید. غم و تنگناهای خود را در جمع عیان نکنید. تنگناها را با اهلش در میان بگذارید تا مشکل را برای شما سبک و حل کند و مطمئن باشید اگر او هم نتوانست، چون اهل دل است، تنگنای شما حتماً برطرف میشود.
19. وقتی در کار بزرگ مدیریت مدرسه قرار میگیرید، ممکن است کسی یا کسانی شما را اذیت کنند. چاره کار اذیتکردن متقابل نیست، بلکه استغفار و حرکت به سمت گشادگی قلب است. وقتی کسی شمای مدیر مدرسه را اذیت کرد، ناراحت میشوید که فلانی مرا اذیت کرد. ولی وقتی برای او استغفار طلب میکنید، راحت میشوید، بزرگ میشوید و دلتان باز میشود. حتی در بسیاری موارد شاید لازم هم نباشد به دیگران بگویید کسی اذیتتان کرده است.
20. در مدیریت خود جرئت کنید، دست بالا بگیرید و به کمتربودن رضایت ندهید. اگر میخواهید مدیریتتان هنرمندانه و زیبا باشد، به کم رضایت ندهید. مانند موتسارت آهنگسازی کنید. مانند مایکل جردن بپرید، مثل نلسون ماندلا زندگی کنید، مانند اینشتین تلاش کنید، نقاشی همانند پیکاسو باشید، مثل پله فوتبال بازی کنید.
21. مدیران حرفهای کسانی هستند که حتی وقتی میل به انجام کاری هم ندارند، آن را به بهترین شکل خود انجام میدهند. نتیجه چنین کاری لذتی است که از خودباوری، ارادهمندی، سلامت جسمانی و قدرت مدیر نصیب میشود.
22. درست است که تحصیلات عالی، برای مثال داشتن درجه دکترا، ممکن است برای مدیر مدرسه موفقیتی در پی داشته باشد، ولی همیشه اینطور نیست. خودساختهها و آنهایی که تحصیلات متوسط دارند، به دلیل دارابودن میل و اشتیاق، هنرمندی بیشتری دارند و مدیریتشان زیبا پیش میرود.
23. ظهور ترس در مدیران مدرسه بدین معناست که باید متوقف شوند. ترس نشانه رشد است. نشانه این است که مدیر از حیطه امن و ایمن خود پا فراتر میگذارد و به دنیای ناشناختهها میرود. اگر میخواهید از مدیریت خود لذت ببرید، بترسید تا بتوانید به فراسوی هراسها و محدودیتهای خود بروید. مدیرانی که میگذارند ترس رؤیاهای آنها را بدزدد، هرگز توان بروز هنرمندی خود را نمییابند و شهد شیرین موفقیت را نمیچشند.
24. مدیران موفق اگر میخواهند الگوی عملی درستی برای دانشآموزان، معلمان و اولیای مدرسه خود باشند، باید بیش از اندازه خود را در کارهای مدرسه غرق نکنند. آنها باید به عینه ببینند یا بشنوند که شما زندگیکردن را از یاد نبردهاید، خانواده محکمی دارید و روابط خانوادگیتان با همسر و فرزندانتان شیرین و لذتبخش است. اگر در کار غرق شوید و خانواده شکستخوردهای داشته باشید، مطمئن باشید اهداف مدرسه هم به سوی شکست خواهند رفت.
25. مدیریت کاری تربیتی و درازدامن است و در آن نباید به فکر نتیجهگیری آنی بود. در راه مدیریت مدرسه، با غمها، شادیها، فقرها، غناها، مرضها و صحتها رودررو خواهید شد. همه اینها را هدیه خدا بدانید. وقتی خدا اینها را به ما اعطا میکند، در واقع میخواهد بزرگ شویم و به جایگاه بالاتری برسیم. همه غمها و شادیها، و همه ناسازنما (پارادوکس)های متضاد دوبهدویی، جلوهای از لذت اعطایی از سوی خداست.
منابع
1. قرآن کریم
2. نهجالبلاغه
3. دولابی، حاج محمداسماعیل (1398). طوبای محبت. محبت و مؤسسه فرهنگی طوبای محبت. تهران.
4. کیوت بلاکسون (1397). شما بیهمتایید! ترجمه مهدی قراچهداغی. نسل نواندیش. تهران.
5. ویلیام. اچ. مک ریون (1400). تختخوابت را مرتب کن! ترجمه حسین گازر. کولهپشتی (چاپ چهل و چهارم). تهران.
6. ریچارد دنی (1399). موفقیت از آن شماست. ترجمه مهدی قراچهداغی. لیوسا (چاپ ششم). تهران.