عکس رهبر جدید

با درخت دوست باش

  فایلهای مرتبط
با درخت دوست باش

 ساناز و سپهر توی باغ بازی میکردند.

درختها پُر از میوههای رسیده بودند.

ساناز گفت: «داداش، شاخهها را ببین. یک عالمه میوهی خوشمزّه آنجاست.»

سپهر یک چوب بلند پیدا کرد.

گفت: «بیا این چوب را به شاخهها بزنیم. اینطوری میوهها به زمین میریزند.»

مامان از دور مراقب بچّهها بود.

با دیدن چوب در دست آنها، جلو آمد. با تعجّب پرسید: «دارید چکار میکنید؟»

سپهر به میوههای رسیده و خوشرنگ اشاره کرد. مامان گفت: «عزیزان دلم! درختها اکسیژن میدهند تا ما نفس بکشیم. ما نباید به درخت آسیب بزنیم.»

ساناز زیرچشمی به مامان نگاه کرد و گفت: «بابا هم قبلاً گفته بود که اگر درختها نباشند، ما نمیتوانیم نفس بکشیم.»

بابا از راه رسید. چوب را از دست سپهر گرفت و گفت: «پسرم! درختها هم جان دارند. ما نباید تنهی آنها را خراش بدهیم یا با چوب بزنیم، عمرشان کم میشود.»

سپهر گفت: «آقای معلّم گفته بود به درختها طناب نبندیم. درختها برای تاببازی نیستند. اگر درخت نباشد، هوا بیشتر آلوده میشود. ما هم بیشتر مریض میشویم.»

مامان گفت: «درخت خانهی خیلی از حشرات و حیوانات است؛ حیواناتی مثل... ؟»

ساناز و سپهر با هم فریاد زدند: «مورچه، سنجاب، دارکوب و جغد!»

بابا دست بچّه ها را گرفت وگفت: «یادتان باشد که باید با درختها دوست باشیم! حالا برویم با هم یک بستنی میوهای بخوریم.»

۶۱۹
کلیدواژه (keyword): رشد کودک،زمین ما،محیط زیست،آموزش محیط زیست به کودکان،با درخت دوست باش،ندا احمدلو،
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید