هفت نشانه برای فراموشکارها!
۱۴۰۱/۰۱/۰۱
تا حالا شده برای اینکه چیزی را فراموش نکنید به انگشتتان نخ ببندید یا روی دستتان با خودکار ضربدر بکشید؟ شده جایی از گوشهی کتاب یا دفترتان علامت بگذارید؟ مثلاً ستارهای، شکل قورباغهای، دایناسوری چیزی؟ خب راستش را بخواهید من که همیشه همین کار را میکنم، امّا از شما چه پنهان گاهی توی دفترم یا گوشهی کتابم به علامتی، شکلی، کلمهای چیزی برمیخورم که معلوم است قرار بوده چیزی را به من یادآوری کند، امّا هر چه فکر میکنم، یادم نمیآید!
اینطور وقتهاست که ذهنم درگیر میشود. ضربدر برای چیزهای مهم بود و ستاره برای چیزهای خیلی مهم! دایناسور برای کارهای بزرگ و موش برای کارهای کوچک فوری، امّا آن کار چه بود؟
خب در طول تاریخ نشانهها اینطور شکلگرفتهاند. همیشه یک معنی بزرگ و مفصل و معمولاً مهم پشت نشانهها و نمادها پنهان شدهاند. چرا؟ چون قرار بوده با دیدن یک نشانهی کوتاه و کوچک یک داستان مفصل، یک فلسفهی عمیق، یک تجربهی مهم را به یاد بیاوریم. هر سال نوروز، ما هرجا که باشیم، سفرهی هفتسین میاندازیم و نشانههایی را کنار هم میچینیم، انگار اجداد ما میدانستهاند آدمی میتواند چقدر فراموشکار باشد، انگار نخی به انگشتمان بسته باشند تا چیزهایی را به یاد بیاوریم. به این نشانهها فکر کنید: سبزه، ماهی، آینه، قرآن، شمع، شیرینی و... قشنگ معلوم است اصرار داشتهاند همهی این نشانهها را هر سال کنار هم ببینیم. نکند یادمان برود که ما در کنار هم (باید همهمان دور یک سفره بنشینیم نه؟) با روشنی و دانایی و شادی (که نشانهاش همان بشقاب شیرینی است) در کنار جانوران (شاید ماهی نمایندهی همهی آنهاست؟) و گیاهان (بشقاب سبزه را دیدهاید؟) میتوانیم زنده بمانیم و خوشحال باشیم. فقط با همهی اینها میتوانیم مثل زمین دوباره سبز شویم، بهار شویم و روزگارمان نو شود. نوروز شود. هفتسین همان نخ دور انگشت است، همان ضربدر بالای صفحه، همان نشانهای که از هزارها سال پیش برای ما باقیمانده که مبادا اینها را فراموش کنیم.
۹۶۷
کلیدواژه (keyword):
رشد دانش آموز،یادداشت سردبیر،هفت نشانه برای فراموشکارها،مرجان فولادوند،