عکس رهبر جدید

افطاری خانه پدربزرگ

افطاری خانه پدربزرگ

 

هر سال روز پانزدهم ماه رمضان، یعنی روز تولّد امام حسن(ع)، در خانه‌ی پدربزرگ جشن برپا می‌شد. همه‌ی فامیل و همسایه، به خانه‌ی آن‌ها می‌آمدند و افطاری می‌خوردند. مـادربزرگ آن روز غذاهـای خوشمزه‌ای مـی‌پخت و از مهمان‌ها پذیرایـی مـی‌کرد.

من از دایـی پرسیدم: «چرا پدربزرگ هر سال این روز افطاری می‌دهد؟»

دایـی گفت: «چون امـام حسن(ع) را خیلی دوست دارد و مـی‌خواهد مثل ایشان مهـربان و کـریم باشد.»

من گفتم: «یعنـی چه که مـی‌گوییم کریم بوده‌اند؟»

دایـی گفت: «امام حسن(ع) خیلـی بـه فکـر دیگـران بودند و خیلی به دیگران مـی‌بخشیدند. حالا هر کس به نیت خوش‌حال کردن امام حسن(ع) مهمان دعوت کند، خدا را از خودش راضـی کرده است.»

مـن دوبـاره پرسیـدم: «مـادربزرگ هـم بـرای همین غذای خوشمزه مـی‌پزد؟»

دایی با لبخند جواب داد: «بله. اصلاً چون با نیت خوب این کار را انجام می‌دهد، غذایش از همیشه خوش‌مزه‌تر می‌شود.»

بعد ادامـه داد: «همین پرچـم زدن تـو اگـر بـه نیت خوش‌حـال کردن امام حسن(ع) باشد، تو هم خدا را از خودت راضـی کرده‌ای.»

من با ناراحتـی گفتم: «ولـی مـن نیت نکرده بودم، از اوّل پرچم‌هـا را بزنم؟»

دایی بلند خندید و گفت: «خب دایی جان، الآن نیت کن. الآن هم دیر نشده.»


۵۹۶
کلیدواژه (keyword): رشد نوآموز،من ایرانی مسلمانم،افطاری خانه پدربزرگ،مریم ایوبی راد،میلاد امام حسین، افطاری خانه پدربزرگ، مریم ایوبی راد،
عزیزه بلندی
۱۴۰۱/۰۸/۲۷
5
0
0

خیلی عالی بود.


نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید